خبرگزاری شبستان: در دنیای جدید، انسان تعریف دیگری از خود داردو به تبع آن زن نیز معنی دیگری به خود گرفته، که اگر بستر مناسبی در راستای این تعریف، برای ارتباط با او فراهم نشود؛ با نگاه های گذشته و در بسترهای گذشته نمی ماند و موجب بحران خانواده و جامعه می شود، و این در حالی است که بهشت زیر پای مادران است. و اگر مادران جامعه درست عمل نکنند؛ جامعه به جهنمی تبدیل می شود که نه مرد می تواند ادامه حیات دهد و نه زن. متن زیر گزیده ای از کتاب "زن آنگونه که باید باشد" پیرامون ازدواج است.
سؤال: با توجه به مباحثی که مطرح فرمودید ازدواج در پرورش و رشد چه صفاتی مؤثرتر است؟ یعنی با ازدواج کدام صفات را بهتر میتوان رشد داد و کدام صفات را باید کنترل نمود. به عبارت دیگر ازدواج چه تأثیری در پرورش ابعاد انسان ـاعم از قلب و عقل و خیال و حس- دارد و کدامیک از ابعاد مذکور در کدامیک از زن و مرد نقش بیشتری دارند؟ آیا ازدواج در کنترل خیال و حواسپرتی انسان در عبادات و امور دیگری مثل درس خواندن، موثر است و در این راستا نقش فربهشدن خیال به وسیله محبتکردن و انس با همسر چقدر است؟
جواب: در مورد جواب قسمت آخر سؤالتان باید عرض کنم بله ازدواج در امر کنترل خیال مؤثر است چون از طریق ازدواج و انس با همسر قوه وهمیه و خیال مدیریت میشود و جهت میگیرد ولی خوب است که در راستای همان تولد جدیدی که در اثر ازدواج برای زن و مرد پیش میآید به مسئله نگاه کنید. به طوری که یک عارف در دل حالت جمع اضداد غذا هم میخورد یعنی دایم متوجه است که این غذاخوردن در بستر هدف مهمتری که همان بندگی خدا است، انجام میگیرد لذا در عینی که از غذاخوردن لذت میبرد جهت باطنی شخصیت او از نظر به خداوند خارج نمیشود زیرا انسان حقیقتی ذات مشکک و دارای مراتب مختلف است، در نتیجه اگر در موطن خیال به لذات مخصوص این قوه مشغول است در موطن عقل و قلب میتواند از لذات مخصوص آن قوهها نیز بهرهمند باشد، به تعبیر مولوی در مورد پیامبر (ص).
این یکی نقشاش نشسته در جهان
وآن دگر نقشاش چو مه در آسمان
این دهانش نکتهگویان با جلیس
وآن دگر با حق به گفتار و انیس
پای ظاهر در صف مسجد صواف
پای معنی فوق گردون در طواف
پس طبق مباحث قبلی میتوان گفت فایده اصلی ازدواج نفی خود است، در عین جوابگویی به همه نیازهای جسمی و خیالی، البته و صد البته باید انسان در بستر تضادها موضوع نفی خود را تمرین کند و اگر کسی در رابطه با پیشآمدهای خارجی نفی خود را تمرین نکند در شخصیت درونی خودش رفع تضاد نکرده و در نتیجه به توحید نرسیده است بلکه یک طرف تضاد را سرکوب کرده است، نه اینکه کثرت را مستغرق وحدت کرده بادش. دستورالعمل کاربردی آن همان توصیهای است که حضرت امام خمینی (ره) در هنگام ملاقات زوجهای جوان به آنها توصیه میفرمودند: گذشت کنید.
نباید انتظار داشت جهت رسیدن به توحید و رفع تضادها خیلی زود به نتیجه برسیم. بارها شده است که انسان به جای جمع تضادهای اخلاقی گرفتار جنبههای افراط و تفریط میشود و از احیاء روح توحیدی محروم میگردد، به طوری که خشم و غضباش او را از تعادل خارج میکند و نمیتواند آن خشم و غضب را در نور توحید به تبری از دشمن خدا تبدیل کند، ولی اگر جهت اصلی ما سیر به سوی توحیدیکردن این صفات متضاد باشد و افق را روشن نگه داریم، این افتان و خیزانها در اصلِ کار اشکالاتی بهوجود نمیآورد، اما اگر بنایمان در زندگی با همسرمان سیر به سوی ایجاد هستة توحیدی خانه نباشد، هستهای که در آن همه فردیتها در زیر سایه آن نفی شوند، هرچه در زندگی جلو برویم به بحران و عدم رضایت میرسیم، حال یا در نهایت ظرفیتمان تمام میشود و کار به طلاق میکشد و یا کجدار و مریز زندگی را ادامه میدهیم.
اینکه میبینید امروزه طلاق وسعت پیدا کرده است، به دلیل غفلت از سازماندهی هسته توحیدی خانواده است، از طرفی هر کدام از زن و مرد شدیدا در راستای رشد فردیت، یک خود فربه پیدا کردهاند و از طرف دیگر معنی زندگی توحیدی برایشان گم شده است. فکر میکنم در بحث عوامل بحران خانواده و راه نجات از آن موضوعِ هسته توحیدی خانواده تا حدی تبیین شده است. در آنجا روشن شده که چرا خانواده امروزی در نفی هوسهای سرگردان و کنترل وهم موفق نبوده است زیرا اگر خانواده آنطور که باید و شاید تشکیل نشود و زن و شوهر به نقش جدید خود در تشکیل خانواده آگاهی پیدا نکنند، اگر هم در اسرع وقت طلاق صورت نگیرد یک عمر در عین جدایی در کنار همدیگر هستند، مثل دو شریک که هرکدام به فکر سود خود میباشد، حال یا مثل دو گرگ همدیگر را تحقیر میکنند و میدرانند و یا مثل دو خوک فقط به لذت جنسی نسبت به همدیگر فکر میکنند.
این نوع کنارِ همبودن غیر از زن و شوهری است که هرکدام سود خود را در تعالی دیگری میجوید و هرکدام میخواهد شمعی شود تا جلوی پای دیگری را روشن کند و به عبارت دیگر آینه و مرآت یکدیگر باشند، هرچند ممکن است این آینهها گاهی کدر شود و به خوبی، خوبیها و ضعفهای همدیگر را ننمایانند ولی اگر همواره آینه همدیگر باشند این کدورت موقتی اشکالی پیش نمیآورد، بالاخره آینه همدیگر خواهند بود و دلشان برای همدیگر میطپد، همان چیزی که خداوند به نحو تکوینی در همسران قرار داده است. اینجاست که میلهای جنسی که خداوند قرار داده نقش خود را انجام میدهند و نمیگذارند آینه همچنان کدر بماند و وای به خانهای که از نقش میلهای جنسی در آن کاسته شود و به آن توجه نشود و زن یا شوهر مجبور شود آن میل را سرکوب کند، که موجب افسردگیهای بعدی غیر قابل جبرانی خواهد بود.
در روایت داریم زن، آنچنان باید خود را در نشاط جنسی قرار دهد که اگر همسرش بر روی شتر ابراز تمایل به او نمود، او جواب مثبت دهد، همچنانکه رسول خدا به مردان فرمودند: لباسهاى خود را تمیز کنید و موهاى خود را کم کنید، مسواک بزنید و آراسته و پاکیزه باشید زیرا یهودان چنین نکردند و زنانشان زناکار شدند.
بنابراین گزارش، کتاب زن آن گونه که باید باشد (زن، خانواده، بحران) به قلم اصغر طاهرزاده از سوی انتشارات پردیس روانه بازار نشر شده است. از جمله مطالب گردآوری شده در این کتاب می توان به "مشورت با زنان"، "زن و مرد و حیات طیب"، "ازدواج؛تولدی دیگر" و "عوامل بحران خانواده و راه های برون رفت از آن" اشاره کرد.
پایان پیام/
نظر شما