شهدای ما تربیت شده مکتب عاشورا و بهترین شاگردان  مساجد بودند

عسگری، گفت : شهدای ما تربیت شده مکتب عاشورا و امام حسین (ع) و بهترین شاگردان قرآنی و مساجد بودند.

به گزارش خبرگزاری شبستان در کرمانشاه، شهادت یکی از آمال و آرزوهای هر مسلمانی است که دنیا در چشم او بی ارزش گشته و به دنبال قرب الهی و همنشینی با اولیا و انبیا الهی در آخرت است. پیامبر اسلام(ص) میفرمایند : سرافرازترین قتل و کشتارها، شهادت شهیدان است. «امام جعفرصادق (علیه‌السلام)» می فرماید:من قُتِلَ فی ‌سَبیلِ اللهِ لَم یُعَرّفْهُ اللهُ شَیئاً مِن سَیِّئاتِه.کسی که در راه خدا به شهادت برسد خداوند او را بر هیچ یک از گناهانش مطلّع نخواهد ساخت.(وسائل، ج ١١، ص ٩)

 

براساس این گزارش، هشت سال دفاع مقدس و پاسداری از مرزهای میهن مان صحنه کشاکش خوبی و بدی شر و خیر بود  جایی که نهایت ایمان و تقدس را در جوانان کم سن سال اما با عزت نفس شاهد بودیم. 

 

رهبرمان بارها تاکید کرده اند هر چه امروز کشور ما دارد و هرچه در آینده بدست بیاورد به برکت خون این جوانان شهیداست. جهاد در راه خدا و رسیدن به شهادت روحی بزرگ و قلبی بدون وابستگی به دنیای فانی را می خواهد که در چشم بر هم زدنی از دنیا تعلقات آن ، خانواده و همسر و فرزند بگذرد و جان و مال خود را در راه خدا فدا کند. 

 

فلسفه شهادت موضوعی که هر چقدر به آن پرداخته شود بازهم برای شناخت آن بحث لازم است . اینکه چقدر یک فرد باید ایمان و عزت نفس داشته باشد تا به عاقبت به خیری و شهادت برسد موضوعی است که می توان ساعت ها درمورد آن بحث کرد . 

 

 

در همین راستان خبرنگار خبرگزاری شبستان در کرمانشاه با حجت الاسلام هادی عسگری مدیر کل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان کرمانشاه گفتگویی ترتیب داده شده که با هم می خوانیم.

 

 

سوال: معنی لغوی و دینی شهادت و شهید چیست؟ 

 

 

عسگری: شهید از شاهد می آید یعنی کسی که شاهد ،حاضر و ناظر است شهدا هم در دنیا شاهد هستند و هم در قیامت . به گواهی قرآن شهدا زندگانی اند که در نزد خدا روزی می گیرند. شهید در اصطلاح به کسی می‌گویند که در راه تکوین و تقویت و تحکیم آرمان‌های اسلامی و با قصد قربت به درگاه الهی و با انجام وظیفه و تکلیف به شهادت می‌رسد .

 

 

سوال : اینکه در قرآن به (احیا) بودن شهدا و زنده بودن آنها اشاره شده به چه معناست و فلسفه پشت آن چیست؟ 

 

عسگری: اینکه قران یکجا می فرمایند ﴿وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ"_هرگز كسانى را كه در راه خدا كشته شده‌اند، مرده مپندار، بلكه زنده‌اند كه نزد پروردگارشان روزى داده مى‌شوند.آل عمران - ۱۶۹﴾ و جایی دیگر می فرمایند ﴿وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ ۚ بَلْ أَحْيَاءٌ وَلَٰكِنْ لَا تَشْعُرُونَ_ و به آنان که در راه خدا کشته شوند مرده نگویید، بلکه زنده ابدی هستند و لیکن همه شما این حقیقت را درنخواهید یافت.۱۵۴ بقره﴾ 

 

 

یعنی گفتن اینکه آنها مرده اند حرام است و نهی شده و می فرماید حتی فکر نکنید که اینها مرده اند. آنها زنده اند و نزد خداوند رزق و روزی می گیرند و از آنچه خدا به آنها داده شاد هستند. اما اینکه کیفیت حیات آنها به چه شکلی است شاید ما نتوانیم درست تفسیر کنیم و نتوانیم درک درستی از این واقعیت داشته باشیم و قطعاً این جزء امور غیبی است که همه قادر به درک آن نیستند و از حیات های اخروی است ، جنس آن با جنس حیات دنیوی متفاوت است و با تصورات ما فرق دارد . آنها در جایگاه قدس الهی هستند و به گواهی قران زنده اند. ای بسا انسان هایی که ما فکر می‌کنیم زنده اند و زندگی می‌کنند اما مرده‌اند ،مردگانی که فقط روی دو پا راه میروند و غافل هستند دل‌ها و روح آنها انسانیت در آنها مرده و فقط حیات نباتی و حیات حیوانی دارند. حیاتی که شهدا دارند حیات ربانی و الهی است و حیاتی است که برای انسان هایی از جنس خودشان قابل درک است .

 

سوال : تفاوت مرگ شهید و مرگی که انسان عادی دچار آن می شود در چیست؟ 

 

عسگری : اولاً خود مرگ از آن چیزی که در ذهن عامه وجود دارد و از آن وحشتی که انسان از آن دارد تفاوت دارد. همه ما می‌دانیم که مرگ در واقع یک مرحله انتقال است . انسان چندین روح دارد روحی که مثل سایر نباتات و سایر حیوانات است و مشترک است و روحی که ربانی و الهی است . هنگام خواب این روح از تن ما جدا شده و در عوالم مختلف گردش می کند بعضی اوقات می بینیم که چیزی که در عالم رویا دیده ایم درست بوده و رویای صادقه بوده است. این نشان می دهد با این که جسم سر جای خود است و حیات هم دارد اما روح از آن خارج می شود و در عالم رویا می رود و صبح دوباره به اذن خدا به انسان دمیده می شود. خداوند این روح را برمی گرداند و آنهایی که روحشان برنمیگردد می میرند .جسم بدون روح ربانی ممکن از حیات داشته باشد، این حیاط حیات نباتی و حیوانی است . پس بنابراین مرگ به معنای انتقال است و به معنای نیست و نابود شدن نیست ،چرا که انسان بنا نیست که نابود شود و با هدف آفریده شده، آفریده شده که مدتی در دنیا به عنوان محلی که مثل یک کلاس درس و میدان آزمایش برای اوست بماند و بتواند از استعدادهایی که دارد و از نعمت های خدادادی در راستای هدف خلقت که رسیدن به انسانیت و رسیدن به خلیفه الهی  و وجود اخلاق الهی در انسان است برسد و استفاده کند. 

 

خداوند می‌فرماید( فتبارک الله احسن الخالقین )، انسان وقتی به این بهترین خلق می رسد که بتواند به مقام انسانیت دست پیدا کند و شایستگی خلیفه الهی را پیدا کند. انسان به این دنیا آمده که به این جایگاه برسد نعمتهایی که خداوند داده و هدایتی که خدا توسط انبیا و اولیا عالمان دین و قرآن و خود عقل به انسان عطا می کند عامل پیدا کردن مسیر برای انسان هستند. انسان می‌تواند در جهت پیامبر درون که همان عقل انسان است و پیامبر برون که همان کتاب سنت و پیامبر آن هستند حرکت کرده و با استفاده از این ها و هدایت های الهی به مطلوب که همان انسانیت است برسد‌ ‌عده ای در این مسیر و عده‌ای بر خلاف این مسیر حرکت می کنند انسان اختیار دارد و می‌تواند به هر شکل زندگی بکند می تواند در مسیر الهی زندگی کند و به خودش سراسر خیر برکت و رحمت برساند و منشأ خیر خواهی برای دیگران باشد مثل شهدا امامان و پیامبران و صالحان و نیکان که سراسر خیر و نیکی و رحمت و برکت بودند، یا می تواند محور شرارت و خودخواه و مغرور باشد به جای اینکه خدا محور باشد و همه چیز را به قیمت نابودی و له شدن و گرفتن لقمه دیگران به نفع خود بخواهد.

 

اما نهایتا" همه ما به مرگ می رسیم امروز روز عمل است اما مرگ اتمام همه چیز و زمان حساب  است ، مرگ یعنی بسته شدن اختیار و پرونده عمل و باز شدن آغاز شدن پرونده حساب پاداش و جزا طبیعتاً مرگ شهیدان بالاترین مرگ است و در حدیث پیامبر میخوانیم ﴿فَوقُ كُلِّ ذِی‌بِرّ‍ٍ بِرٌّ حتّی یُقتلَ الرّجُلُ شهیداً فی سبیلِ الله.هر عمل نیکی، عملی نیکوتر از خود دارد مگر شهادت در راه خدا که نیکوتر عملی از آن وجود ندارد.﴾

 

دکتر وقتی انسان در راه خدا کشته بشود دیگر بالاتر از آن نیکی متصور نیست خیلی ها ممکن است به مرگ عادی به میرند ولی ثواب شهادت را ببرند خانمی که با عفت و حیا زندگی می کند و با اینکه زمینه انحراف برای او فراهم است اما راه انحراف را نمی رود و عفت و حیا پیش می گیرد، قطعا در پیشگاه الهی ،اگر هم به مرگ عادی بمیرد ثواب شهدا به او می رسد . خیلی ها بودند که با عمل صالح و ایمان به خدا زندگی خدایی داشتند و موقع فوت مزد و رسالت شهید را خداوند برای آنان حساب می کند . اما گاهی اوقات خود شهادت هم میدان آزمایش است ،وقتی که دشمن تجاوز می کند و مردان و زنان باید دفاع کنند، آنجا شهادت وسیله و ابزاریست که باز در همان مسیر خدایی حرکت کنند ، در همان مسیر خلیفه اللهی بمانند و انجام تکلیف کنند تا به مقام قرب برسند . اگر زمانی هم زمان صلح بود و جنگ در کار نبود و یا اصلا مشخص تکلیفی نداشت و ناتوان بود ،اگر آنچه که براو تکلیف شده انجام دهد ، چه در جنگ و یا چه در صلح مثل زمان امام حسن (ع) و یا امام حسین (ع) ،این شخص اگر هم به مرگ طبیعی بمیرد باز به ثواب شهادت می‌رسد .به هرجهت مهم این است که انسان در مسیر درست حرکت کند، در مسیری که بتواند استعداد بالقوه خود را بالفعل تبدیل کند و به آن مقام انسانیتی که خدا برای آن هدف او را آفریده برسد.

 

 

سوال: آیا همه شهدا در تمام طول زندگی خود انسان های با تقوا و پاکی بوده اند یا نه شهادت برای کسانی هم که در زندگی تقوا کامل نداشته اند ، وجود داشته؟ 

 

 

عسگری: خوب لحظه ها خیلی در زندگی انسان اثر گذارند، لحظات تصمیم گیری در عاقبت انسان خیلی مهم هستند. در زندگی ، بزرگ‌ترین خطا را می بینیم اما یک لحظه به خود می آید و بر می گردد و در نتیجه خطاهایش جبران می شود.ویا در تاریخ می خوانیم که شخصی که مستجاب الدعوه بوده یک لحظه لغزش میکند و جهنمی می شود. همه کسانی که به شهادت رسیدند و همه آنهایی که بهشتی شدن ممکن است در تمام طول عمر خود خدایی زندگی کرده باشند یا بلعکس . ای بسا مومنی که با ورود به مسجد فاسق شده و ای بسا فاسقی که با ورود مسجد مومن شده است .ما داریم مومنی که در حال نماز بوده و یک لحظه دچار خود بزرگ بینی و تکبر شده و این باعث کفر او شده است و یا فاسقی که وارد مسجد شده و پشیمان بوده و این باعث مومن شدن او شده . این درست نیست که همه افرادی که بهشتی شدند همه عمر در یک مدار زندگی کرده باشند . نه عاقبت به خیری و لحظات عاقبت بخیری خیلی مهم است. معمولاً کسانی که در مسیر هدایت اند ، لقمه حلال می‌خورند و دنبال رزق حلال هستند ، آنهایی که خیر خواهند و نیتشان بر این است که باعث آرامش و آسایش دیگران باشد این اشخاص در مسیر درستی هستند و قاعدتاً این مسیر باید انسان را به مقصد برساند اما الزاما و صددرصد این گونه نیست که همه افرادی که مسیر درست دارند ، حتماً به مقصد برسد. لذا به همین خاطر همیشه باید توکل کنیم و توسل داشته باشیم و همیشه از خدا کمک بخواهیم که عاقبت به خیر شویم و لحظه ای و آنی ما را به خودمان وا نگذارد. 

 

 در همین جهان و عصر معاصر خودمان کسانی بودند که به راه حق بازگشتند ، مسیحی و یهودی بودند، اما یک لحظه بازگشتند و زندگی آنها عوض شده ،مثل شهید اروپایی ای که در مرصاد ما داشتیم ،شهید کمال کورسل که فردی فرانسوی بود، پدری مسیحی داشت و مادری مراکشی. هنگام دیدار با جوان های ایرانی شیعه شده و بعد از آشنایی با امام نهایتاً در قم طلبه می شود . ایشان در عملیات مرصاد با لب تشنه به شهادت رسیده و در قم در جوار شهدا به خاک سپرده می شود.

 

افرادی هم داشتیم که سالیان سال در رکاب امام ، انقلاب و هشت سال جنگ بودند ، اما بعد لغزیدند و مسیر دیگری را طی کردند. لذا آنچه مهم است عاقبت‌بخیری و اینکه انسان همه پل های پشت سر خود را خراب نکند شاید روزی به راه حق برگشت و کسانی هم که در مسیر درست قرار دارند نباید مغرور بشود چرا که غرور همان چیزی است که شیطان را از شش هزار سال عبادت به پایین کشاند.

 

 

سوال : چگونه می توانیم راه شهدا را ادامه دهیم و منش و سبک زندگی آنان را تحفیظ کنیم ؟ 

 

 

عسگری : هرکس بخواهد راه شهدا را ادامه دهد اول باید سبک و سیره ی زندگی آنها و راه آنها را بشناسد ،زندگینامه و وصیت نامه های آنها را بخواند و با شخصیت آنها آشنا شود و قطعاً بایستی با آموزه های اسلام آگاهی داشته باشد . شهدای ما تربیت شده مکتب عاشورا و امام حسین (ع) و بهترین شاگردان قرآنی و مساجد بودند . کسانی بودند که تسلیم خداوند بودند و اگر بخواهیم در راه آنها باشیم بایستی ابتدا راه آنها و شخصیت آنها را بشناسیم طریقه شناخت آنها آشنایی با معارف اسلامی و معارف عاشورایی امام حسین است و اینکه قطعاً از خداوند هم کمک بخواهیم . 

 

 

سوال: چگونه نسلی تربیت کنیم که نسلی انقلابی باشند و مثل  شهدا باشند؟ 
 

 

عسگری: شهدا اخلاق اسلامی داشتند اهل تلاش و کوشش و لقمه حلال بودن گمنام بودند و گمنامی را دوست داشتند و آن را به شهرت ترجیح می دادند ،ولایت محور بودند و دنبال انجام تکالیف خود .کسی که بخواهد تربیت آنها را داشته باشد قطعاً باید سبک و مرام آنها را ادامه دهد. در منابع و زندگی نامه و وصیت نامه آنها راهی را که ترسیم کردند وجود دارد . آنها بر اساس آموزه های اسلامی زندگی کردند و اگر لغزش داشتند توبه کردند و جبران کردند ما اگر بخواهیم در مسیر آنها باشیم باید راه آنها را بشناسیم . 

 

سوال : عرصه جهادی که الان در آن هستیم عرضه جنگ نرم است است و دشمن بیش از پیش در حال مقابله با ماست . چگونه در راه جنگ نرم قدم بگذاریم و موفق باشیم؟ 

 

 

عسگری: همیشه جنگ فرهنگی وجود داشته زمانی که دشمنان از جنگ فرهنگی ناامید می‌شدند، گاهی وارد جنگ های سخت و نظامی می شدند ، تا منجر به حذف فیزیکی افراد اثرگذار بشوند و بتوانند باز هم جنگ نرم را ادامه دهند.  خط سرخی که امام حسین(ع) کشیدن و خط سیاهی که استکبار کشیده همیشه یکدیگر را قطع کرده و هیچ وقت با هم سازش نداشتند . امروز می بینیم که این جنگ که در طول تاریخ به شیوه های مختلف تکرار شده با ابزارهای مختلف دنبال می شود . رهبری بارها قبل از همه افراد متوجه این مسئله بودند و راجع به امور فرهنگی هشدار می‌دادند که دشمن جنگ واقعی را راه انداخته تا بتواند پایه و اساس را بزند .چون کار فرهنگی کار زیربنایی است.

 

قطعاً هر آنچه ما شهید دادیم و خون دل خورده ایم و زجری که خانواده شهدا ایثارگران و آزادگان کشیده و متحمل شدند، همه برای این بود که ما فرهنگ اسلامی بر کشورمان حاکم باشد و جوانان ما معنوی و آراسته به فضایل اخلاقی بار بیایند . اگر دشمن جامعه ما را خالی از معنویت و خالی از محتوا بکند و فارغ از اخلاق ها شود این یعنی ما به هدف نرسیدیم . هدف انقلاب رسیدن به معنویت، اخلاق اسلامی ،احیای ارزش ها ، راه امام حسین (ع) ، خیرخواهی و رسیدن به راه انسانیت بوده و برای  اینکه انقلاب به مقصد  و هدف آن که دولت کریمه امام زمان (عج) است برسد تلاش می کند.دشمنان این را به خوبی تحلیل کردند، و ریشه این موضوع را در جامعه ما که ملات جامعه است هدف گرفتند .

 

این که می گویند سنگ روی سنگ بند نمی‌شود کلام درستی است سنگ وقتی بند می‌شود که ملاتی بین آنان باشد ملات و جامعه ما همان اخلاق و معنویت فرهنگ است که اینها را به هم پیوند داده و باعث شده که  ۸ سال با جان و دل از ایران دفاع کنند . فلذا دشمن امروز این اساس را نشانه گرفته که جامعه از هم گسیخته شده و دوستی ها به دشمنی و محبت به کینه تبدیل شود.  واقعاً میدان جنگی است که نشان اول آن نخبگان و جوانان ،جوانان و کانون خانواده است . لذا همه افراد باید مجهز به سلاح فرهنگی باشند و احساس تکلیف کنند .  این مسئله شاید مهمتر از جنگ نظامی باشد چون از دست هرکسی جنگ فرهنگی برنمی‌آید و ممکن است در آن حتی با آبروی افراد هم بازی شود. هر آنچه در طول ۱۴۰۰ سال دستاورد داشته ایم الان دشمنان نشانه گرفتند و این موضوع طلب می‌کند که آگاهان، جبهه های مختلف با حضور فعالان و دلسوزان تشکیل دهند و تولید محتوا کرده و در این عرصه حضور پیدا کنند. یکی از عرصه هایی که جای کار دارد و خیلی خوب میشود روی آن مانور داد کار فرهنگ ایثار و مهربانی است ،که می‌بینیم امروزه پزشکان و کادر درمانی در راه مقابله با بیماری کرونا چه ایثاری از خود نشان داده یا از طرف دیگر کمک‌های مومنانه ای که در جامعه جریان دارد هم نشانه ای از ایثار و از خودگذشتگی مردم است .

کد خبر 980016

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha