خبرگزاری شبستان- رشت، مهری شیرمحمدی؛ اگر تا یکصد سال پیش توتستانهای گیلان بهشت خدایی را به تصویر میکشید، با کاهش نوغانداری، باغهای توت از بین رفت و مردم گیلان به کشت برنج و چای روی آوردند. اما این دو محصول استراتژیک هم خوش اقبال نبود. از زمین خواری و ویلاسازی که بگذریم عدم حمایت از تولیدات کشاورزی، موجب تغییر بیجارها(شالیزارهای برنج) به زمینهای باغی شده است. اگر تا یک دهه پیش در چنین روزهایی به شالیزارهای روستای «قاسم آباد» میرفتید، اهالی مشغول دروی «شاه بِج» بودند، اما اکنون بیشتر بیجارها تغییر کاربری دادهاند.
یکی از اهالی قاسم آباد درباره «شاه بج» میگوید: آنگونه که از پدربزرگم به یاد دارم، ۴۰ تا ۵۰ سال پیش بعد از برداشت برنج، بار دیگر زمین زیر کشت دوباره برنج میرفت. برخی پایه برنج قبلی را از بین نبرده و از آن مراقبت میکردند تا دوباره روییده و به بار نشیند. روش دیگر سنتی این بود که کاه و کلش را بر میگرداندند و دوباره کلش قبلی رشد میکرد.
حسین علیپور میافزاید: به برنج تولید شده، «دوباره»، « شابِج» یا «ورزاگی» میگفتند. این برنج هرچند تولید کمتری داشت، ولی خوشمزهتر بود. البته اکنون هم برخی بیجارهای خود را دوباره میکارند ولی کار پرزحمتی است زیرا باید بیجار را محصور کرد تا توسط حیوانات اهلی دچار آسیب نشود زیرا بعد از برداشت برنج، گاو و اسبهای محلی را در بیجارها رها میکنند تا کُلش باقیمانده را بخورند.
به گفته او، چند سال پیش بیجارهای قاسم آباد و اراضی شرقی گیلان تبدیل به باغهای کیوی شد. با توسعه کشت کیوی در استان مازندران و سودآوری بیشتر، اهالی قاسم آباد نیز عمده بیجارها را تخریب و جای آن نهال کیوی کاشتند و بیجارهای زیر کشت باقیمانده، تنها کفاف مصرف خانوارها را میدهد. اما حمایت از تولید داخلی باز هم روی خوش به کشاورزان نشان نداد و با از دست دادن بازار صادرات کیوی ایران در کشورهای اروپایی، درختان کیوی هم یکی یکی از ریشه کنده شد.
حالا اگر به قاسم آباد بروید، فرقی نمیکند، قاسم آباد سفلی باشد یا علیا، و یا دیگر روستاهای تابعه بخش چابکسر، همه جا شمشادهایی را میبینید که اهالی روستا کاشتهاند.
صبحگاه پاییزی، خروسخوان بود که کوچه پس کوچههای قاسم آباد سفلی را گز میکردم. هوای تمیز صبحگاهی، میل به پیاده روی را بیشتر می کرد. در قاسم آبادی که با ثبت جهانی چادرشب حالا بیش از گذشته مورد توجه قرار گرفته است، هر جا که سر میچرخانید، شمشادهای جوان قد کشیدهاند. جلوی درب خانهها، بر گذر پیادهروها، حاشیه دیوارها، پرچین باغها و... شمشاد کاشتهاند. خلاصه از کوچکترین فضا برای توسعه کشت شمشاد بهره برده اند. اما این تمام ماجرا نیست.
گشتی در قاسم آباد نشان میدهد، باغهای کیوی دیروز تبدیل به گلخانههایی شده است که انواع گل و گیاه پرورش میدهند، ولی عمده تولید آنها درختچههای شمشاد است. مرکز تولید و پخش گل و گیاه شعبانی و ابراهیمی تنها دو مرکز تولید و پخش شمشاد در مرکز قاسم آباد سفلی است.
هنوز ۷صبح نشده که صاحب گلخانه ابراهیمی با وانت بار خود سر میرسد و درب نردههای آهنی گلخانه را باز میکند. منوچهر ابراهیمی در پاسخ به این سوال که چرا پرورش شمشاد، جایگزین باغهای کیوی شده است، میگوید: چون سر سه ماه تبدیل به پول میشود.
وی ادامه می دهد: پرورش شمشاد کمتر از کیوی هزینه دارد ضمن اینکه همانند کیوی بازار خود را از دست نداده است. قبلا کیوی گیلان به کشورهای اروپایی صادر میشد. کیوی اگر زودتر از موعد و نارس چیده شود، از کشاورز نمیخرند و اگر هم زمان آن بگذرد و نتوانیم خریدار پیدا کنیم، فاسد میشود. اما ایران بازار اروپا را از دست داده و ما هم چارهای نداشتیم تا برای امرار و معاش، باغهای کیوی را تغییر کاربری دهیم.
ابراهیمی می افزاید: من هفتهای دو بار گلدانهای شمشاد را به دیگر استانها و حتی کشورهای همسایه میفرستم. بیشترین خریداران شمشاد شهرداریها هستند که برای گلکاری و ایجاد فضای سبز شهری می خرند چون گیاه مقاومی است و در همه فصول سال سبز است.
وی با بیان اینکه دو گلخانه بزرگ دارد، ولی نمیتواند همه سفارش ها را پوشش دهد، ادامه میدهد: ما تولیدکنندگان خانگی هم داریم و خانوارهایی که به طور محدود پرورش شمشاد دارند، از آنها میخریم تا بتوانیم پاسخگوی بازار باشیم.
بانویی از اهالی قاسم آباد در گوشه ای از حیاط خانه اش، گلدان های شمشاد چیده و خودش نهال های تازه قلمه زده شده را به گلدانهای بزرگتر انتقال میدهد. دستهایش به کار است؛ خاک قرمز، ورمی کپوست، خاک برگ و فَل برنج (پوست دانه برنج) را باهم مخلوط میکند تا خاک سبکی برای قلمههای جدید مهیا کند.
رعنا محجوب می گوید: بیشترین زحمتِ شمشاد در فصل تابستان است و باید مراقب باشیم در اثر آفتاب شدید نسوزد.
وی می افزاید: درخت های کیوی فضای زیادی را اشغال می کرد و باید زیر درخت ها را هم داربست فلزی میزدیم تا شاخه های پربار نشکند. ولی پرورش شمشاد چنین زحمتی ندارد. یک قلمه شمشاد در عرض سه ماه ریشه میزند و رشد میکند.
محجوب با بیان اینکه بیش از یکصد گلدان در گوشه باغ دارد، میگوید: من کارهای دیگری هم در باغ دارم و زیاد فرصت تولید شمشاد ندارم، خودم هم امکان بازاریابی ندارم و با واسطه به گلخانههای قاسم آباد میفروشم.
قاسم اصلانی اما منتقد این نوع کشت و کار است. وی اگرچه اذعان دارد شرایط سخت اقتصادی موجب شده مردم به دنبال تولید زودبازده باشند، ولی معتقد است، بهطور نامحسوس خاک نباتی گیلان به دیگر استانها و حتی کشورهای همسایه میرود و این در بلندمدت خاک کشاورزی گیلان را فقیر میکند.
مدیر موزه خصوصی قاسم آباد، با اشاره به ثبت جهانی قاسم آباد بهخاطر تولید «چادرشب» می افزاید: در میراث جهانی ماندن هزینه دارد و متاسفانه مسئولان فکر اساسی به حال اراضی کشاورزی نمی کنند و از وقتی قاسم آباد ثبت جهانی شده، قیمت زمین های باغی و کشاورزی بسیار بالا رفته و خیلی ها که به دنبال سود بیشتر و زحمت کمتر هستند، زمین های خود را می فروشند.
قاسم آباد ۱۰سال پیش با قاسم آباد فعلی خیلی تفاوت دارد. ویلاها وسط شالیزارها قد کشیده اند. بیجارهایی که پیش از این زنان قاسم آباد چاشو به کمر در آن کار می کردند، یکی یکی تغییر کاربری می دهد، جای باغ های کیوی دیروز شمشادهایی قد کشیده است که همراه با خاک حاصلخیز گیلان به دیگر استان ها میرود.
نظر شما