خبرگزاری شبستان: "در برخی از دانشگاه ها شاهدیم که یک عضو هیئت علمی در آن نداریم و تنها از اساتید حق التدریس استفاده می شود! این در حالی بود که در گذشته برای تصویب رشته ای اول بررسی می شد آن دانشگاه چند عضو هیئت علمی دارد. متاسفانه امروز بیشتر در پی آمار خروجی دانشگاه ها و جذب و پر کردن صندلی های خالی این فضای علمی هستیم." این جملات بخشی از سخنان امیر سلمانی رحیمی، عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی و عضو هیات علمی بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی است که در خصوص آسیب های علوم غربی متداول در دانشگاه ها با شبستان در میان گذاشته است؛ گفتگوی ما با مدیر گروه و زبان ادبیات عربی در دانشگاه امام رضا (ع) از نظرتان می گذرد:
با توجه به این که علوم انسانی رایج در دانشگاه های کشور مطابق با مبانی و موازین دینی ما نیست و اغلب تولیدات محض غرب هستند، این مساله تا چه اندازه بر باور و بینش و جهان بینی سرمایه های کشور یعنی دانشجویان تاثیر می گذارد؟
از سوالات مشترک و شبهه هایی که دانشجویان عموما در کلاس دروس معارف و قرآن یا حوزه اخلاق مطرح می کنند، به نظر می رسد طرح این قبیل اشکالات به دلیل نوعی گرایش به اصالت وجود یا نقش آفرینی صرف و تمام عیار انسان در زندگی خود او و همچنین مقایسه غرب با جهان اسلام از نظر پیشرفت های علمی و مادی است که در قالب متون درسی برگرفته از غرب به ذهن و فکر دانشجو تزریق می شود.
این نگاه مبتنی بر آزمایش ها و مطالعات میدانی است و در پیدا شدن این سوالات و به تبع نوعی گریز از آموزه های اسلامی تاثیر داشته و به نحوی این باور را در آنها شکل داده که پیشرفت جهان غرب به خصوص در زمینه علوم تجربی و صنعت، نتیجه دور شدن آنها از مبانی دینی یا اهمال و بی توجهی به مسائل ماورائی در زندگی مادی است و این یک نوع خطر است که باید نسبت به آن بیدار و هوشیار بود.
تا کنون این مساله نمود و مصداق عینی نیز داشته است؟
بله یکی از نمودهای این باور، میل و علاقه ای است که برای مهاجرات و فرار از منطقه و قرار گرفتن در فضایی که دانشجو آن را باز و مناسب می داند، دیده می شود.
در حالی که اگر می توانستیم از آموزه های اسلامی و مبانی دینی استفاده درست و صحیح کنیم، باید روح خدا پرستی و شوق به کار برای رسیدن به قرب خدا و اهتمام به ترویج ارزش های دینی در کنار دستیابی به رفاه مادی و پیشرفت علمی را در اوج آن شاهد می بودیم.
با این توصیف نفوذ علوم غربی در لایه های فکری و باور دانشجویان، یکی از عوامل فرار مغزها به حساب می آید؛ چگونه می توان از وقوع چنین رخدادی جلوگیری کرد؟
ببنیید اولا که علم دارای مرز نیست ما نمی توانیم بگوییم همه آنچه که از نظر علمی و پژوهشی نیاز است در مرزهای جغرافیایی یک کشور می توان پیدا کرد اما می توان با ارج نهادن به تلاش علمی محققان در رشته های مختلف تا حد زیادی مانع این پدیده شد. امروز در صدا و سیما شاهد تجلیل و تکریم از شخصیت های مختلف هستیم و مشاهده می شود کمتر به پخش سخنان و تجلیل از اساتید دانشگاه توجه می شود. مثلا باید اگر فردی وارد حوزه داروسازی، روان شناسی، مهندسی، مسائل علمی آموزشی شد و به موفقیتی دست یافت، به جامعه معرفی شده و برای او ارزش قائل شویم همان طور که برای افرادی خاص در رسانه ارزش قائل می شویم.
دوم آن که می توان با دعوت از اساتید خارج از کشور در قالب فرصت های مطالعاتی یا تدریس در دانشگاه ها مانع فرار مغزها شد یعنی افراد بدانند که لزوما دسترسی به اساتید برجسته تنها با مهاجرت اتفاق نمی افتد.
اما الان متاسفانه شاهد رقابت منفی در داخل کشور هستیم و حتی کمتر می شود دانشگاهی از دانشگاه دیگر استاد دعوت کند چون نگاه مادی و رقابتی به قضیه است. این گونه است که به فکر بهره مندی از تجربیات علمی یکدیگر و حضور و فراهم کردن افراد برجسته در دانشگاه خود نیستیم.
اما از سوی دیگر باید در متون درسی توجه به پیشرفت کشور ارزش معرفی شود و شخص بداند اگر برای او سرمایه گذاری شده که مالیات ملت بوده، عقلا و عرفا برای او جایز نیست حاصل این سرمایه را در اختیار بیگانگان و دشمن قرار دهد.
این مساله مهم باید در شورای عالی انقلاب فرهنگی و نهادهای تصمیم گیر بررسی شود. بنابراین این روند می تواند فرار نخبگان را کُند کرده یا از بین ببرد.
به مساله مهمی در صحبت های خود اشاره کردید؛ این که با دعوت از اساتید برجسته تا حد زیادی می توان از فرار مغزها جلوگیری کرد. چرا این اتفاق کمتر در کشور ما رخ می دهد؟
این مساله در گذشته مرسوم و معمول بوده اما امروز چون توسعه کمّی بی حساب و کتاب به آموزش عالی دادیم، نگاه اقتصادی به دانشجو داریم. الان در دانشگاه های مختلف از دولتی گرفته تا آزاد و علمی کاربردی و ... این بحث پژوهش و تولید علم تا چه اندازه مورد توجه بوده یا در بالا بردن سطح آن دانشگاه موثر قلمداد می شود؟
شاید چند دانشگاه در کشور به این مساله پایبند باشند اما بقیه دنبال جذب دانشجو و فراهم کردن هزینه های خود و استاد بوده اند، لذا در برخی از دانشگاه ها شاهدیم که یک عضو هیئت علمی در آن نداریم و تنها از اساتید حق التدریس استفاده می شود! این در حالی بود که در گذشته برای تصویب رشته ای اول بررسی می شد آن دانشگاه چند عضو هیئت علمی دارد. متاسفانه امروز بیشتر در پی آمار خروجی دانشگاه ها و جذب و پر کردن صندلی های خالی این فضای علمی هستیم.
پایان پیام/
نظر شما