خبرگزاری شبستان: قرآن حکیم در آیات 14 و 15 سوره تغابن می فرماید: یَأَیهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِکُمْ وَ أَوْلَادِکُمْ عَدُوًّا لَّکُمْ فَاحْذَرُوهُمْ وَ إِن تَعْفُواْ وَ تَصْفَحُواْ وَ تَغْفِرُواْ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ * إِنَّمَا أَمْوَالُکُمْ وَ أَوْلَادُکمُْ فِتْنَةٌ وَ اللَّهُ عِندَهُ أَجْرٌ عَظِیمٌ/ اى کسانى که ایمان آوردهاید، بعضى از زنان و فرزندانتان دشمن شما هستند. از آنها حذر کنید. و اگر عفو کنید و چشم بپوشید و گناهشان پوشیده دارید، خدا آمرزنده و مهربان است. جز این نیست که اموال و اولاد شما آزمایشى هستند. و حال آنکه مزد فراوان نزد خداست.
گاهی در روزمرگی های رایج زندگی، تأمین معاش چنان در چشم انسان ها برجسته و مهم می شود که آرام آرام رنگ حرص و زیاده خواهی سیرنشدنی به خود می گیرد. آدمی این حرص خود را در آغاز با تأمین معاش زن و فرزند و آتیه آن ها توجیه می کند اما آرام آرام خوره جمع کردن مال چنان به جانش می افتد که لذتی جز جمع کردن سیری ناپذیر مال او را شادمان نمی کند، در واقع از این جا به بعد حتی ممکن است زن و فرزند هم اعتباری در چشم همان فرد نداشته باشند در حالی که انگیزه این جمع کردن مال در آغاز آن ها بوده اند.
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان با اشاره به این که کلمه"من" در جمله"من ازواجکم" تبعیضى است و معناى"بعضى از همسران شما" را مىدهد، تصریح می کنند: سیاق خطاب به تعبیر" یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا" و نیز وابسته کردن دشمنى همسران را به مؤمنین، مجموعا علت حکم را مىرساند و مىفهماند بعضى از همسران مؤمنین که با آنان دشمنى مىورزند بدان علت مىورزند که شوهرانشان ایمان دارند، و عداوت به خاطر ایمان جز این نمىتواند علت داشته باشد که این زنان بىایمان مىخواهند شوهران خود را از اصل ایمان یا از اعمال صالحهاى که مقتضاى ایمان است، از قبیل انفاق در راه خدا و هجرت از دار الکفر، برگردانند و منصرف کنند، و شوهران زیر بار نمىروند، قهرا زنان با آنان دشمنى مىکنند، یا مىخواهند کفر و معصیتهاى بزرگ از قبیل بخل و خوددارى از انفاق در راه خدا را بر آنان تحمیل کنند، چون دوست مىدارند شوهران به جاى علاقهمندى به راه خدا و پیشرفت دین خدا و مواسات با بندگان خدا، به اولاد و همسران خود علاقهمند باشند، و براى تأمین آسایش آنان به دزدى و غصب مال مردم دست بزنند.
پس خداى سبحان بعضى از فرزندان و همسران را دشمن مؤمنین شمرده، البته دشمن ایمان ایشان، و از این جهت که دشمن ایمان ایشانند شوهران و پدران را وادار مىکنند دست از ایمان به خدا بردارند، و پارهاى اعمال صالحه را انجام ندهند، و یا بعضى از گناهان کبیره و مهلکه را مرتکب شوند، و چه بسا مؤمنین در بعضى از خواستههاى زن و فرزند به خاطر محبتى که به آنان دارند اطاعتشان بکنند، و لذا در آیه شریفه مىفرماید: از این گونه زنان و فرزندان حذر کنید، و رضاى آنها را مقدم بر رضاى خدا نگیرید.
علامه طباطبایی با بیان این که سه جمله" تَعْفُوا"، وَ" تَصْفَحُوا" وَ" تَغْفِرُوا" مىخواهند مؤمنین را تشویق کنند به اینکه اگر زن و فرزندانشان آثار دشمنى مذکور را از خود بروز دادند، صرفنظر کنند، و در عین حال بر حذر باشند که فریب آنان را نخورند تصریح می کنند: " فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ"- اگر منظور از مغفرت و رحمت مغفرت و رحمت خاصه الهى باشد آن مغفرت و رحمتى که تنها به مؤمنین مىرسد به همانهایى که در آیه مورد بحث مخاطب به خطابهاى" تعفوا" و" تصفحوا" و" تغفروا" هستند و معنا این باشد که اگر شما مؤمنین از خطا و دشمنى زنان و فرزندان خود چشمپوشى کنید، خداى تعالى هم با شما به مغفرت و رحمت خود معامله مىکند، در این صورت جمله مورد بحث وعده جمیلى به مؤمنین است در برابر رفتار صالحى که کردهاند، هم چنان که در آیه زیر همین وعده را به مؤمنین صاحب عفو و صفح داده مىفرماید:" وَ لْیَعْفُوا وَ لْیَصْفَحُوا أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ" و اگر منظور مغفرت و رحمت عام الهى باشد، بدون اینکه مقید به مورد خطاب باشد، در این صورت دیگر جمله مورد بحث وعده نخواهد بود، بلکه مىخواهد بفرماید: اگر مؤمنین چنین کنند خود را به صفات خدا متصف و به اخلاق خدایى متخلق کردهاند، چون خدا هم غفور و رحیم است.
علامه در ادامه می افزاید: کلمه"فتنه" به معناى گرفتاریهایى است که جنبه آزمایش دارد، و آزمایش بودن اموال و فرزندان به خاطر این است که این دو نعمت دنیوى از زینتهاى جذاب زندگى دنیا است، نفس آدمى به سوى آن دو آن چنان جذب مىشود که از نظر اهمیت همپایه آخرت و اطاعت پروردگارش قرار داده، رسما در سر دو راهى قرار مىگیرد، و بلکه جانب آن دو را مىچرباند، و از آخرت غافل مىشود، هم چنان که در جاى دیگر فرمود:" الْمالُ وَ الْبَنُونَ زِینَةُ الْحَیاةِ الدُّنْیا" و تعبیر آیه مورد بحث کنایه از نهى است، مىخواهد از غفلت از خدا به وسیله مال و اولاد نهى کند، و بفرماید: با شیفتگى در برابر مال و اولاد جانب خدا را رها نکنید، با اینکه نزد او اجرى عظیم هست.
اما در تفسیر نمونه درباره فرق میان"عفو" و"صفح" و"غفران" آمده است: با توجه به مفهوم لغوى این سه کلمه روشن مىشود که سلسله مراتب بخشش گناه را بیان مىکند، زیرا "عفو" به معنى صرفنظر کردن از مجازات است، و" صفح" مرتبه بالاترى است یعنى ترک هر گونه سرزنش، و" غفران" به معنى پوشاندن گناه و به فراموشى سپردن آن است.
به این ترتیب افراد با ایمان در عین قاطعیت در حفظ اصول اعتقادى خویش، و عدم تسلیم در مقابل زن و فرزندانى که آنها را به راه خطا دعوت مىکنند، باید تا آنجا که مىتوانند در تمام مراحل از محبت و عفو و گذشت دریغ ندارند که همه اینها وسیلهاى است براى تربیت و باز گرداندن آنان به خط اطاعت خداوند.
مهم این است که وقتى انسان بر سر دوراهى قرار مىگیرد که راهى به سوى خدا مىرود و راهى به سوى زن و فرزند، و این دو احیانا از هم جدا شدهاند، باید در تصمیمگیرى تردید به خود راه ندهد که رضاى حق را بر همه چیز مقدم بشمارد زیرا نجات دنیا و آخرت در آن است.
لذا در آیه 23 سوره توبه مىخوانیم: "یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا آباءَکُمْ وَ إِخْوانَکُمْ أَوْلِیاءَ إِنِ اسْتَحَبُّوا الْکُفْرَ عَلَى الْإِیمانِ وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ/ اى کسانى که ایمان آوردهاید پدران و برادرانتان را دوستان خود قرار ندهید اگر آنها کفر را بر ایمان مقدم بشمرند، و هر کس از شما آنها را دوست دارد ظالم و ستمگر است"
ولى از آنجا که ممکن است این دستور بهانهاى براى خشونت و انتقامجویى و افراط از ناحیه پدران و همسران گردد بلا فاصله در ذیل آیه براى تعدیل آنها مىفرماید:" و اگر عفو کنید و صرفنظر نمائید و ببخشید خداوند نیز شما را مشمول عفو و رحمتش قرار مىدهد چرا که خدا غفور و رحیم است" بنابراین اگر آنها از کار خود پشیمان شدند و در مقام عذرخواهى برآمدند، و یا بعد از هجرت به شما پیوستند آنها را از خود نرانید، عفو و گذشت پیشه کنید، همانطور که انتظار دارید خدا هم با شما چنین کند.
در این تفسیر با اشاره به این که از منظر آیه مذکور، وابستگان انسان می توانند وسیله آزمایش او باشند تصریح شده است: در واقع خداوند براى تربیت انسان، دائما او را در کورههاى داغ امتحان قرار مىدهد، و با امور مختلفى او را مىآزماید، اما این دو - اموال و فرزندان- از مهمترین وسائل امتحان او را هستند، چرا که جاذبه اموال از یک سو و عشق و علاقه به فرزندان از سوى دیگر، چنان کشش نیرومندى در انسان ایجاد مىکند که در مواردى که رضاى خدا از رضاى آنها جدا مىشود، انسان سخت در فشار قرار مىگیرد.
اما تعبیر به"انما" که معمولا براى حصر آورده مىشود نشان مىدهد که این دو موضوع، بیش از هر چیز دیگر وسیله امتحان است، و به همین دلیل در روایتى از امیر مؤمنان على (ع) مىخوانیم که فرمود: لا یقولن احدکم:" اللهم انى اعوذ بک من الفتنه" لانه لیس احد الا و هو مشتمل على فتنه، و لکن من استعاذ فلیستعذ من مضلات الفتن، فان اللَّه سبحانه یقول: و اعلموا انما اموالکم و اولادکم فتنه / هیچکس از شما نگوید خداوندا، من به تو پناه مىبرم، از امتحان و آزمایش، چرا که هر کس داراى وسیله آزمایشى است - و حداقل مال و فرزندى دارد و اصولا طبیعت زندگى دنیا، طبیعت آزمایش و بوته امتحان است- و لکن کسى که مىخواهد به خدا پناه برد، از امتحانات گمراه کننده پناه برد چه اینکه خداوند مىگوید:"بدانید اموال و اولاد شما وسیله آزمون است."
پایان پیام/
نظر شما