خبرگزاری شبستان: آیتالله محمدرضا مهدوی کنی، رئیس پیشین مجلس خبرگان رهبری و عضو حلقه اولیه شورای انقلاب بود و پیش از انقلاب اسلامی با حضور در «مسجد جلیلی» تهران واقع در ایرانشهر جنوبی، آن را به کانون دینی، فرهنگی، علمی و خدماتی تبدیل کرد.
وی در این مسجد، کانون بحث و انتقاد راه انداخت و تلاش میکرد تا به تربیت مردم به ویژه جوانان بپردازد و به همین دلیل، پس از هر سخنرانی، فضایی برای پرسش و پاسخ فراهم و حاضران را به پرسش و پاسخ دعوت میکرد.
مهدوی کنی در این زمینه تلاش میکرد تا جلسه بحث و انتقاد را جدیتر کرده و حتی حاضران در مسجد، مقاله تهیه کرده آن را بخوانند و دیگران در حضور وی در باب موضوع آن مقاله وارد بحث شوند، برای مثال میتوان به متنی که در ادامه میآید اشاره کرد:
«درست این برنامه مانند برنامههای رادیویی است که قبلا تهیه میشود، بر همین اساس افراد چند نفر برای ارائه مطالب خود در هفته آینده تعیین شدهاند تا در فلان ساعت در روز 4 شنبه در مسجد جلیلی حاضر شوند و شخصی که عهدهدار تنظیم و تهیه برنامههاست برنامه را به هریک از آنها بدهد.» (مسجد جلیلی به روایت اسناد ساواک، ص 101).
فعالیتهای انقلابی مهدوی کنی و برخی دیگر از فعالان سیاسی در مسجد جلیلی، سبب شد تا ساواک در اوج بکارگیری روشهای خشونتآمیز خود در مواجهه با گروههای مخالف، تصمیم بگیرد با مسجد جلیلی برخورد کند.
در گزارشی که در اسفندماه سال ۱۳۵۳ تهیه شده، آمده است «مسجد جلیلی تهران، پایگاه عناصر متعصب مذهبی وابسته به گروهها و دستجات برانداز و مضره شده است. پس از تعطیلی مسجد هدایت تهران و حسینیه ارشاد، کانون تجمع افراد منحرف به مسجد مذکور منتقل شده است و سخنرانان مسجد که به دعوت نامبرده (مهدوی) برای سخنرانی در مسجد حضور پیدا میکنند از همان راه و روش سیدمحمود علائی طالقانی در مسجد هدایت پیروی میکنند» (همان منبع، ص 455).
مهدوی کنی با فعالیتهای خود در مسجد جلیلی زمینه حضور برخی از شخصیتهای نامآشنای انقلاب سال ۱۳۵۷ مانند مهدی بزرگان و عزتالله سحابی در این مسجد و طرح برخی مطالب علیه نظام شاهنشاهی را فراهم کرد و این موضوع نیز انگیزه ساواک برای دستگیری و تبعید مهدوی کنی را بیشتر کرد.
کوتاه سخن آن که مساجد در دهه ۱۳۵۰ چونان مهرههای یک زنجیر بودند که با تعطیلشدن یکی از آنان توسط ساواک، مسجدی دیگر محوریت مبارزات علیه نظام پهلوی را به دست میگرفت، موضوعی که وضعیت مسجد جلیلی و تلاشهای مهدوی کنی در آن، برای همگان روشن کرده است.
منابع:
سایتهای تبیان، ویکیپدیا و پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
نظر شما