قرار گرفتن در زمره ادیان الهی؛ پاسخ خوش خدمتی به اسرائیل!

بهائیت اسلامی دروغین و آمیخته با بدعت است تا منافع اسرائیل و استعمار را دنبال کند. چراکه تحقق این اهداف، اسلام و شیعه ای نوظهور را می طلبید، والا شیعه معتقد به امام حی هیچگاه از آبشخور استعمار سیراب نمی شود.

خبرگزاری شبستان: در مطالب پیشین به چگونگی تولد طفل نامشروع بهائیت در دامان استعمار اشاره کردیم و از نان قرض دادن رژیم غاصب اسرائیل و سران این فرقه ضاله به یکدیگر سخن به میان آوردیم. در یادداشت پیش رو تلاش شده تا حمایت اسرائیل از بهاییت برای مخاطب تبیین شود.

 

حمایت اسرائیل از بهائیت فرقه منحرفی که با هدف جلب منافع استعمار و مقابله با وحدت اسلامی شکل گرفت، گوشه دیگری از دشمنی استعمار و غرب به اسلام را بازگو می سازد. در حالی که در عربستان وهابیت با حمایت آشکار غرب و استعمار شکل گرفت و با خشونت تمام به پیکر واحد امت اسلامی صدمه وارد کرد، در سوی دیگر در ایران فرقه گمراه دیگری بر اساس آداب و سنن و عقاید ایرانی شیعی ریشه گرفت و رشد یافت.

در عربستان تعصبات و روحیه خشن و تنگ نظر و ظاهر بین اعراب و جهالت آنها زمینه مناسبی برای ترویج عقاید وهابیت و ابن تیمیه بود. در ایران برای مقابله به اعتقاد مردم به امام زمان (عج) و نظریه مهدویت و عقاید شیعه باید فرقه انحرافی شکل می گرفت که به عقاید شیعه حمله کرده و از سوی دیگر با حفظ ظاهر، بدعت مورد نیاز برای حفظ منافع غرب و استعمار را تامین می کرد.

 

بهائیت، اسلامی دروغین

این فرقه همان بهائیت بود که از سوی اسرائیل به رسمیت شناخته شد. بهائیت، اسلامی دروغین بود که با بدعت و عقاید خرافی آمیخته شده بود و اهداف اسرائیل و منافع استعمار را دنبال و حمایت می کرد. چراکه می بایست اسلام و شیعه ای نوظهور پدید آید تا در جهت اهداف استعمار و اسرائیل گام بر دارد و الا عقاید صحیح شیعه دوازده امامی و شیعه ای که به امام حی و به مظلومیت امام حسین علیه السلام و اسلام ناب محمدی باور دارد، هیچگاه از آبشخور استعمار سیراب نمی شود. پیرو اسلام ناب محمدی از چشمه ای سیراب می شود که ازلی و ابدی است و به هوای و هوس غرب و اسرائیل بدعت و انحراف را ترویج نمی کند.


به رسمیت شناخته شدن‏ بهائیت از سوی رژیم صهیونیستی‏ و حمایت بی‏دریغ برای تبلیغ آن از سوی این‏ رژیم که بر اساس آموزه‏های تلمود و تورات تحریف شده، یهودیت را آیین برتر می‏پندارد، موضوعی است که به سادگی‏ نمی‏توان از آن چشم پوشید. برقراری رابطه صمیمانه این فرقه‏ با صهیونیست‏هایی که زمین را میراث بنی اسرائیل و خود را وارثان‏ سیاست و حاکمان اقتصاد جهانی می‏دانند،گامی برای تحقق اهداف‏ صهیونیسم است.
سهم این فرقه منحرفه در پیشبرد اهداف‏ صهیونیسم پیوند ناگسستنی بهائیت و صهیونیسم را تبیین می کند.
گزارش ساواک به تاریخ 22 فروردین 1353: «اسرائیل‏ مذهب بهایی را به عنوان مذهبی‏ رسمی،به رسمیت شناخت.»

این‏ گزارش به سخنان«نرمان نیویچ» یکی‏ از شخصیت‏های سیاسی و حقوقی‏ دولت غاصب اسرائیل و دادستان‏ اسبق حکومت فلسطین اشاره داشت‏ که بهائیت را در ردیف اسلام، مسیحیت و یهودیت قرار داده و آن‏ را یک دین جهانی نامیده بود: «اکنون‏ نباید فلسطین را منحصرا سرزمین سه‏ دیانت محسوب داشت بلکه باید آن‏ را مرکز و مقر چهار دیانت به شمار آورند؛زیرا بهائیت به درجه‏ای از پیشرفت و تقدم نایل گشته که مقام‏ دیانت جهانی و بین المللی را احراز کرده است.».

این گزارش برای سازمان‏ اطلاعاتی و امنیت کشور از آن جهت‏ حائز اهمیت بود که در آن زمان‏ بهائیان حتی از انجام مراسم مذهبی‏ خود به طور رسمی در برخی کشورها مانند آلمان، ایران، ترکیه و... منع شده‏ بودند و از طرفی در سرزمین اسرائیل‏ که بهائیت را به رسمیت شناخته بود، مسلمانان در تنگنا قرار داشتند و مورد آزار و اذیت حکومت‏ صهیونیستی قرار می‏گرفتند. مجموعه این اوضاع، ساواک را بر آن داشت تا به دنبال نظریه‏ای برای توجیه این اقدام باشد: این اقدام را می‏توان پاسداشت خدمات جامعه بهائیت و سران‏ آن از زمان تأسیس حکومت اسرائیل و حتی سال‏ها قبل از آن دانست.

 

حمایت از قشون انگلیس در بحبوحه جنگ جهانی اول

در بحبوحه جنگ جهانی اول، زمانی که قشون‏ انگلیس‏ها برای در هم کوبیدن دولت عثمانی در خاورمیانه‏ و فراهم کردن زمینه تشکیل کانون ملی یهودیان در فلسطین‏ وارد حیفا شده و با کمبود آذوقه مواجه می‏شود،این عباس‏ افندی -عبد البهاء- پیشوای دوم مذهب بهائیت است که‏ افسران انگلیس را از نگرانی خارج می‏کند:«من به اندازهء ارتش شما آذوقه دارم.» در پاورقی کتاب راه برگزیده‏ the chosen high way نوشته لیدی بلام‏فیدآمده است: «این‏ مخازن عبد البها در زمان سلطه قشون عثمانی مخفی‏گاه خوبی‏ برای گندم‏ها بود.»

سال‏ها بعد با ورود یهودیان به فلسطین، باز پیشوای بهائیان‏ (شوقی افندی)بود که مسؤولیت خوشامدگویی به اسرائیلیان‏ را عهده‏دار شد. او در سخنانش بر منافع مشترک بهائیت و صیهونیسم تأکید کرد و با مقایسه منافع مسیحیان، یهودیان و مسلمانان در فلسطین نتیجه گرفت: «تنها یهودیان هستند که‏ علاقه آن‏ها نسبت به فلسطین قابل قیاس با علاقه بهائیان به این‏ عباس افندی (عبد البهاء) در حمایت دولت انگلیس -در بحبوحه جنگ جهانی‏ -اول،زمانی که قشون‏ -انگلیس‏ها برای درهم‏ -کوبیدن دولت عثمانی در -خاورمیانه و فراهم کردن‏ -زمینهء تشکیل کانون‏ -ملی یهودیان در فلسطین‏ -وارد حیفا شده و با کمبود -آذوقه مواجه می‏شود، -این عباس افندی- -پیشوای دوم مذهب‏ -بهائیت است که افسران‏ -انگلیس را از نگرانی خارج‏ -می‏کند:«من به اندازهء -ارتش شما آذوقه دارم.»

14 می 1948 انگلستان به‏ قیمومیت فلسطین پایان داد و همان‏ روز شورای ملی یهود در تل‏آویو تشکیل و تأسیس دولت اسرائیل‏ اعلام شد. در این زمان شوقی افندی‏ در پیام نوروز نظر مثبت‏ خود و قاطبهء بهائیان را دربارهء تأسیس‏ اسرائیل اعلام کرد:«...مصداق وعده‏ الهی به ابنای خلیل و وارث کلیم ظاهر و باهر و دولت اسرائیل در ارض اقدس‏ مستقر...است». او به این مقدار اکتفا نکرد و در تلگراف مربوط به هیأت‏ بین المللی بهائیان‏ (بیت العدل) مورخ 9 ژانویه 1591 بین‏ ایجاد این هیأت و تأسیس اسرائیل ارتباط مستقیم برقرار کرد و «استحکام روابط با امنای دولت جدید التأسیس (اسرائیل)در این ارض را جزء وظایف آن برشمرد».

پی نوشت: گام به گام به نفع اسراییل، پیوند ناگسستنی بهائیت و صهیونیسم.

ادامه دارد/

کد خبر 156550

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha