دیپلماسی ورزشگاهی و عکس العمل های مبهمِ «ناجا»

نباشدکه روزی بواسطه تبلیغات(آگاه و ناآگاه) بوق های خارجی وداخلی بر اثر شعارهای پوچ ملیگرایانه باستانی ایران نقشه شبکه جهانی استکبار عملی شود و امم مسلمان را که می رود با تلاش علمای راستین واحده شود شقه شقه کنند

«مهدی هنری»

 

«وَ لَقَدْ بَلَغَنِی اءَنَّ الرَّجُلَ مِنْهُمْ کَانَ یَدْخُلُ عَلَى الْمَرْاءَةِ الْمُسْلِمَةِ وَ الْاءُخْرَى الْمُعَاهِدَةِ فَیَنْتَزِعُ حِجْلَهَا وَ قُلُبَهَا وَ قَلاَئِدَهَا وَ رُعُثَهَا مَا تَمْتَنِعُ مِنْهُ إِلا بِالاِسْتِرْجَاعِ وَ الاِسْتِرْحَامِ ثُمَّ انْصَرَفُوا وَافِرِینَ مَا نَالَ رَجُلاً مِنْهُمْ کَلْمٌ وَ لاَ اءُرِیقَ لَهُمْ دَمٌ فَلَوْ اءَنَّ امْرَأً مُسْلِما مَاتَ مِنْ بَعْدِ هَذَا اءَسَفا مَا کَانَ بِهِ مَلُوما بَلْ کَانَ بِهِ عِنْدِی جَدِیرا فَیَا عَجَبا عَجَبا وَ اللَّهِ یُمِیتُ الْقَلْبَ وَ یَجْلِبُ الْهَمَّ مِنَ اجْتِمَاعِ هَؤُلاَءِ الْقَوْمِ عَلَى بَاطِلِهِمْ وَ تَفَرُّقُکُمْ عَنْ حَقِّکُمْ فَقُبْحا لَکُمْ وَ تَرَحا حِینَ صِرْتُمْ غَرَضا یُرْمَى.»: «شنیده ام که یکى از آنها بر زن مسلمانى داخل شده و دیگرى ، بر زنى از اهل ذمّه و، خلخال و دستبند و گردنبند و گوشواره اش را ربوده است . و آن زن جز آنکه از او ترحم جوید چاره اى نداشته است. آنها پیروزمندانه با غنایم بى آنکه زخمى بردارند، یا قطره اى از خونشان ریخته شود، بازگشته اند. اگر مرد مسلمانى پس از این رسوایى از اندوه بمیرد، نه تنها نباید ملامتش ‍ کرد بلکه مرگ را سزاوارتر است. اى شگفتا! به خدا سوگند، که همدست بودن این قوم با یکدیگر با آنکه بر باطل اند و جدایى شما از یکدیگر با آنکه بر حقید دل را مى میراند و اندوه را بر آدمى چیره مى سازد.». (خطبه جهادیه ی حیدر کرّار ع، بشماره 27 نهج البلاغه)
روز 13 اردیبهشت نقطه عطفی برای دانشجویان و جوانان مسلمان و انقلابی ایران اسلامی به شمار می آمد. چند روز پیش از شروع بازی پرسپولیس- الاتحاد (عربستان) دانشجویان بسیجی دانشگاه های تهران با راسال پیامک و فراخوان های گوناگون، سعی کردند به هر زبانی که بلدند بگویند این بازی در اثنای چراغ نسبتاً خاموش دستگاه دیپلماسی دولت جمهوری اسلامی در قبال جنایات آل سعود- خلیفه علیه بحرینیان مسلمان؛ چراغی است روشن از طرف مسلمین ایران برای حمایت از تمامی انتفاضه های اسلامی مناطق عرب نشین خاورمیانه و شمال آفریقا مخصوصاً خلیج فارس. از وقتی سونامی بیداری اسلامی به سواحل خلیج فارس رسید، وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران هر چند سعی کرد در جلسات هفتگی خبرنگاران با سخنگوی این وزارتخانه و یا با تماس های تلفنی «علی اکبر صالحی» با مقامات بلند پایه منطقه ای مثل قطر و ترکیه نشانه های نارضایتی جمهوری اسلامی از اتفاقات بحرین را به نمایش گذارد، اما همیشه منطق شبه محافظه کارانه این وزارتخانه نقل و نبات جمع های انقلابی مثل محافل دانشجویی و هیئات مذهبی بود و هست. آنچه نیروهای متدیّن و ارزشی را در این رفتار فراز و فرودی دستگاه دیپلماسی قانع می کرده و می کند دو چیز بیشتر نبود: اول، حمایت های بی دریغ رهبر معظم انقلاب اسلامی و تریبون های روحانیت معزز مثل نماز جمعه های شهرهای بزرگی چون تهران در حمایت از انقلاب بحرین و دیگر کشورهای اسلامی و همدردی با مردم شریف و مسلمانشان؛ دوم، اینکه همیشه احساس مردم و نخبگان اجتماعی امّت حزب الله در حین نقد رفتار مبهم وزارت خارجه بر این قرار می گرفته که «شاید مصلحتی هست که ما نمی دانیم» لذا همین جمله باعث می شد در نقدها بر دستگاه دیپلماسی دولت، جانب احتیاط بیشتر رعایت گردد.
نقطه امید مردم انقلابی هم این بود که اگر وزارت خارجه به هر دلیلی نتواند و یا نخواهد فاش تر از آنچه هست علیه آل سعود- خلیفه اعتراض دیپلماتیک نماید؛ حداقل فرصت هایی هست که امت اسلامی در هر جا و مکانی منطبق بر دیپلماسی عمومی جمهوری و انقلاب اسلامی ندای "یا للمسلمین" سر دهند و بغض فرو خفته خود را بیرون بریزند و به خطبه جهادیه سرور مؤمنین عالَم حضرت امیر (ع) که در ابتدای یادداشت بدان اشاره شد، چنگ زنند تا حداقل مورد ملامت آن امام هُمام، حضرت بقیه الله الاعظم (عج) و سیدنا القائد خامنه ای (دامّت برکاته) نباشند. وا اسفاء و عجب آنکه نیروی انتظامی جمهوری اسلامی چنان برخوردهای زشت و شنیعی را علیه جوانان و فرزندان معنوی رهبر معظم انقلاب اسلامی به منصه ظهور می رساند. لذا در کل سخت است که پذیرفت «ناجا» بعنوان بازوی قدرتمند انتظام در جمهوری اسلامی با شعارهای ناب انقلاب برخورد داشته باشد.
در بازی پرسپولیس (ایران)- الاتحاد (عربستان) دانشجویان و تعدادی از تماشاگران که علیه سیاست های ضد انسانی در بحرین شعار سر داده بودند سخت مورد هجوم برخی از نیروهای عملیاتی «ناجا» قرار گرفتند و علاوه بر اینکه قبل از بازی نیروی انتظامی اجازه حمل پرچم بحرین را به تماشاگران نداد بعد از بازی هم بعض دانشجویان انقلابی را بازداشت نمودند تا شاید عزم انقلابیون را برای بازی های آینده در هم شکنند؛ که البته نشد. بعد از اتمام بازی روز 13/2/1390 این عمل خودسرانه برخی از نیروهای «ناجا» به شدت در محافل رسانه ای و عمومی نیروهای ارزشی مورد هجمه واقع شد. در نتیجه بعضی نمایندگان مِن جمله سردار «اسماعیل کوثری» که یدِ طولائی در مباحث امنیتی دارد و حتی رئیس سازمان بازرسی کل کشور با انتقاد از عمل خودسرانه بخشی از نیروی انتظامی؛ وعده دادند که دانشجویان دستگیر شده بدون ثبت در پرونده آزاد خواهند شد و ضمناً بعد از تحقیقات اولیه با عوامل انجام این رفتار زشت و ضدانقلابی برخورد خواهد شد. البته این اول ماجرا نبود چرا که فرمانده کل «نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران»، سردار «اسماعیل احمدی مقدم» نیز بر خودسرانه بودن این مسئله صحه گذاشت و از تعقیب قضایی نیروهای خودسر آنروز «ناجا» خبر داد. لیکن متأسفانه به فاصله فقط یکروز بعد از این اظهار نظر محکم و قاطع فرمانده ی «ناجا» باز هم در عین ناباوری، امت ایران شاهد بود که در بازی سپاهان (ایران)- الهلال (عربستان) در ورزشگاه «فولادشهر اصفهان» همان اتفاقات توسط بعضی دیگر از نیروهای انتظامی شهر اصفهان رخ داد.


 

درباره آنچه حادث گردیده دو نکته اساسی مورد اقامه است:

 

اول- آنکه کسانی که کوچکترین اطلاعی از مسائل نظامی و انتظامی دارند می دانند نیروهای نظامی از ابتدا طوری تربیت یافته اند که هیچ کاری را بدون دستور قبلی انجام نمی دهند بالاخص نیروهای رسته عملیاتی رده پائین. لذا آنچه در قالب مسئله «کی بود کی بود، دستم بود، تقصیر آستینم بود» رخ می نماید این است که بواقع دستور برخورد با دانشجویان و تماشاگران آنروزها را چه کس یا کسانی صادر کرده اند؟ برای پاسخ باید به این مبحث توجه داشت که اصولاً «نیروی انتظامی ج.ا.ا» یک ساختار دو وجهی دارد. یعنی علاوه بر اینکه فرمانده کل آن منصوب از طرف "فرمانده معظم کل قوا" ست با حُکم رهبر معظم انقلاب اسلامی وزیر کشور یا یکی از نیروهای امین آن بعنوان نماینده ویژه ولی فقیه در «ناجا» منصوب می گردد. این ساختار دو وجهی در موضوع «پلیس امنیت اجتماعی» نیز نمایان بود. پس یک روی سئوال واضح می شود و آن اینکه دستور از مقام بالای «ناجا» یعنی سردار احمدی مقدم صادر نشده است زیرا وی شدیداً اصل ماجرا را زیر سئوال بردند و خواستار برخورد قضائی با نیروهای درگیر در این ماجراها شده بودند. پس سئوال این است که دستور برخورد با دانشجویان و تماشاگران انقلابی ورزشگاه «آزادی تهران» و «فولادشهر اصفهان» از کدام وجه ساختاری «ناجا» منتقل شده است؟ یا باید قبول کرد که یکی از فرماندهان میانی «ناجا» بدون سفارش مقامات ارشد بصورت خلق السّاعه و با توجیهاتی مَن درآوردی تصمیم گرفته نیروهای تحت امرش را برای برخورد با دانشجویان بسیج نماید یا باید احتمال دوم را پذیرفت که یکی از مقامات ارشد «ناجا» از یکی از وجوه دو وجهی اش به این امر مبادرت ورزیده است. وجه اول که منتسب به مقام معظم رهبری است بنا به عکس العملش از این احتمال یابی خذف می گردد مگر آنکه فرمانده «ناجا» را غیر صادق بدانیم؛ که البته تا به حال چنین چیزی از طرف شخصیت موجه وی دیده نشده است. پس می ماند وجه دوم که مربوط است به مقامات وزارت کشور ج.ا.ا. با نگاهی به اینکه مقامات آن وزارتخانه محترم علیه این اقدام نیروهای خود سر «ناجا» انتقادی نداشته اند و با توجه به تحلیل های بدنه ای از دولت نسبت به موج بیداری اسلامی منطقه و اینکه آن را یک برنامه شبه آمریکایی می دانند؛ این احتمال قوت می یابد هر چند که نمی توان دقیقاً بدان رأی داد. لذا باید مورد توجه داشت که مقصر اصلی این ماجراها در آینده نزدیک رسوا خواهد گردید و دو احتمال مفروض دارد: مقصر یکی از فرماندهان میانی ناجاست که خودسرانه دستور این برخوردها را داده، یکی از مقامات ارشد نیروی انتظامی چنین تصمیم ضد انقلابی را اتخاذ کرده است.

 

دوم- نکته مهمتر از آنچه رد بالا رفت این است که این اتفاق به هر نوع رخ داد و هر که مقصر است بماند، مهمتر آنکه یکی از فرصت های دیپلماسی عمومی جمهوری اسلامی به هدر رفت. به هر طریق حتی تحلیل گران ساده سیاسی هم می دانستند که ممکن است اقدام دانشجویان در ورزشگاه ها با برخورد فیزیکی مأمورین «ناجا» مواجه شود چرا که این دست مسائل مسبوق به سابقه بوده است تا جایی که قشر کمی از دانشجویان ارزشی دانشگاه ها در پاسخ به اینکه «چرا برای حمایت از مسلمین بحرین در ورزشگاه حاضر نمی شوید؟» می گفتند: «ممکن است بازداشت شویم». لذا نکته اساسی این است که مباد مردم انقلابی و مسلمان منطقه در پس اقدامات شبه محافظه کارانه دستگاه های مسئول سیاست خارجی ایران از حمایت کانون اصلی این انقلاب نا امید شوند. مبادا بوغ های تبلیغاتی مرتجعین منطقه اینگونه وانمود کنند که انتفاضه های اسلامی- عربی مورد حمایت جمهوری اسلامی نیست. نباد که مردم مسلمان منطقه در بحرین، یمن، شرق شبه جزیره عربستان، ، پاراچنار و کشمیر، اردن، لیبی، غزّه و کرانه باختری، مصر، تونس و سوریه احساس کنند مسلمین انقلابی ایران که راه رفته را با شجاعت و توکل و توسل تنها طیّ نمودند قصد ندارند همراه برادران عربشان باشند و در پس این احساس از طی طریق بمانند. نباشد که روزی بواسطه تبلیغات خیانتکار (آگاه و ناآگاه) بوغ های خارجی و داخلی بر اثر شعارهای پوچ ملی گرایانه باستانی ایران، قضیه خلیج فارس و ..؛. نقشه شبکه جهانی استکبار عملی شود و امم مسلمان را که می رود در پی تلاش علمای راستین اسلام در اقصاء نقاط عالَم، واحده شود را دوباره شقّه شقّه کنند. پس یاران انقلاب اسلامی در یابید "آبی که از جوی انقلاب اسلامی می رود!" را. و دوباره بشنوید آنچه مولی الموحّدین (ع) در خطبه جهادیه گفت و می گوید: «جهاد درى است از درهاى بهشت که خداوند بر روى بندگان خاص خود گشوده است. جهاد جامه پرهیزگارى و جوشن استوار خدایى و سپر ستبر اوست. هر که آن را ناخوش دارد و از آن رخ برتابد، خداوند جامه خوارى و زبونى بر او پوشاند و محنت و بلایش در میان گیرد و دلش را در پرده دارد و به کیفر آنکه از جهاد تن زده است از حق دور افتد و کارش به مذلت کشد و از عدالت بى بهره ماند.» و جهاد کنید حتی شده به بردن پرچم بحرین در ورزشگاه آزادی.
 

پایان پیام/

 


 

کد خبر 37647

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha