خبرگزاری شبستان،جهان اسلام: «مبشره تازامل»، معاون مدیر یک پروژه تحقیقاتی در مورد اسلام هراسی در دانشگاه جورج تاون اقدام به نگارش یادداشتی در این باره کرده است که چرا راست گرایان افراطی در غرب قرآن سوزی را در دستور کار خود قرار داده اند؟
تازامل در این زمینه می نویسد: حداقل در دو دهه گذشته سناریوهای مشابه اسلام هراسی در اروپا اتفاق افتاده است به این صورت که برخی از شخصیت های راست افراطی که به دنبال جلب توجه و ایجاد جنجال هستند، نمایشی تحت عنوان قرآن سوزی با هدف ایجاد جنجال و دشمنی با میلیاردها مسلمان در سراسر جهان انجام می دهند.
هنگامی که مسلمانان نسبت به این مسئله واکنش نشان می دهند و آن را ناشی از اظهارات مشوق ناشی از نفرت توصیف می کنند، فرد افراطی که اقدام به قرآن سوزی کرده است بلافاصله کارت آزادی بیان را خارج می کند.
این دقیقا همان اتفاقی است که در آخر هفته گذشته رخ داد؛ زمانی که «راسموس پالودان»، سیاستمدار راست افراطی دانمارکی-سوئدی، اقدام شرورانه سوزاندن قرآن، کتاب مقدس مسلمانان را انجام داد.
تنها چند روز پس از این اقدام ،یکی دیگر از سیاستمداران راست افراطی اروپایی صحنه مشابهی را رقم زد. سیاستمدار هلندی به نام «ادوین واگنسولد»، رئیس جنبش راست افراطی «پگیدا» صفحاتی از کتاب مقدس را پاره کرد.
تصادفی نیست که پالودان و دیگر شخصیت های راست افراطی، قرآن را به عنوان هدف نفرت خود انتخاب می کنند. آنها به خوبی از تاثیری که کتاب مقدس قرآن در زندگی و هویت مسلمانان در سراسر جهان دارد، آگاه هستند، بنابراین تصمیم برای سوزاندن قرآن یک تصمیم حساب شده است.
پالودان سابقه طولانی در لفاظیهای نژادپرستانه و اسلامهراسانه دارد. او بارها خواستار ممنوعیت و اخراج مسلمانان شده و اسلام را دین شیطانی و بدوی توصیف کرده است.
با توجه به این دیدگاه های بسیار واضح ضد اسلامی،مسلم است که تصمیم پالودان برای سوزاندن قرآن ناشی از نفرت اسلام هراسانه است. در حقیقت این شخصیت راست افراطی برای بیان حق آزادی بیان خود این اقدام را انجام نداد، او قرآن را آتش زد زیرا به دنبال حمله به مسلمانان بود.
قتل نمادین
همانطور که استاد «فرید حافظ » پزوهشگر مسلمان اتریشی اخیرا استدلال کرده است، قرآن سوزی در این زمینه به «قتل نمادین» یا «تخریب نمادین» تبدیل می شود.
درگیر شدن در اعمالی مانند پاره کردن صفحات قرآن، سوزاندن این کتاب آسمانی یا انداختن آن در سرویس های بهداشتی؛ همانطور که پرسنل نظامی ایالات متحده در خلیج گوانتانامو انجام دادند، همه با هدف و نیت خاصی انجام می شود: ایجاد درد و آسیب.
گفتگوها پیرامون لفاظی های اسلام هراسانه و قرآن سوزی به ندرت به محکومیت از سوی مقامات غربی و اروپایی ختم می شود و در عوض فورا به بحث های پیرامون آزادی بیان منحرف می شود.
این در حالی است که آزادی بیان در مناسبات اجتماعی دیگر در اروپا هرگز معنایی ندارد. به عنوان مثال، جنجال اخیر درباره خانه مد «بالنسیاگا» را در پی یک کمپین تبلیغاتی در نظر بگیرید که اظهارات نگران کننده ای در سوء استفاده از کودکان داشت. جامعه بلافاصله با انزجار نسبت به این مسئله واکنش نشان داد و این برند را به دلیل تبلیغش محکوم کرد و باعث شد خانه مد عذرخواهی کند و تعهد کند که تحقیقات داخلی و خارجی را در این زمینه انجام دهد.
آیا آن دسته از مطلقگرایان آزادی بیان با کمپینهای بصری که استثمار کودکان را تشویق، ترویج یا عادیسازی میکنند، موافق هستند؟
علاوه بر این باید به این نکته توجه داشت که حق آزادی بیان و آنچه تحت آن محافظت می شود یک امر ذهنی است. کسانی که در موقعیت های قدرت هستند اغلب تصمیم می گیرند که چه چیزی مجاز است و چه چیزی مجاز نیست.
بررسی سریع پروندههای مربوط به روزنامهنگاران، دانشگاهیان و فعالان حقوقی که به دلیل فعالیتهایشان در جلب توجه به پاکسازی قومی فلسطین توسط اسرائیل به سکوت کشانده شده اند، این نکته را کاملا نشان میدهد.
نمونه دیگری از ذهنی بودن آزادی بیان در این هفته زمانی رخ داد که توییتر و یوتیوب با اصرارهای دولت هند برای حذف هرگونه ارجاع به یک مستند که توجه ها را به نقش نخست وزیر «نارندرا مودی» در قتل عام ضد مسلمانان گجرات در سال 2002 جلب می کرد، تحت فشار قرار گرفتند.
در اروپا، بسیاری از رهبران دارای دیدگاههای اسلامهراسی به یک اندازه این قدرت را دارند که تعیین کنند بیان آزاد چه چیزی قابل قبول است و چه چیزی غیر قابل قبول است.
همچنین تصادفی نیست که کسانی که در سوزاندن قرآن شرکت می کنند، اغلب سفیدپوستها هستند. نظام کنونی در غرب به سفیدپوستها و رهبران احزاب امتیازات و حقوق بسیار بیشتری نسبت به دیگران می دهد.
محدودیت های «آزادی بیان»
با توجه به واقعیت اسلام هراسی در اروپا، تعجبی ندارد که از استدلال های آزادی بیان برای دفاع از نژادپرستی ضد مسلمانان استفاده شود.
جنایات ناشی از نفرت به ویژه آنهایی که مسلمانان را هدف قرار می دهند، مانند محدود کردن حق آزادی حجاب و اقدامات خرابکارانه و آتش افروزی علیه مساجد بی پایان است و در بسیاری از کشورها مقامات اقدامات قابل توجهی را برای جرم انگاری جامعه مدنی مسلمانان، تعطیلی سازمان ها و مساجد و زندانی کردن افراد انجام داده اند.
اگرچه آزادی بیان برای توجیه اسلام هراسی استفاده می شود اما زمانی که نوبت به تضییع حقوق مسلمانان می رسد به ندرت این مسئله مورد توجه قرار می گیرد.
مسلمانانی که از نظر سیاسی فعال هستند و به سیاست های اسلام هراسانه توجه می کنند، افراطی و همدرد با تروریست ها تلقی می شوند و در معرض اتهامات جنایی قرار می گیرند. چنین مثال هایی نشان می دهد که چگونه حقوق غیرقابل انکار به طور ذهنی و اغلب به ضرر گروه های آسیب پذیر و اقلیت ها اعمال می شود.
اسلام هراسی همچنین زمانی مطرح می شود که مسلمانان از حق آزادی بیان برای اعتراض به اقدامات نفرت انگیز مانند قرآن سوزی استفاده می کنند.
رسانه هااین اعتراضات را خصمانه و افراطی توصیف کرده و مسلمانان را به عنوان افرادی خشن که می خواهند نقد و بحث را تعطیل کنند،نشان می دهند.
«توبیاس بیلستروم»، وزیر امور خارجه سوئد، اقدام پالودان را وحشتناک توصیف کرد، اما به حفاظت قوی این کشور از آزادی بیان در قانون اساسی خود اشاره کرد که دلیل آن عدم جلوگیری مقامات از اجرای قرآن سوزی بود.
سوزاندن قرآن دعوتی نمادین برای خشونت علیه مسلمانان است. انگیزه آن تعصب ضد مسلمانان است و توسط افرادی انجام می شود که سابقه شرکت در اقدامات تحریک آمیز با هدف دشمنی و آزار یک گروه مذهبی را دارند.
ارجاع به «آزادی بیان» در چنین زمینههایی چیزی بیش از پوششی برای دیدگاههای ضد مسلمانان نیست، به ویژه که حق مسلمانان برای بیان آزاد به طور فزایندهای در سراسر جهان محدود شده است.
ناکامی در مقابله با چنین حوادث نفرت انگیز محیطی را ایجاد می کند که در آن اسلام هراسی حتی عادی تر می شود و منجر به ایجاد یک محیط خصمانه و خطرناک برای مسلمانان می شود.
مبشره تازامل (Mobashra Tazamal) معاون مدیر پروژه تحقیقاتی « The Bridge Initiative» در مورد اسلام هراسی در دانشگاه جورج تاون است. آثار او در الجزیره، ایندیپندنت، میدل ایست آی، نیو عرب و بای لاین تایمز منتشر شده است. او سابقه طولانی در حمایت از حقوق بشر و قانون مهاجرت دارد.
نظر شما