خبرگزاری شبستان: جنبش تفکر نوین یکی از جنبش های نوپدید معنوی است که با رویکردی اومانیستی، تعریف جدیدی از خدا را ارائه می دهد و با جایگزین کردن خدای شخصی و خدای درون به جای خدای متشخص و خدای توحیدی، ناکارآمدی آموزه های ادیان را مطرح می کند. این جنبش معنوی با اضافه کردن پسوند «نوین» تمامی آموزه های خود را یافته های جدید تفکر بشریت می داند که هیچ کدام از پیامبران و فلاسفه تاکنون از آن مطلع نبوده اند. از این رو با ارائه قرائت جدید از آموزه های ادیان زیرکانه به مصاف با دین و شریعت رفته اند. تا حدی که رهبران این جنش اسم خود را در کنار پیامبران بزرگ همچون حضرت مسیح (ع) ذکر می کنند و خود را به عنوان پیامبران عصر جدید معرفی می کنند. از این رو در گفتگو با حجت الاسلام رسول حسن زاده، عضو هیئت علمی موسسه بهداشت معنوی درباره ابعاد، چیستی و اهداف این جنبش به بحث و بررسی پرداخته ایم که مشروح آن از نظرتان می گذرد:
جنبش تفکر نوین چه جبهه ای در مقابل ادیان به خود می گیرد؟
جنبش تفکر نوین جنبشی است که یک وجهه معنوی به خود می گیرد و می گوید ادیان فارغ از این جنبه معنوی و آن اصول صلح جویانه و مهر و محبت اند. به عنوان مثال در بحث های محیط زیست مطرح می کنند ادیان باعث نابودی آن شده اند به این خاطر که مثلا دین مسیحیت به پیروان خود القا می کند که بشر می تواند به همه طبیعت چیره شود و طبیعت در اختیار انسان است و می تواند هر گونه کامجویی از آن داشته باشد.
ما این موضوع را قبول نداریم، دین اسلام کاملا در مورد طبیعت و محیط زیست آموزه های روایی دارد مانند این روایت که "شکستن شاخ درختان مانند شکستن بال ملائک است". یا اینکه "ما درخلقت مساوی هستیم و همه جانداران مخلوق خداوند هستند" و اینگونه نیست که ما بهره هایی از روی طمع داشته باشیم.
القائات مصنوعی در حال انجام شدن و هیاهوی رسانه ای در این زمینه در حال رخ دادن است، بعد هم می گویند که باورهای دینی این بحران ها را دامن می زند و باور به خدا را کنار می زنند و راه حل می دهند که ما طبیعت پرست شویم.
جنبش تفکر نوین با این بحران سازی ها دنبال چیست و می خواهد به چه هدفی برسد؟
جالب اینجا است که اینها از این بحران های جزئی سوء استفاده کرده و خدایان دیگری را به بشر توصیه می کنند و دیدگاه های کفر و شرک آلود را به بهانه های مختلف به مردم دنیا تزریق می کنند.
بهانه دیگر آنها تروریست است. یکی از مشکلات اصلی که هم اکنون منطقه خاورمیانه و جهان اسلام را دربر گرفته است، سلفی گری و اعمال تکفیری و خشونت های آنان به نام دین است که در چند سال اخیر می بینیم که این دعواها و دغدغه ها را به خاطر باورهای معنوی مطرح می کنند. چون افرادی می خواهند باورهای خود را به کرسی بنشانند ادیان به دنبال این هستند که حقیقت فقط یکی است و آن باور باید بر مسند حکومت باشد و آن باور باید تنها باور باشد و این یک بحران است. به همین خاطر آنها القا می کنند باید یک ایده و باوری را ارائه کنیم که مثل چتر همه ادیان و باورها را در بر داشته باشد و همه در آن به یک نقطه اشتراک برسند. اینها ادعایشان این است که اسلام در این زمینه نمی تواند موفق باشد و راهکار کاملی را ارائه کند.
آنها برای القای تفکر خود و سایه انداختن بر باورها و فرهنگ های دیگر در سطح جهان چه راهکاری را پیش گرفته اند؟
آنها یک ایده مطرح می کنند و آن اینکه ما فرهنگ حاکمی هستیم که می دانیم آن فرهنگ تمام باورها را می تواند تحت سیطره خود داشته باشد، به همین خاطر سعی می کنند بومی سازی کنند در فرهنگ های دیگر مانند قانون جذب، باوری خرافی است اما اینها در مسیحیت مثال می آورند و متاسفانه برخی از اسلامگرایان هم که معنای درست این قضیه را نمی فهمند بومی سازی می کنند و می گویند این مفهوم در اسلام نیز وجود دارد. آخر کار هم نتیجه این می شود که عرفان حلقه مدعی می شود شعور کیهانی اصلی است که همه ادیان به آن معتقد شده اند و ادیان پوسته هستند و آنچه باعث وحدت این تکثر می شود، شعور کیهانی است. این آموزه هایی که ارائه می کنند خرافی و شرک آلود است و فرهنگ واقع گرایی مانند اسلام نمی تواند شرک و بت پرستی و الحاد را بپذیرد.
در بحث تروریست یا حامیان تروریسم استکبار جهانی است اما آنچه را رسانه ای می کنند عامل دیگری است و خود را صلحجو می دانند و جایزه صلح را به پائولو کوئیلو می دهند. این فرد وقتی جایزه را گرفت شیمون پرز به او می گوید شما تمامی اهداف ما را در خاورمیانه پیاده می کنید. دالای لاما هم که جایزه صلح گرفت یکی از مسببان مسلمان سوزی در میانمار است.
آنها علت شیوع ترور و خشونت در جهان را چه می دانند؟
اخیرا همین حامیان تروریسم فیلمی ساخته اندبه نام "رمز موسی" با این باور که وقتی حضرت موسی (ع) به کوه طور می رود و وقتی او از خداوند می پرسد نامت چیست و تو را با چه نامی به قومم معرفی کنم؟ خداوند می فرماید: من همان هستم که هستم و اینها ادعا می کنند عاملی که باعث شده ترور و جنایت در دنیا فراگیر شود به این خاطر بوده که حضرت موسی (ع) نتوانسته است نام خدا را تفسیر کند و رهبران مذهبی جهان باید بهتر بتوانند این نام را تفسیر کنند تا این جنایات از بین برود.
آنها صلح اسرائیل را برای چه مطرح می کنند و می خواهند چه نتیجه ای از آن بگیرند؟
دونالد والش و دیگر رهبران جنبش نوین در این فیلم صحبت می کنند و می گویند"I am that I am ""من همان هستم که هستم "و مطرح می کنند که "نام خدا همان اورشلیم" است، اگر ما بپذیریم اسرائیل بخشی از نام خداست و اگر صلح اسرائیل را دربر بگیریم آنگاه می توانیم به نام خدا پی بریم. در این فیلم رهبران جنبش نوین مطرح می کنند حضرت موسی (ع) نتوانسته بود اسم خدا را درک کند و مفهوم آن را به بندگان برساند و هم اکنون بعد از 3 هزار سال، رهبران معنوی جهان و رهبران تفکر نوین توانسته اند این کار را انجام دهند و می توانند صلح را برگردانند.
تفکر نوین با عنوان کردن بحران های موجود در جهان به دنبال رسیدن به چیست و چه اهدافی را دنبال می کند؟
قصد و هدف اصلی آنها نابودی ادیان توحیدی و اصیل است. در صورتی که آنها اگر به متون تحریف نشده که در دل مسیحیت است مراجعه کنند و به آن دین واقعی برگردند و یا در دین اسلام ناب که ما قائل به خاتمیت آن و یک آینده روشنی هستیم که با ظهور خاتم اوصیای الهی (ص) می تواند تمامی صلح و شادی و زیبایی ها را در دنیا تجلی دهند.
آیا رهبران این جنبش تاکنون نشست ها و بحث هایی را با رهبران ادیان دیگر داشته اند؟ چرا؟
خیر، آنها این بحث را در یک فضای هیجانی مطرح می کنند نه در فضایی آکادمیک و علمی و در نشست بین الادیانی هم مطرح نمی کنند و در جنبش تفکر نوین در دل خود چندین تفکر کوچک و بزرگ دارد.
با این تکثر دینی که هم اکنون بوجود آمده 15 هزار دین که اسم غلطی است و روی فرقه ها گذاشته می شود، ایجاد شده و اصلا فرصت نفس کشیدن به ادیان داده نمی شود و با این کثرت که ایجاد می کنند دیکتاتوری نقاب داری را القا کرده و این را عنوان می کنند که همه مردم این آموزه ها را می خواهند در حالی که این میراث عظیم انبیا که الهی است.
پایان پیام/
نظر شما