به گزارش خبرنگار تجسمی شبستان، جمشید حقیقت شناس، در خصوص فعالیتهای خودجوشی که در سطح جامعه در ایام محرم و صفر در شاخه های مختلف هنری اتفاق می افتد بیان داشت: باید گفت که این آثار قبل از اینکه تبدیل به هنر شوند یک نیاز اجتماعی وبه طبع آن یک نیاز مدیریت فرهنگي است.
این استاد دانشگاه تشریح کرد: بدين معنی در ابتدا نیاز است که تبدیل به یک سفارش میشود و سپس مجموعهای از آثار که در طی این سالها تولید شدهاند و هنوز به آنها نمی توان هنر را اطلاق کرد زیرا هنوز از آن نیاز عبور نکرده و به نتیجه نرسیده است. ثمرهای که بدون زمان و مکان قابلیت بررسی داشته باشد تا هستی آن هست شود.
وی در خصوص اینکه آیا حتی افرادی که کاملا خودجوش ماشین خود را گلمالی کرده و یا روی آنها خوشنویسی می کنند هم اقدام به انجام کار سفارشی می کنند، اظهار داشت: در این مورد هم تفاوتی ایجاد نمی کند و این افراد هم در ابتدای مسیری هستند که ذکر شد چرا که برای تبدیل شدن یک فعالیت به هنر زیرساختهایی الزامی است.
این استاد دانشگاه با ذکر مثالی تشریح کرد: مانند كسي که برای رفع گرسنگی غذایی می پزد با هنگامی که از آشپزی وهنر آشپزی صحبت به میان میآید، تفاوت است چون هنر آشپزی برای رفع نیاز نیست. شناخت مواد غذایی، خورنده غذا ، تاریخ غذا و هزاران جزئيات دیگر دست به دست هم میدهند تا غذا به یک امر تاثير گذارتبديل شود. به نظر میآید که فعالیتهای عاشورایی در دوران ما هم کماکان یک رفع نیاز است و در دوران ما هم اگر کمی تامل کنید می بینید که این خودجوشی اکنون به صورت مواد اولیه هستند و هنوز هنرمند به سراغشان نرفته ، تا در پایشگاه خود آنها را تبدیل به فرآورده هنری کند .
این هنرمند نقاش اظهار داشت: باید توجه داشت که سابقه آشنایی با یک رشته هنری کسی را هنرمند آن رشته نمیکند. بلکه هنر امری شهودی است که باید طی شود و رسیدن به ادراک از طریق حواس صورت پذیرد. اما این در خصوص فعالان محرم و صفر حادث نشده است و هنوز كيفيت دیگری مورد نیاز است.
حقیقتشناس افزود: نکته اصلی حقیقت است و باید توجه داشت که حقیقت شاید با این موضوعات تفاوت اساسی داشته باشد. در برخی موارد در «حقیقت» ممکن است خلاف روزمرگی بخواهد حرکت کند ، یک پیشنهاداتی میدهد که ممکن است کاملا مغایرت داشته باشد و به اشتباه در مسیر دیگری حرکت کند مانند علم تاریخ که اکنون زمان وقایع را ضبط وثبت می کند و نه علل آن را . مانند کسی که با کتاب خواندن بخواهد که نویسنده شود، ما نمیتوانیم از اين راه طی طریق کنیم و با انجام آن به هنر نزدیک شویم. محال است زیرا مسائلشان با هم فرق می کند و راه رسیدن به آن راه دیگری است.
این مدرس هنر ادامه داد: معمولا هنرمند، دانشمند و حتی ثروتمند از طریق روشهاي دیگری اطلاعاتشان را بدست می آورند. این اسلوب، روش تاریخي آن رشته نیست. روش تاریخی تنها به او کمک میکند زمانبندی دوبارهای بکند و با وضع موجود مقایسه کند ولی کمک نمیکند که پیدا بکند.
وی اظهار داشت: وقتی مردم نیازی دارند راحتتر پاسخ میدهند، این پاسخ آنها به یک جوشش محدود تبدیل می شود که وقتی در اختیار یک دانشمند قرار میگیرد آن را تبدیل به یک دانش میکند یعنی آن را ترجمه می کند به یک علم که قابلیت استفاده عمومی داشته باشد.
این محقق با بیان اینکه، اعتقادات یک بحث است و سوال از آن اعتقادات بحث دیگر، تصریح کرد: وقتی ما به چیزی اعتنقاد داشته باشیم، نباید جلوی پرسش از آن را ببندیم. وقتی پرسشگری را بستیم از هنر، دانش و معرفت که راههای شناخت است خارج میشویم. متاسفانه تا کنون این پروسه اتفاق نیفتاده است چرا که اکنون تعزیه خوب تعزیهای است که به گذشته نزدیک باشد و تعزیه بد چیزی است که با ایجاد تغییراتی به شرایط امروزه نزدیک است.
حقیقت شناس تشریح کرد: مشکل از این تعریف است. یعنی هر چه که به قدیم نزدیکتر است ما اصیل می دانیم و اما این میزان را نداریم که هر چقدر به معرفت و علل بوجود آمدن این تعزیه مربوط می شود را ما رها کردهایم.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: اعتقاد چیست ؟ یک سوال اساسی است و بر اساس آن راهکارهایی که بوجود میآید مشخص میشود. به نظر می رسد که برای یک اهل هنر ضروری است بداند اعتقاد ریشهاش کجاست؟ و اگر این مسئله را نداند نمیتواند پیشنهادی داشته باشد، نمی تواند تصویری را ایجاد کند و نمی تواند تاثیری بگذارد.
این هنرمند نقاش افزود: ما به عنوان یک هنرمند برای انجام چنین کاری باید معانی را بدانیم و برای آن لازم است به ریشه برسیم. این ریشهها تاریخی و سیر تاریخی نیست، بلکه علل و چرایی بوجود آمدن است و از طریق طرح سوال اساسی تمام تاریخ را بازنگری می کنیم.
این مدرس دانشگاه ضمن انتقاد از سیستم آموزشی کشور اظهار داشت: متاسفانه در کشور ما در بسیاری از موارد دیگر علمی را دنبال می کنیم که تاریخ موضوع است و می توان گفت که تاریخ زده هستیم. ما تاریخ علم را مطالعه می کنیم و به خود علم کاری نداریم و با مطالعه تاریخ آن، فکر میکنیم به حقیقت علم دست پیدا می کنیم.
حقیقتشناس سخنانش را اینگونه جمع بندی کرد: سوالات مهمی وجود دارد و پرسشی اساسی است ، در طی این زمان کوتاهی که در اختیار آدم وجود دارد، برای بدست آوردن و فهمیدن چیست؟ در واقع بسیاری از ما چون زندهایم فعالیت می کنیم یا چون مسلمانیم مسلمانی می کنیم و در واقع درک درستی از اسلام نداریم.
این هنرمند گفت: وقتی شما به آن واقعیت دست پیدا می کنید امر عجیبی اتفاق می افتد. شما در جهان توسعه پیدا می کنید ، قسمتی از جهان می شوید. یعنی وقتی آگاه شوید که قسمتی از جهان هستید وصل می شویم . ما بدون آن که آگاه باشیم قسمتی جهان هستیم ، ما خود را تنها می دانیم . ذهن ما این اشکال را بوجود آورده و ما را جدا کرده است. تا خود اگاه شویم.
پایان پیام/
نظر شما