خبرنگار مسجد و کانون های خبرگزاری شبستان: مسجد در دوران اوج شکوفایی تمدن اسلامی به عنوان مهمترین مرکز تولید و نشر علم محسوب می شده است به گونه ای که کارکرد مساجد نه تنها صرفا در اقامه نماز یومیه تعریف نشده بود بلکه در نگاهی وسیع تر مساجد تبدیل به مکانی برای آموزش و پژوهش شده بودند.
رویکرد فوق اما در گذر زمان به تدریج کمرنگ شد تا جایی که امروز در معدود مواردی شاهد هستیم که جلسات در و بحث به صورت جدی در مساجد برگزار شود.
خبرنگار گروه مساجد و کانون های خبرگزاری شبستان در راستای بررسی و آسیب شناسی این مسئله با دکتر «ابراهیم فیاض»، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران به گفت و گو نشسته است که حاصل آن را می خوانید:
- در ادوار گذشته تاریخ اسلام، مساجد به عنوان مرکز و محور تولید علم در جامعه اسلامی محسوب می شدند، به نظر شما امروز چگونه می توانیم این کارکرد را به مساجد باز گردانیم؟
قبل از هرچیز لازم می دانم به این نکات اشاره کنم؛ اساسا جهان بینی هایی که از آنها به ساختار تمدنی و رسمی تعبیر می شود دارای جهان پدیدار است، لذا هر تمدنی دارای جهان پدیداری است که چهارچوب جهانی آن را تبیین می کند و روی همین اساس هیچ تمدنی بدون جهان پدیداری نیست چون اگر آن را نداشته باشد هرگز نمی تواند بُعد کلان معنایی خود را به دست آورد. تمدن ها برخی اسلامی، یهودی، کنفسیسوسی هستند، روی همین اساس حتی اگر تمدن ها را شرپذیر تعریف کنیم شر باید طبق جهان پدیدار ساخته شود.
تجسم این نکاتی که عنوان کردم روی معماری و شهر سازی است، شهرسازی که تمدن اسلامی را راه می اندازد، مثلا شهرما به شکل غربی ساخته شده است، به همین دلیل تمدن ما تمدن اسلامی نیست، شهرنشینی ما اسلامی نیست لذا تمدن ما تمدن اسلامی نیست باید شهرسازی اسلامی داشته باشیم؛ ضمن آنکه این جهان پدیدار است که می آید و در یک شهر تجلی می یابد و چنین شهری جهان بینی دارد و به این علت نظام معنایی شهرسازی و معماری فضایی را ایجاد می کند که آن فضا، معنا را تولید خواهد کرد. لذا در گذشته شهرها روی همین اساس و بر طبق آموزه های دینی ساخته می شدند.
-شاخصه دین در معماری شهر (دینی) چیست؟
وجود معابد، مساجد و کلیساها معیار معماری در شهر دینی هستند، مثلا اگر مشهد قدیم را از هر کجا نگاه می کردیم حرم امام رضا(ع) را می دیدیم اما الان این امکان وجود ندارد چون معماری ها متفاوت شده و تمام فضا را برج های بلند فرار گرفته اند.
برای مثال در گذشته معماری مساجد جامع به گونه ای بود که مناره و گلدسته ها بالاترین ارتفاع شهر را داشتند و به شهر هویت می دادند. از سوی دیگر زمانی که قرار بود تولید علم و معنا صورت گیرد، این تولید صرفا فضایی نبود، بلکه در قالب دین متجلی می شده است.
- آیا این سبک معماری در تمدن اسلامی منجر به تولید علم می شد؟
بله، به طبع در گذشته این معماری فضای تولید مفاهیم را به صورت ناخودآگاه ایجاد می کرده است اما این تولید باید خودآگاه هم باشد در نتیجه بحث آموزش در مسجد پیش می آمد لذا در گذشته فضای مسجد چنین قابلیتی را داشت. لذا مباحث در مسجد مطرح می شد و شاگردان گرد استاد حلقه می زدند و منبر و حلقه درس شکل می گرفت که این نظام حلقوی نظام جهان بینی اسلامی را تبیین می کرد که جهان به صورت حلقوی است. در نتیجه استاد در نقطه پرگار بود و جهان پدیداری در حلقه پدیدار ایجاد می شد.
حتی حجره ها در آن زمان در مساجد جای داشتند یعنی طلاب اطراف مساجد و معابد حجره داشتند. دقیقا مسجد یک گوشه بوده است، در واقع مسجد و مدرسه یک جا بوده است اما در دوره کنونی ساختمان این دو از یکدیگر جدا هستند.
بنابراین ساختار شهری و ساختار تمدنی دست به دست یکدیگر می داد و در نتیجه مسجد نقطه مرکزی شهر قرار می گرفت و شهرها دور مسجد جامع سامان می یافتند؛ حتی بازار نیز در مجاورت مسجد واقع می شد. بنابراین در چنین سیستم شهرسازی ارزش های اخلاقی نیز مورد توجه قرار می گرفته است، این است که بازاری ها همیشه اولین کسانی بودند که برای اقامه نماز به مسجد می رفتند چراکه بازار فاصله ای با مسجد نداشت. با این تفاسیر حتی ساختار اقتصادی نیز بر اساس محور مسجد بود، ضمن آنکه مباحث درسی و تمام فضای معنوی و تمدنی در مسجد به صورت بازتولید دانشی وجود داشته است.
یادم هست یکبار برای مسافرت خارج از شهر بودیم و زمانی که به مسجد مراجعت کردیم ما را به عنوان مسافران عید نپذیرفتند و حتی برای چندساعت اجازه حضور در مسجد را نداده و گفتند مسجد تعطیل است! این ساختاری است که در حال حاضر برای مساجد در جامعه ما ایجاد شده است. حال آنکه مسجد باید همیشه نقطه مرکزی شهر بوده و چراغش همیشه روشن باشد چه آنکه همواره چراغ های مناره مساجد روشن است.
- علت کمرنگ شدن کارکرد مساجد در مقایسه با مواردی که عنوان کردید، چیست؟
در ادوار گذشته مساجد در حوزه های مختلفی بر طبق همین سیستم حلقوی شکل می گرفتند و مساجد در حوزه تولید علم و دانش فعال بودند؛ مساجد به صورت شبانه روزی باز بوده و صرفا کارکردی مثل روزگار کنونی نداشته است. مساجد شبانه روزی باز بودند و روی همین اساس مردم هر لحظه اراده می کردند به مسجد می رفتند و دعا می کردند.
االبته این رویکرد در بسیاری از کشورهای اسلامی وجود دارد اما در ایران این رویکرد کمرنگ شده است و مساجد صرفا زمان نماز باز و بعد بسته می شوند. اما علت اصلی در کمرنگ شدن این مسئله آن است که ما سکولاریزیشن شده ایم، ما از دوره مشروطه به این عارضه دچار شدیم و از آن زمان بود که مباحثی چون جدایی دین از سیاست و جدایی دین از جامعه و دانشگاه مطرح شد.
بنابراین همین رویکرد باعث شد که امروز معماری های شهری ما به دور از فضای اسلامی باشد، در حال حاضر همین شهر تهران همچون بیغوله ای شده است که معماری های آن تماما معنای غربی را تداعی کند، در واقع معماری شهر تهران غرب زده شده است.
بسیاری از مسایل در حوزه معماری اسلامی تغییر کرده است، بعضا مجتمع های اموزشی داریم که نمازخانه دارند اما مسجد ندارند، اما برای مثال مسجد چهار باغ اصفهان یک گوشه اش مسجد و یک گوشه مدرسه قرار دارد.
-امروز نقش حوزه های علمیه در احیای این سنت و بازگشت کارکرد وسیع به مساجد چیست؟
حوزه های علمیه باید تولید معرفتی خود را افزایش دهند، بحث در مورد حکمت محجور است و این مسئله باعث شده تا صرفا فلسفه و عرفان مطرح شود یعنی فلسفه و عرفان جایگزین حکمت شده است.
پایان پیام/
نظر شما