پادشاه مدعی تنها حکومت شیعی جهان، بازیچه دست بهائیت!

نفوذ بهائیان در ساختار سیاسی اجتماعی کشور در دوران پهلوی رشد چشمگیری‏ یافت. آنها در مقابله با دین و روحانیت بیش‏ترین همکاری پنهان را با پهلوی اول داشتند و در دوران محمدرضا بسیاری از ارکان کشور در دست آنها بود.

خبرگزاری شبستان: همانگونه که رفت بهایی‏گری در قرن سیزدهم هجری (نوزدهم میلادی) در ایران پا به عرصه وجود گذاشت و به عنوان حرکتی علیه سنت‏های دینی‏ و اجتماعی حاکم بر جامعه به حیات خویش ادامه داد. بروز این‏ جنبش در ایران زمانی بود که پس از جنگ‏های این کشور و روس، به علت افزایش تماس با فرهنگ اروپایی، نوگرایی افکار بسیاری‏ از متفکران و نیز عوام را به خود مشغول کرده و در نتیجه مخالفت با سنت‏های نادرستی مانند استبداد شاهان زمینه برای ظهور حرکت‏های‏ اجتماعی فراهم شده بود.

در چنین اوضاعی جنبش‏های اصلاحی چندی در ایران شکل گرفتند و برخی به فکر تغییر فرهنگ ملی حاکم و ایجاد نوآوری‏های مذهبی افتادند.در نتیجه این تفکر، فرقه‏هایی‏ چون شیخیه و بهاییه در کنار مکاتب سکولار ظاهر شدند و همواره در مقابل حرکت‏های احیاگر سنت‏های ملی دینی ایستادند و حرکت‏های سنت‏شکن را تأیید کردند.


بی تردید حکومت دست نشانده پهلوی که خود فرزنده نامشروع استعمار پیر بود بهترین بستر را برای رشد این فرقه ضاله فراهم کرد به گونه ای که در حکومت محمد رضا شاه  بسیاری از ارکان کشور در دست‏ بهائیان بود. افرادی از قبیل‏ امیر عباس هویدا (نخست‏وزیر)، عبد الکریم ایادی(پزشک مخصوص‏ شاه)، ثابت پاسال(رئیس رادیو و تلویزیون)، فرخ دوپارسا(وزیر آموزش و پرورش)، دکتر شاهقلی‏ (وزیر بهداری)، هژبر یزدانی (سرمایه‏دار معروف)، مهدی‏ میثاقیه (سرمایه‏دار معروف و صاحب استودیو میثاقیه) و صدها بهایی دیگر نبض حکومت پهلوی‏ را در دست داشتند.

 

رشد چشمگیر بهائیت در بدنه حکومت پهلوی

 

در دوران حکومت خاندان پهلوی، نفوذ بهائیان در ساختار سیاسی و اجتماعی کشور رشد چشمگیری‏ یافت. این مسأله در دورهء حکومت‏ پهلوی دوم به ویژه پس از تثبیت قدرت‏ مطلقه محمد رضا شاه در سال 1332 به‏ شکل روشن‏تری نمود یافت. در دورهء سلطنت رضاخان نیز از بهائیت حمایت‏ می‏شد؛ اما آن‏چه در دوران حکومت‏ محمدرضا پهلوی دیده شد، قابل مقایسه‏ با پدر تاجدارش نبود.

آغاز حکومت‏ رضا خان با ابتدای رهبری شوقی افندی، جانشین عباس افندی همراه بود. وی‏ که حساسیت عجیبی به دین و روحانیت‏ داشت بی‏میل نبود تا با حمایت پیدا و پنهان از مذاهب کاذب و وارداتی به‏ مقابله با اساس دین بپردازد و بدین‏ گونه زمینه‏های رشد و ترقی بهائیان‏ به رده‏های بالای حکومتی فراهم شد. هرچند در دورهء پهلوی اول حضور بهائیت در عرصهء سیاست و اجتماع آن‏ روزگار چندان علنی نبود، اما رگه‏هایی‏ از حضور آنان کاملا محسوس بود. برای نمونه می‏توان به انتخاب‏ سرگرد صنیعی بهایی مسلک‏ به عنوان آجودان مخصوص‏ ولیعهد محمدرضا پهلوی، اشاره کرد که خود حاکی از احترام و اعتماد رضاخان به‏ بهائیان و میزان نفوذ آنان در دستگاه دولتی بود. با مرگ‏ رضا خان ولیعهد جوان به‏ پادشاهی رسید و آرام آرام‏ زمینه‏های رشد بهائیت در همه‏ ارکان جامعه را فراهم کرد.

 

محمدرضا پهلوی؛ بازیچه دست بهائیت

همان‏گونه که گفته شد بستر رشد بهائیت در دوران رضا خان فراهم گردید. بهائیان در مقابله با دین و روحانیت و نابودی ضروریات دینی از قبیل حجاب‏ اسلامی، بیش‏ترین همکاری پنهان را با پهلوی اول داشتند. در حکومت‏ محمدرضا شاه نیز بسیاری از ارکان‏ کشور در دست بهائیان بود. به این‏ ترتیب شاهی که ادعا می‏کرد تنها پادشاه‏ شیعه جهان است، در چنبرهء بهائیان اسیر بود. ذکر احوال برخی از سرکردگان‏ بهایی مسلک رژیم محمد رضا شاه خالی‏ از لطف نیست.

 

ارتشبد نعمت اللّه نصیری با تأسیس سازمان جهنمی ساواک‏ و ریاست شخصی ددمنش و خارج‏ از انسانیت به نام تیمور بختیار، فضای‏ امنیتی پلیسی دستگاه مخوف محمدرضا شاه بر پهنهء ایران زمین سایه افکند. پس‏ از تبعید بختیار به عراق، سرلشکر حسن‏ پاکروان به ریاست ساواک منصوب شد و پس از مدتی ارتشبد نمت اللّه نصیری‏ که به خشک مغزی و شدت عمل‏ شهرت داشت، به ریاست ساواک دست‏ یافت. هرچند رؤسای گوناگون ساواک‏ همه کاره و قدرت مطلق این دستگاه‏ پلیسی-امنیتی محسوب می‏شدند، اما از بهمن 1337 شخصی به استخدام‏ ساواک درآمد که تا زمان انحلال آن، قدرت در سایه و اصلی به شمار می‏آمد. پرویز ثابتی معروف به مقام امنیتی و نفر دوم ساواک، همه کاره این سازمان بود. ثابتی هم یک بهایی متعصب بود. اگر چه وی می‏کوشید بهایی بودن خودد را انکار کند،اما واقعیت چیز دیگری‏ را نشان می‏داد. او هنگام استخدام در ساواک ضمن شرح زندگی‏نامهء خود گفته بود: «بنده از بدو تولد در یک‏ خانوادهء بهایی می‏زیسته‏ام و پدر و مادرم‏ بهایی بوده‏اند.» ثابتی که گرداننده اصلی‏ ساواک بود، وظیفه دیگری را نیز بر عهده‏ داشت، او برقراری امنیت بهائیان را به‏ شدت پیگیری می‏کرد و به آن حساس‏ بود. مقام امنیتی معروف،به واقع مسؤول‏ حفظ امنیت بهائیت بود!

 

البته دایره نفوذ بهائیان در ساختار اجرایی‏ ایران در دوران پهلوی دوم به هویدا، ایادی و ثابتی محدود نبود، بلکه این سه‏ در واقع شاخص‏ترین‏ها از میان‏ صدها بهایی صاحب‏منصب‏ محسوب می‏شدند و عده‏ای‏ دیگر نیز در رژیم پهلوی صاحب‏ نفوذ بودند.از ثابت پاسال که از اتومبیل‏شویی در میدان توپخانه‏ تهران به ثروت افسانه‏ای دست‏ یافت تا هژبر یزدانی، سرمایه‏ سالار معروف که اکنون ضمن‏ تملک چندین جزیره و کارخانه‏ و بانک در شمار میلیاردرهای معروف‏ دنیا به شمار می رود!

همگی نفوذ بالایی در ساختار رژیم پهلوی داشتند. هوشنگ نهاوندی‏ (رئیس دانشگاه تهران)، ملیحه نعیمی‏ (همسر سپهبد خسروانی) و بسیاری‏ دیگر از بهائیان سرشناس همگی از صاحب‏منصبان و ذی نفوذان دوران‏ پهلوی دوم به شمار می‏آمدند. که همگی تنها گوشه‏ای بسیار کوچک از ابعاد نفوذ این‏ فرقه ضاله در ارکان نظام سلطنتی را نشان می دهد.

پی نوشت: پهلوی‏ها در خدمت بهائیت‏ تا سیاهی در کاخ شاه؛ عالمیان،علی اکبر. 

پایان پیام /
 

کد خبر 157400

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha