منظور قرآن از «صراط مستقیم»/ مراتب قرب و ۴ راه رسیدن به آن

حجت‌الاسلام صفوی با اشاره به راه‌های تحقق حرکت در صراط مستقیم قرآنی، گفت: بر صراط مستقيم بودن خداى تعالى به معناى اين است كه او سنتش در ميان مخلوقات يك سنت ثابت است و هرگز تغيير نمى‌‏كند.

خبرگزاری شبستان، گروه اندیشه: «سیدسلمان صفوی»، مدیر مجله علمی ترانسندنت فیلوسوفی لندن و مؤلف ده‌ها جلد کتاب در حوزه فلسفه، عرفان و هنر به زبان‌های انگلیسی و فارسی است. ارکان فلسفه هنر اسلامی، تأملی در فلسفه سیاسی و زندگی پس از مرگ از جمله آثار اوست. سرویراستاری دانشنامه معاصر قرآن کریم و تألیف مجموعه قرآن‌شناسی از جمله آثار قرآنی این قرآن شناس معاصر است. 

 

در سلسله مباحثی با موضوع «ویژگی های صراط مستقیم قرآنی» با این محقق گفت وگو کرده ایم که در اینجا بخش پایانی این مباحث تقدیم حضورتان می شود:


 
سیر و سلوک عرفانی و حرکت در صراط مستقیم قرآنی مستلزم رعایت نکات مختلف و ظریفی است. به نظرتان معرفت و عمل نورانی چه قدر می تواند در نیل به این هدف موثر باشد؟
 

 

خدا آیات نورانی را برای هدایت بشر فرستاده آنها که بدان معرفت یابند و به مقتضیات آن عمل کنن ، تحت تاثیر نور خدا  هدایت شدگان به راه راست هستند و در نور خدا زندگی می کنند. امام صادق(ع) فرمودند: «مؤمن در پنج نور قرار دارد و در آنها آمد و شد مى ‏كند، مدخلش نور، مخرجش نور، علمش نور، كلامش نور و مسيرش در روز قيامت به سوى بهشت نور است، من عرضه داشتم: اينها مى‏ گويند اين مثل، مثل براى نور خدا است، فرمود: سبحان اللَّه، خدا كه مثل ندارد، مگر خودش نفرموده: «فَلا تَضْرِبُوا لِلَّهِ الْأَمْثالَ‏- براى خدا مثل نزنيد؟»


از سوی دیگر مومنین صالح همچون هود نبی در كار خود بر خدا توكل می کنند كه مدبر امر همگان است و براى اينكه بفهماند کافران هيچ كارى نمى ‏توانند انجام بدهند نه اينكه مى‏ توانند ولى من نمى ‏ترسم- اضافه كرد: «ما مِنْ دَابَّةٍ إِلَّا هُوَ آخِذٌ بِناصِيَتِها إِنَّ رَبِّي عَلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ» و می فهماند متوکلین در توکلشان پیروزند، چون خداى تعالى محيط بر همه امور است و او دشمنان دین را هلاك مى ‏كند نه مومنین را زيرا او بر صراط مستقيم است يعنى در برخورد حق با باطل همواره سنتش يك سنت بوده و آن عبارت بوده از يارى كردن حق و غلبه دادن آن بر باطل.


بنابراین بر صراط مستقيم بودن خداى تعالى به معناى اين است كه او سنتش در ميان مخلوقات يك سنت ثابت است و هرگز، تغيير نمى ‏كند و آن اين است كه امور را بر يك منوال يعنى بر منوال عدل و حكمت تدبير كند و چون چنين است پس او همواره حق را به كرسى مى ‏نشاند و باطل را هر جا كه با حق در بيفتد، رسوا می سازد.


پس معناى آيه اين شد كه: من بر اللَّه توكل مى ‏كنم كه رب من و رب شما است، او است كه مى‏ تواند حجتى را كه به شما القاء كردم (و آن حجت اين بود كه علنا از آلهه شما بيزارى جستم و اعلام كردم كه نه شما با همه زور و قلدريتان مى‏توانيد به من آسيبى برسانيد و نه آلهه شما) به ثمر برساند چون او است تنها مالك و صاحب سلطنت بر من و بر شما و بر هر جنبنده، و سنت او عادله و تغيير ناپذير است پس به زودى دين خود را يارى نموده و مرا از شر شما حفظ مى کند.


یکی از مسایل مهم در تحقق این هدف والا برای انسان مومن آن است که صفات و ویژگی های اخلاقی را در خود پرورش دهد. به نظرتان مقابله با ظلم در نیل به این هدف چه قدر می تواند موثر باشد؟

 

خداوند در قرآن در باب تقابل نور و ظلمت فرموده است:«وَالَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا صُمٌّ وَبُكْمٌ فِي الظُّلُمَاتِ مَنْ يَشَإِ اللَّهُ يُضْلِلْهُ وَمَنْ يَشَأْ يَجْعَلْهُ عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ». (آنها که بخاطر إصرار بر گناهان و غفلت قلبشان سیاه شده است و نور خدا در قلبشان خاموش شده است توفیق شنیدن حق و حقیقت را ندارند و  استحقاق ورود به صراط مستقیم را بدست نمی آورند).  و در مقابل آنها که قلبشان به نور خدا بخاطر تهذیب نفس منور شده است مستحق سیر و سلوک در صراط مستقیم هستند و ‏ آنها كه قرآن و ديگر دلايل ما را تكذيب مى‏كنند، كر و لالند و در ظلمات كفر و جهل فرو رفته. راه به منافع دين نمى‏ برند. چنانکه خداوند فرمود: «وَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا صُمٌّ وَ بُكْمٌ فِي الظُّلُماتِ».

 

در اینجا مایلم اشاره ای به این آیه نیز داشته باشم که تكذيب كنندگان آيات خداوند، از نعمت شنوايى و گويايى و بينايى محرومند و محروميت‏شان بدان علت است كه در ظلماتى قرار دارند كه در آن ظلمات، چشم كار نمى ‏كند. پس تكذيب كنندگان آيات خدا به خاطر كر بودنشان، قادر به شنيدن كلام حق نيستند، تا چه رسد به اينكه آن را بپذيرند، و به خاطر لال بودنشان، نمى ‏توانند به گفتن حق، لب گشوده به توحيد و رسالت انبياء شهادت دهند، و به خاطر ظلمتى كه به آنان احاطه كرده نمى‏ توانند طريق حق را از راه باطل تشخيص داده، آن را اختيار کنند.


بنابراین رسیدن به مقام قرب خدا در یک نگاه چگونه میسر است و انسان باید چه دورنمایی را برای خود در  زندگی ترسیم کند؟ 

 

صراط مستقیم راه راست حق و حقیقت پرستی است که خالی از تشویش و خالص برای خدا است. سالک واصل به این مرتبه به مقام قرب الهی صعود می نماید. و هم نشین محضر حق میگردد. نشانه هم نشینی در محضر حق ظهور صفات حسنه الهی در انسان است. قرب مراتب مختلف دارد که عارفان به تفصیل در کتب عرفانی راجع به آن نوشته اند. مختصرش آن است که: تجلی حق بودن انسان، نشان از نهايت نزديكي ميان حق و اوست (قرب وجودي)، ازآنجاكه از منظر هستي شناسي عرفاني، دو وجه ارتباطي عام و خاص ميان خلق و حق وجود دارد، سلوك و پيمودن هريك از اين دو راه ارتباطي، مايه قرب انسان به حق مي شود (قرب سلوكي).

 

در اين نوع قرب، سالك بسته به ميزان بهره مندي اش از نوافل و فرائض، مراتب گوناگون دايره كمال و ولايت را مي پيمايد. اين مراتب عبارتند از: 1. مرتبه قرب نوافل؛ 2. مرتبه قرب فرائض؛ 3. مرتبه جمع بين قربين؛ 4. فناء از جمع بين قربين؛ 5. فناء از همه مراحل قبل. مرتبه نخست، آغاز دايره كمال و ولايت و مرتبه پنجم موسوم به جمع بين تمحّض و تشكيك و مرتبه اكمليّت است كه همان مرتبة احديّة الجمع و مقام أو أدني است و اختصاص به پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) و كمّل از وارثان او دارد. برخي عارفان از دو منظر جذبه و سلوك و با توجه به مفاد قرب نوافل و فرائض و نيز سريان محبّت در افعال، صفات و ذات، براي قرب چهار مرتبه ذكر كرده اند: 1. مرتبه محبت؛ 2. مرتبه توحيد؛ 3. مرتبه معرفت؛ 4. مرتبه تحقيق. فوق اين مراتب، طور اكمليت است كه نهايت ندارد.


مراد از صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ آن طريقى است كه: عابر (انسان) خود را به سوى خدا مى ‏رساند، يعنى به سعادت انسانى اش كه مساوى است با قرب به خدا و كمال عبوديت. صراط را نكره و بدون الف و لام آورده است، براى آنکه بر عظمت آن راه دلالت كند.

 

کد خبر 859616

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha