بازروایی وصیت نامه شهید «علم الهدی» در راستای طرح سه شنبه های تکریم

اصغر حیدری گفت: وصیت نامه شهید «حسین علم الهدی» توسط کانون فرهنگی هنری شهید علم الهدی مسجد حضرت ابوالفضل (ع) شهر بن در راستای طرح ملی سه شنبه های تکریم در بستر فضای مجازی بازروایی شد.

«علی اصغر حیدری» در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاری شبستان در شهرکرد اظهار داشت: وصیت نامه شهید «حسین علم الهدی» توسط کانون فرهنگی هنری شهید علم الهدی مسجد حضرت ابوالفضل (ع) شهر بن در راستای طرح ملی سه شنبه های تکریم در بستر فضای مجازی بازروایی شد.

 

مدیر کانون فرهنگی هنری شهید علم الهدی مسجد حضرت ابوالفضل (ع) شهر بن ادامه داد: شهید «حسین علم الهدی» در سال 1338 در خانواده سید مرتضی علم الهدی در شهر اهواز دیده به جهان گشود.

 

وی ابراز کرد: این شهید والامقام در سن شش سالگی به آموزش قرآن پرداخت و در سن 11 سالگی شروع به تشکیل کتابخانه، جلسات سخنرانی و تدریس قرآن در مساجد اهواز کرد.

 

حیدری تصریح کرد: سردار «شهید حسین علم الهدی» در سال 1356 وارد دانشگاه شد و در عملیات زیادی شرکت کرد و در زمینه نظامی از تیز بینی و بصیرت زیادی برخوردار بود.

 

مدیر کانون فرهنگی هنری شهید علم الهدی مسجد حضرت ابوالفضل (ع) شهر بن ادامه داد: شهید «علم الهدی» ایمان را با علم می خواست بنابراین به ادامه تحصیل در رشته تاریخ پرداخت، او از همان آغاز دانشجویی خود در مشهد، با حوزه علمیه آن شهر و به خصوص با روحانیون مبارزی چون حضرت آیت الله خامنه ای، آیت الله واعظ طبسی و شهید هاشمی نژاد آشنا شد.

 

سردار «شهید حسین علم الهدی» در 16 دی سال 1359 به همراه جمعی از يارانش در دفاع از اين مرز و بوم با شليک گلوله توپ مستقيم تانک عراقی ها به شهادت رسيد، بعد از شهادت حسين و ياران او منطقه هويزه سقوط كرد و تا 18 ماه از پيكر شهدا خبری نبود، بعد از اينكه منطقه آزاد شد مردم و رزمندگان به هويزه وارد شدند اما پيكرهای شهدا تشخيص داده نمی شدند پيكر مطهر شهيد علم الهدی از قرآنی كه به همراه داشت شناسايی شد.

كتاب «سه روايت از يک مرد» به ‌نوشته محمدرضا بايرامی از زندگی شهيد «حسين علم‌الهدی»، فرمانده عمليات «نصر» است كه در روايت اول از زبان شكنجه‌گر ساواک حسين پيش از انقلاب، روايت دوم از دوست و همرزم او تا لحظه شهادت و روايت سوم، از ملاقات يک قاچاقچی با علم‌الهدی است.

 

بخشی از وصیت نامه شهيد «حسين علم‌الهدی» بشرح زیر است:

«خدایا این سرزمین پاک در دست ناپاکان است، در همین 20 کیلومتری من در همین تاریکی شب علی می خواست و به نخلستان می رفت فاطمه وضو می گرفت پیامبر به سجده می رفت و حسن و حسین به عبادت می پرداختند این خانه کوچک این سنگر این گودی در دل زمین این گونی های بر هم تکیه داده شده پر از حرف است فریاد است غوغاست ... تنهایی عمیق ترین لحظات زندگی یک انسان است خدایا این خانه کوچک را بر من مبارک گردان در این چند روز با خاک انس گرفته ام بوی خاک گرفته ام رنگ خاک گرفته ام حال می فهمم که چرا پیامبر علی ابن ابیطالب را ابوتراب نامید. خدایا اگر من در دل سنگرم تو در دل من و در دل سنگر هر دو حضور داری لحظات چگونه می گذرد عبور زمان مانند عبور آب بحری از جلوی چشمان کاملا ملموس است؛ اما زندگی در این خانه کوچک که یک قلب پر طپش است یک دل خاکی است در زمین خدا در متن پاکی نمی تواند تکرار پذیر باشد آری ... تنها موهبتی است الهی در تنهایی از تنهایی بدر می آییم در تنهایی به خدا می رسیم ... و در سنگر تنها هستم»

کد خبر 1012532

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha