به گزارش خبرنگار اندیشه خبرگزاری شبستان، حجتالاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان، استاد حوزه و دانشگاه در ماه محرم سال 95 در هیئت نور تهران، سلسله مطالب و سخنرانی هایی با موضوع «محاسبه نفس» را ایراد کرده است که بنا داریم، در 12 شماره به آنها بپردازیم که در ادامه شماره دوم آن را مطالعه می کنید:
بسیار خوب است که انسان برای بخش های مختلف زندگی خود، خصوصا در زمینه فعالیت های معنوی، برنامه داشته باشد، صرفا براساس حس و حال و هیجانات معنوی پیش نرود، اگر بنا دارید یک برنامه عبادی برای خود تعیین کنید، در روایات داریم که باید گفت: در طول این یک سال، این کار عبادی را انجام می دهم، فرضا گفته می شود، تلاوت سوره یاسین، دارای این آثار است و یا تلاوت سوره واقعه در کسب رزق و روزی بسیار موثر است، یا تلاوت سوره محمد(ص) در ایجاد شجاعت و از بین بردن ترس در وجود انسان تاثیرگذار است و یا در زمینه از بین بردن آثار سوء اجنه و وسوسه های شیطانی، تلاوت سوره جن موثر است که برای کسب این فضیلت ها و آثار، باید یک سال زمان گذاشت.
انسان حتی باید برنامه های هفتگی خود را نیز سالیانه تنظیم کند، در این صورت خواهید دید که با گذشت هفته ها و ماه های قمری، چه برنامه های خوب دیگری نیز به انسان پیشنهاد می شود، مانند اینکه شب های جمعه، این ادعیه ها خوانده شود، صبح های جمعه به تلاوت دعاهایی بپردازد و در ایام هفته نیز به همین گونه عمل کند، در این صورت تمام زندگی انسان، با برنامه خواهد شد.
فقرا باید حداقل سالی یکبار به زیارت امام حسین(ع) بروند، ثروتمندان باید حداقل سالی دو مرتبه به این زیارت بروند و نباید سه سال فوت شود و انسان به زیارت ایشان نرود که در این صورت عاق اهل بیت(ع) می شود و این موارد صریحا در روایات به صورت زمانبندی ارائه شده است.
تقریبا برنامه معنوی که زمانبندی نداشته باشد، در روایات نداریم و حتی برنامه های بی زمان خود را هم می توانیم براساس آنها، زمانبندی کنیم و طی زمان های خاص انجام دهیم، تمام عبادات دارای زمانبندی هستند، نوافل دارای زمان مشخص و حتی با جزئیات هستند، تا ما به آدم های حساب شده تبدیل شویم.
ای کاش در جامعه ما به انسان باتقوا، انسان حساب شده گفته می شد، به آدم مومن و یا آدم هیئتی نیز حساب شده می گفتند، در صورتی که متاسفانه زمانی که بنا دارند کاری حساب نشده انجام دهند، گفته می شود هیئتی آن را انجام دادیم، اهل بیت(ع) می فرمایند فردی که اهل محاسبه نباشد، از ما نیست بنابراین، چگونه یک فرد هیئتی، بدون محاسبه کار انجام می دهد؟
صدقه باید روزانه باشد
در خصوص صدقه دادن نیز در روایات، تقسیم بندی داریم و صدقه صبح و صدقه عصر داریم، صدقه باید روزانه باشد، برخی می گویند ما صدقه روزها را جمع می کنیم و زمانی که بنا داریم فرضا روزانه 1000 تومان صدقه دهیم، جمع بندی شده در پایان ماه، 30 هزار تومان صدقه می دهیم که این صحیح نیست، زیرا در روایت داریم؛ صدقات را باید روزانه کنار گذاشت و هر باری که این مال را از اموال خود خارج می کنیم، دارای اثر وضعی است و مقدار آن هم مهم نیست، تنها باید روزانه پرداخت.
برنامه های دینی دارای حساب و کتاب است زیرا جهان هستی دارای محاسبه است بنابراین ما نیز باید اهل محاسبه باشیم زیرا این جهان در وجود انسان، هول ایجاد می کند، در دستگاه معنویت و دین نیز همه امور دارای حساب است. در خصوص اموال، خمس دادن نیاز به حساب و کتاب دارد، معامله کردن نیازمند حساب و کتاب است، انسان اگر ذره ای دقت نکند، ممکن است در معاملات، مال حرام وارد حسابش شود، بسیاری از معاملات مردم به جهت یک حرف ناصحیح (نه دروغ) حرام می شود، فرضا می گویند همین جنس مشتری دارد که 550 تومان می دهد اما من به شما 500 تومان می دهم، می خواهید بردارید، در غیراینصورت مشتری دارد، فرد هول می شود و خریداری می کند اما این پول حرام است، متاسفانه در برخی بنگاه ها افرادی برای بازارگردی می نشینند و فرد بنگاه دار می گوید که این فرد مشتری است، در حالی که این دروغ، مال را حرام می کند.
روزی به پیامبر(ص) عرض کردند: برای اموالی قیمت تعیین کنید، ایشان فرمودند: «من قیمت تعیین کنم؟ قیمت را خدا معین می کند.» یعنی قیمت را به عرضه و تقاضا سپردن و این بیانگر اسرار عجیب اقتصادی است که دخالت در قیمت گذاری نکردند اما ما امروزه دخالت های غیرصادقانه در قیمت ها می کنیم که موجب حرام شدن مال می شود.
اگر انسان کمی باتقوا و دیندار زندگی کند، اهل ساعت و برنامه می شود و اهل محاسبه اوقات خود می شود. دینداری در دینی که تمام دستوراتش دارای محاسبه است و بنا دارد ما را دارای برنامه کند، ما را آماده برای محاسبه نفس می کند. این محاسبه با محاسبه وقت و پول تفاوت دارد و محاسبه برنامه و برنامه ریزی های ظاهری هم نیست بلکه یک لایه عمیق تر است و محاکمه بسیار خصوصی نفس است.
انسان باید به خود بگوید؛ چرا این کار را کردی؟ امروز این فعالیت ها را با چه هدف و مقصودی انجام دادی؟ به چه دلیل غصه خوردی؟ چرا شاد شدی؟ هر میزان انسان در محاسبه نفس به خود رحم نکند، خداوند در محاسبه به او رحم خواهد کرد که در روایت هم داریم هر کس محاسبه نفس کند، خداوند در روز قیامت به او سهل خواهد گرفت.
راه حس کردنِ رحمانیت خدا
انسان زمانی که به خود سخت می گیرد، رحمانیت خداوند را حس می کند که می فرماید، به خودت سخت نگیر من تو را می بخشم اما زمانی که به دیگران سخت می گیرد، خداوند سخت تر گرفتن را شروع می کند، در حساب رسی کردن از دوست، فرزند، پدر و مادر و ... بویژه مومنان، انسان باید سهل بگیرد، البته این رفتار در زمینه رفتار اداری فرد متفاوت است اما باز هم نباید سخت بگیرد زیرا خداوند در همین دنیا با وی سختگیری خواهد کرد که فرضا در خصوص نعمت من چگونه رفتار کردی که نعمت بعدی را به تو عطا کنم و دلیل، آن است که فرد به دیگران رحم نکرده است. به خدا قسم هم دادی که سر دیگران بزنیم، خداوند با توجه به آنکه سر چه شخصی بوده، چند برابرش را سر ما داد خواهد زد البته دادها و چوب های خداوند بدون صداست اما اگر بزند ...
ما باید اهل محاسبه نفس باشیم و در این محاسبه نسبت به خود سختگیر باشیم و باید بدانیم اگر در محاسبه نفس خود سختگیری نکنیم، در روز قیامت با ما سختگیری خواهند کرد، در صورتی که اگر انسان به عیبجویی از خود بپردازد، یکی از فوایدش آن است که از دیگران، عیبجویی نخواهند کرد، هر کس که به عیبجویی از دیگران می پردازد، مطمئنا با خود خلوت ندارد و به عیبجویی از خود نمی پردازد البته برخی با خود خلوت دارند اما طلب هایش را از خداوند محاسبه می کنند، در صورتی که اگر انسان، عیب های خود را ببیند، بدهکار به خداوند هم می شود.
انسان اگر در میان مردم زندگی کند و آنها را خوب ببیند و یا عیب های آنان را نبیند، راحت به زندگی خواهد پرداخت، در صدر اسلام نزد پیامبر(ص) می آمدند تا از اصحاب ایشان بد بگویند، حضرت(ع) می فرمودند: «نظر من را علیه کسی بد نکنید»، البته ایشان زمانی که به فردی ماموریت می دادند، فردی را برای نظارت بر او مامور می کردند یعنی حساب و کتاب داشتند اما اگر انسان نظرش نسبت به دیگران خوب باشد، ضرری نمی کند: «إِنَّ اللَّهَ يُدافِعُ عَنِ الَّذينَ آمَنوا؛ هر کسی که مؤمن به خداست، خدا از او دفاع می کند.»
برای آنکه نظر شما نسبت به دیگران خوب باشد، از جملات معذرت می خواهم و ببخشید زیاد استفاده کنید اما نسبت به خودتان سختگیری کنید، در این صورت نظرتان نسبت به دیگران نیز خوب خواهد شد. در آیات قرآن داریم: «کَفي بِنَفْسِکَ الْيَوْمَ عَلَيْکَ حَسيباً؛ کافی است که امروز خود حسابگر خویش باشی!» این خطاب عمومی است و تنها به افراد بد اختصاص ندارد. فرمود: «یا داوود! به عزت و جلال خودم قسم، صدیقین حاضر شوند و حساب برسم، کم خواهند آورد و به آنها این را بگو». بنابراین هیچ فردی نباید به اعمال خوب خود مغرور شود.
هر فردی محاسبه نفس کند، کم خواهد آورد زیرا خداوند برای همه ما اشتباهاتی را دارد، انسان برای دیگران خوب است، برای خود که نیست، اگر محاسبه کند قطعاً بدهی خواهد داشت زیرا نمی تواند خود را فریب دهد.
مومن اگر به عیب های خود مشغول باشد، عیب های دیگران را نمی بیند و فرضا می گوید: بنده خدا اینقدر کارش و وضعیتش سخت شده که دست به دزدی از من می زند، بنده خدا اوضاع سختی دارد، پولی فراهم کنم و به او بدهم، در صورتی که باید کینه آن فرد را به دل بگیرد اما باز هم عیب او را نمی بیند زیرا می داند او به قدر فهم خود عمل کرده است اما خودش که دارای فهم بیشتری است، چه کرده است؟ او در جیب من دست درازی کرده است اما من در جیب خداوند دست درازی و نعمتش را مصرف کرده ام که امیرالمومنین(ع) می فرمایند: «در محاسبه نفس بررسی کن، از خداوند چه چیزهایی گرفته ای و در عوض چه کار کرده ای؟!» اگر اینگونه محاسبه کنیم، خواهیم دید، از آن دزد حتی بیشتر غارت کرده ایم.
دلایل محاسبه نفس
اولین دلیل برای محاسبه نفس، زندگی کردن در دنیا با حساب و کتاب و دومین دلیل برخورداری از یک دین محاسبه گر است اما سومین دلیل این است که محاسبه اقتضای طبع انسان است. محاسبه یا بر روی مال یا رفتارهای بیرونی و یا برنامه های زندگی است اما این موارد انسان را آماده می کند تا حساب درون روح خود را بِکِشد. انسان بخواهد معنایی را در مسائل معنوی و کمالات روحی بفهمد، جز با محاسبه و تجربه درونی در یک آزمایشگاه داخلی خود، نمی تواند، فهمیدن این مسائل با سخنرانی کردن و یا کتاب خواندن محقق نمی شود بلکه باید خود را تجربه کنیم.
تمام سخنرانی ها، آیات، روایات، تا زمانی که شخصا خود را تجربه نکنید و آن را مورد بررسی قرار ندهید، تقریبا بدون تاثیر است. از خود می پرسید چه کردی؟ پاسخ می دهی گفتند نماز بخوان و من نیز این کار را کردم. چرا حرف آنها را قبول کردی؟ به این دلیل که جهنم نروم. واقعا قبول داری؟ واقعا که نه اما کمی قبول دارم. این محاسبه نفس است. تمام اعمال و کارهایی که انسان قرار است انجام دهد تا از مسیر محاسبه عبور نکند، اثر لازم را نخواهد داشت و اتفاق لازم رخ نداده است.
گناه و معصیت کردی، چرا انجام دادی؟ پاسخ می دهد، اشتباه کردم، نه بگو چرا انجام دادی؟ حسد کردی؟ بخل بود؟ تکبر و غرور ورزیدی؟ دلیلش چی بود؟ چندتا بی دینی در آن بود؟ بنا داشتی چه چیزی را به خدا بگویی؟ انسان دارای یک آزمایشگاه، به نام وجود خود است که در آن باید خود را تجربه کند.
تمام دستورات دینی و رفتارها را باید محل تجربه خود بدانیم و پس از آن باید محاسبه کنیم، قبل از آنکه خداوند نتیجه همه آنها را در مقابل ما قرار دهد. محاسبه به این معناست که این عملی که انجام دادیم، چه اثری در ما داشته است.
خداوند حتی اگر انسان گناه کند اما حساب داشته باشد، می بخشد که می فرماید: «یا داوود! بنده من اگر گناه کند اما همان موقع بگوید، خداوندا من دارم اشتباه و غلط می کنم و شرمنده ام، من او را می بخشم. این فرد حساب اعمالش را دارد، بنابراین خداوند او را می بخشد. گناه در وجود انسان رخ می دهد تا بتواند چیزی را در درون خود پیدا کند، به ایراد خود برسد و آن را برطرف کند.
نتیجه محاسبه، بصیرت نسبت به نفس است که در این صورت انسان تمام جهان و آینده را خواهد شناخت زیرا در روایت داریم فردی که خود را بشناسد، همه چیز را خواهد شناخت.
نظر شما