به گزارش خبرگزاری شبستان «دومین کنگره ملی علوم انسانی» از سوی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با همکاری دانشگاه شهید بهشتی 14 و 15 دی در دانشگاه شهید بهشتی تهران برگزار و و با رویکرد بومی سازی علوم انسانی برگزار می شود.این کنگره را در کنار بازنگری سر فصل های علوم انسانی می توان جدی ترین اتفاق های حوزه علوم انسانی در کشور دانست. دکتر قاسم پورحسن استاد دانشگاه علامه طباطبایی(ره) و عضو کمیته علمی کنگره در گفتگویی کوتاه با رزونامه ملت ما به سوالاتی در این باره پاسخ داده است.
آقای دکتر! برآیند مقالاتی که به کنگره ارسال شده چیست؟!
به دنبال فراخوان کنگره ملی علوم انسانی مقالاتی به دبیرخانه این کنگره ارسال شد که در ذیل پنج محور اصلی بود. بخش های زیادی از مقالات که متناسب با اهداف کنگره نیز بود به نظام پژوهشی کشور اشاره دارد.بر اساس این مقالات، مهمترین مسائل در نظام پژوهشی کشور را کاربرد پژوهشها و الگوها و روشهایی که در پژوهشها باید مورد توجه باشند و جهت دار بودن پژوهشها عنوان شدهاند.بررسی آسیبهای نظام پژوهشی در علوم انسانی کشور از مهمترین ویژگی های مقالات دریافتی است.
اگر بخواهیم به طور طور کلی محور اصلی این مقالات را طبقه بندی کنیم،چه موضوعی بیشترین فراوانی و تاکید را داشته است؟
بومی سازی و اسلامی کردن علوم انسانی به طور جدی مورد توجه بوده است.بیش از 30 مقاله نیز به بررسی تمدن اسلامی، میراث تمدن اسلامی و الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت اختصاص دارد. در این مباحث دو دیدگاه مطرح بود. یک دیدگاه معتقد بود که در بازگشت به میراث تمدن اسلامی میتوانیم الگوی مناسبی برای علوم انسانی فراهم کنیم. دیدگاه دوم معتقد است علوم انسانی با همه کاستیها و قوتها نیازمند تحول است و برای این تحول تنها الگوی پیش رو الگوی اسلامی ایرانی است که باید مورد توجه قرار گیرد.بخشی از مقالات به برنامهریزی درسی و بخش دیگر نیز به ارائه راهکار و پیشنهاد درباره علوم انسانی و انتظارات و کارکردهای علوم انسانی توجه داشتند.
آیا مجموع مقالاتی که به کنگره ارسال شده،می توانند اهداف آن را محقق کنند؟
مقالات با وجود فراز و فرود در مجموع با اهداف کنگره مطابقت دارند. کنگره ملی علوم انسانی از دو حیث میتواند به علوم انسانی کشور کمک کند. در مورد اصل تحول در علوم انسانی یا نگاه ما به علوم انسانی که باید بر اساس خواستهها و اقتضائات جامعه ما باشد هیچ تردیدی وجود ندارد. از سوی دیگر این مقالات از جهت مدل و روش میتواند کمک زیادی به ما بکند. مهمترین معضل و پاشنه آشیل ما در بحث علوم انسانی که بتوان بر اساس آن به تغییر و تحول در علوم انسانی دست یازید بحث روش است. ما در بحث روش در علوم انسانی ضعیف هستیم.در زمینه الگو نیز با توجه به مقالات دو موضوع مطرح بود. یکی اینکه در باب تمدن اسلامی، الگوی از پیش تعیین شده داریم. دیدگاه دوم این بود که الگویی از قبل نداریم چرا که مباحث علوم انسانی جدید هستند. از نزاعهای برآمده می توان به دیدگاههایی میانی و تلفیقی دست یافت که بر اساس آن در حوزه هایی که دارای الگو هستیم آنها را بازسازی کنیم و در حوزههایی که دارای الگو نیستیم بر اساس این بحثها می توان به الگو رسید. به هر حال ارائه روش و الگو در علوم انسانی میتواند از ثمرات این کنگره باشد.
برگزاری چنین کنگره ای،واقعا چه ضرورتی دارد؟
از ابتدا که موضوع علوم انسانی در کشور مطرح شد، بحثی که باید مورد توجه قرار میگرفت تحول در علوم انسانی است. این مسئله در کشور مطرح بود که آیا نگاه ما به تغییر و تحول در علوم انسانی یک ضرورت است یا نه. این ضرورت یا عدم ضرورت بحث مهمی است. در غرب نیز این بحث مطرح بوده است. وقتی "دیلتای" کتاب علوم انسانی را نوشت به همین ضرورت در مغرب زمین توجه داشت.باید توجه داشت که در حال حاضر ما در علوم انسانی صرفاً در حال مطالعه آرای مغرب زمین هستیم. البته بخشی از علوم انسانی توجه به آرای مغرب زمین است ولی مطالعه صرف این آراء دارای ثمره زیادی برای جامعه ما نبوده است. لذا باید یک صورت بندی جدید بر اساس اقتضائات جامعه خودمان از علوم انسانی داشته باشیم. این موضوع نه تنها در این کنگره بلکه باید دائماً در نشستهای گوناگون مورد توجه باشد.باید کارکردهای علوم انسانی برای جامعه روشن و مشخص باشد چرا که در حال حاضر کارکردهای علوم انسانی برای کشور اندک است.
منبع: روزنامه ملت ما
پایان پیام/
نظر شما