سینمای دینی مظلوم‌ترین ژانرها در ایران است/اخلاق را جایگزین سیاه‌انگاری کنیم

شاهنگی گفت: سینمای دینی یکی از مظلوم‌ترین ژانرها در سینمای ایران باشد با اینکه ما حکومت دینی داریم، اما آسیب های مختلفی این ژانر را تهدید می کند به ویژه که اگر دقت کنیم سینمای دینی ما بیشتر آمیخته با شخصیت‌های تاریخی شده تا مفاهیم دینی.

به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی خبرگزاری شبستان: شاید تا اندکی بیش از یک قرن قبل کسی تصور نمی‌کرد که روزی برسد که آدمها بتوانند به جز سالن‌های تئاتر در جایگاهی دیگر به تماشای یک نمایش بنشینند؛ یا بهتر بگوییم روزی برسد که بشر آلام و آرزوهایش را که در بیداری به آنها دست نیافته بود، روی پرده سینما با جادوی تصویر محقق شده پیدا کند.

به هر روی اندکی بیش از یک قرن از عمر سینما می‌گذرد و سیر تطوری که هنر هفتم در این مدت طی کرده بسیار جالب است. امروز بر آن شدیم به مناسبت فرارسیدن روز «سینما» که در تقویم رسمی کشور مصادف با ۲۱ شهریور است، با «محمدحسن شاهنگی»، دبیر گروه ادب و هنر پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت وگویی داشته باشیم و از نگاهی متفاوت سینما و به ویژه سینمای دینی را بررسی کنیم. آنچه که در ادامه می‌خوانید حاصل این گپ و گفت است:

به عنوان نخستین سوال در این باره توضیح دهید اساسا آیا سینما می‌تواند جایگاهی را در نزدیک شدن مردم به سبک زندگی دینی ایفا کند؟

فکر می‌کنم از دو منظر و زاویه می‌توان به این پرسش پاسخ داد، نخستین محور به ستاره‌ها یا همان سلبریتی‌ها باز می‌گردد که در این روزگار در قالب یک مرجع فرهنگی مطرح هستند و جامعه به آنها مراجعه می کند. ما شاهد سیر تطور در فضای مجازی و به ویژه سینما هستیم که باید در حیطه سبک زندگی آنها را مورد توجه قرار دهیم به ویژه که نباید فراموش کنیم که به هر روی حوادث اجتماعی از جمله عواملی هستند که روی این مولفه‌ها تاثیرگذار هستند. مردم با مراجعه به رویکردی که این افراد در شرایط گوناگون دارند از آنها تاثیر می‌پذیرند.

نکته دیگری که باید به آن توجه داشت تولید آثاری است که در این عرصه باید به طور همزمان از نظر بگذرانیم؛ مساله دیگر کلیدواژه «امید» است که در سخن رهبرین انقلاب مورد توجه بوده و در واقع رَه به سوی پیشرفت دارد.

با این وجود وقتی صفحات مجازی برخی از این سلبریتی‌ها را مشاهده می‌کنیم واقعیت زندگی آنها با آنچه که در گفت‌وگوهایشان مطرح می‌کنند کاملا متفاوت است، دیگر اشاره‌ای به فیلم‌هایی که بازی کرده‌اند نخواهیم داشت چراکه توجیه این خواهد بود که ما به عنوان بازیگر هر نقشی و هر ژانری که پیشنهاد دهند بازی می‌کنیم و دیگر برایشان مهم نیست که بیرون از قاب جادویی سینما مردم و جامعه چه انتظاری از آنها دارند؛ جلو دوربین و بعضا در برخی مصاحبه‌ها از محسنات ساده‌زیستی می‌گویند و در صفحات مجازی زندگی لاکچری مغایر با ادعایشان را به رخ مخاطب می‌کشند.

البته که به هرحال نباید این مساله را از نظر دور کنیم که به طور کلی در زندگی در مورد مسایل مختلف، روی پرده و پشت پرده داریم که این موضوع هنرپیشه‌ها را هم در بر می‌گیرد اما مساله اینجاست که در همه جای دنیا مقررات عمومی نسبت به عرضه لایه‌های زندگی افراد وضع شده است اما در کشور ما این مساله را جدی نمی‌گیرند و شاید فردی بیاید و مسائل خصوصی خود را ارایه کند. البته اینجا مخاطب ما جامعه سلبریتی‌ها هستند که بعضا مرجع  فرهنگی جامعه محسوب می‌شوند و قطعا این موضوع آسیب‌زا خواهد بود چراکه مخاطب او را قهرمان و اسطوره تصور می‌کند به ویژه اگر در سنین نوجوانی و اثرپذیری شخصیتی قرار گرفته باشد. بنابراین در درجه اول باید نهادهای ناظر این مساله را مورد توجه قرار دهند و از سوی دیگر سناریو و فیلم‌نامه خوبی برای ارائه داشته باشیم.

و این مسائل نوعی دوگانگی فرهنگی را دامن زده و از سوی دیگر نمای نادرستی را در جامعه شکل می‌دهد؛ فارغ از این مساله دیگری که به ویژه در دهه‌های اخیر در سینمای ما رونق پیدا کرده است نمایش آسیب‌های اجتماعی به سیاه‌ترین حالت ممکن را شاهد هستیم؛ البته که این فیلم‌ها عموما بهترین جوایز جشنواره‌های خارجی را نیز از آنِ خود می‌کنند؛ اما کمتر پیش آمده است کنار همه این مشکلات که کسی منکر آن نیست فیلم‌سازی بیاید و جنبه‌های ولو کوچک از خوشی‌ها را نشان دهد. نظر و تحلیل‌ شما در این مورد چیست؟

قطعا! می‌توان به جرات گفت در دهه‌های اخیر حتی بعد از انقلاب این دوگانه وجود دارد و آسیب‌های اجتماعی در سینمای ما مطرح می‌شود و ایرادی هم به این مساله (ماهیتاً) وارد نیست؛ اما مساله اینجاست که موضوع با چه کیفیت و زبانی مطرح شود و مساله و پرسش مهمتر آنکه آیا صرفا طرح موضوع اجتماعی در فیلم موضوعیت دارد یا فیلمساز باید راهکار هم برایش ذیل روایت داستان ارایه کند؟ شاید بگویند این وظیفه فیلمساز نیست، اما به هرحال مساله‌ای مطرح شده و باید ماجرا بسته شود، اینکه بگویند ما فقط به مثابه یک آیینه هستیم و باید آسیب‌ها را بیان کنیم اما راهکارش را نداریم نمی‌شود! و این یک اشکال است.  

این در حالی است که در سینمای دنیا این نقطه پایان نیست و در سطح جهان طرح آسیب اجتماعی شاید تنها یک‌پنجم اثر سینمایی باشد اما در ادامه به زبان روایی راهکار ارایه می شود اما گویا در ایران این مساله فراموش شده یا اگر راهکاری ارائه شود غیرمرتبط با کف جامعه و قشری است که با این آسیب سر و کار دارند.

کمی فضای بحث را تغییر دهیم؛ در دوره‌ای که بعضا حتی گارد منفی نسبت به مسایل مذهبی وجود داشت و البته شاید بتوان گفت کماکان هم وجود دارد، ساخت فیلم‌های دینی در محورهای مختلف در سینمای ایران شکل گرفت، یکی از این محورها در مورد روحانیون بود که اصلی‌ترین رکن تبلیغ دین در جامعه را عهده‌دار هستند، از جمله فیلم‌هایی که درباره این موضوع ساخته شد مواردی چون «زیر نور ماه»، «طلا و مس»، «فرشته‌ها با هم می‌آیند» و ... بود؛ به نظرتان امروز چه‌قدر نیاز است که اصلا خود جامعه روحانیت به عرصه فیلم‌سازی و سینما ورود پیدا کند و آیا اساسا این ضرورت احساس می‌شود؟  

مقدمتا باید بگویم که نسبت به قشر مبلغ مذهبی در همه سینماهای دنیا حساسیت ویژه‌ای وجود دارد و صرفا به ایران اختصاص ندارد؛ نکته دوم اینکه فکر می کنم در مواردی که روحانیون به یک اثر نمایشی به عنوان ناظر بر کنترل کیفی ورود یافتند (نَه در فرآیند اجرا) تاثیر خوبی داشته است، به هرحال باید توجه کنیم که ما دوگانه اجرا و نظارت داریم، جایی که روحانیون بر بُعد نظارتی یک اثر سینمایی ورود کردند عموما تجربه خوب و موفقی از آب در آمده است، اما از جنبه اینکه روحانیون در مقام تهیه‌کننده یا کارگردان ورود کنند معمولا تجارب موفقی نداشتیم.
فکر می کنم نظارت حین ساخت سریال و کار سینمایی خوب است البته اکنون در مورد سریال ها چنین رویکردی وجود دارد و اگر به سینما تسری یابد قابل تقدیر خواهد بود، البته ذکر این نکته اهمیت دارد که منظور ما کنترل کردن از سوی یک روحانی نیست.

البته ساخت فیلم در مورد روحانیت نیز بعد از دوره‌ای که شاید بتوان گفت توسط فیلم «مارمولک» این تابو شکسته شد، اوج گرفت.

بله؛ این فیلم یک نقطه عطف بود و تا قبل از آن اصلا نزدیک به این موضوع نمی شدند چراکه گویی یک حریم نانوشته  و غیرعرفی بود اما پس از آنکه رهبر معظم انقلاب حمایت کردند و به صراحت از دو فیلم «مارمولک» و «طلا و مس» یاد کردند، نشان می دهد که اولاً ایشان چه قدر به گستره فیلم و فیلم سازی به ویژه حوزه سینمای دینی توجه دارند و نکته دیگر اینکه پس از آن بسیاری از فیلمها با موضوع روحانیت ساخته شد.  

 نظر مقام معظم رهبری در مورد فیلم «مارمولک»

به نظر شما سبک زندگی دینی را می‌توان امری در گرو تبلیغ رسانه و به ویژه فیلم ها و نمایش های سینمایی و رادیویی دانست؟

اساسا وقتی می‌گوییم رسانه سینما، کلیت این عرصه را در بر می‌گیرد؛ یعنی ابعاد صنعت، هنر و رسانه. گاهی رسانه یک مستند را در قالب و سبک رئال ارائه می کند که لایه‌های حقیقی از سبک زندگی را به نمایش می گذارد، اما واقعیت آن است که در قلب هر اثر مستند سبک زندگی است که بیان می شود، سینما نیز همین گونه است یعنی لایه های مختلفی از زندگی ما را ترویج و تبلیغ می‌کند و حتی الگو ارائه کرده و روایت‌گری با زبانی شیرین و داستانی و البته رویکرد هنری دارد. چه بسا که یک لوکیشن، یک دکوپاژ و میزانسن سبک زندگی و اساسا یک زیست دگرگونه را رواج دهد. بنابراین می توان سینما را ترویج دهنده سبک زندگی دانست.

در این میان البته فکر می کنم سینمای دینی یکی از مظلوم‌ترین ژانرها در سینمای ایران باشد با اینکه ما حکومت دینی داریم، اما آسیب های مختلفی این ژانر را تهدید می کند به ویژه که اگر دقت کنیم سینمای دینی ما بیشتر آمیخته با شخصیت‌های تاریخی شده تا مفاهیم دینی؛ به نظرم باید سینمای معناگرا تقویت شود.

به عنوان حُسن ختام این مصاحبه با توجه به اینکه بیشتر مخاطبان خبرگزاری شبستان را قشر مذهبی و دغدغه‌مند این عرصه تشکیل می‌دهند، چه فیلم‌هایی را برای تماشا پیشنهاد می‌دهید؟

قبل از پاسخ به این پرسش باید بگویم که سینمای دنیای امروز به سمت سوژه های اخلاقی می رود، اخلاق زبان بین المللی است و هرگز قدیمی نمی شود؛ پس باید سیاه انگاری را کنار بگذاریم، طیف روشنفکر جامعه باید همه‌جانبه‌نگر باشد نه اینکه صرفا برخی جهات را که مورد تاییدش است مورد توجه قرار دهد و اساسا روشنفکری ناظر بر همین مساله است.

من پیشنهاد می کنم فیلم «رنگ خدا» به کارگردانی «مجید مجیدی» و فیلم «خانه دوست کجاست» اثر مرحوم «عباس کیارستمی» را تماشا کنید؛ با اینکه سالها از ساخت این فیلم‌ها میگذرد حداقل برای خودم هنوز قدیمی نشده است و هربار برایم تازگی دارد و نکته ای تازه را کشف می کنم.

کد خبر 1780550

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha