تاریخچه ای کوتاه از ارتباط مصر، آمریکا و لابی صهیونیسم

مسئله بسیار مهم و حیاتی در بحبوحه قیام‌های مردمی که در مصر در حال جریان است ارتباط تنگاتنگ لابی صهیونیستی، آمریکا و دولت مصر با یکدیگر است که باید مورد توجه قرار گیرد.

 

خبرگزاری شبستان ، واقعیت بسیار مهم و حساس این است که کمک‌های نقدی ایالات متحده آمریکا رژیم مستبدانه حسنی مبارک را در طول 30 سال گذشته سر پا نگاه داشته است و اینکه این پول‌ها از ابتدا تاکنون به طور عمده از سوی رژیم صهیونیستی تأمین شده‌اند.

به طور کلی رژیم صهیونیستی یک عامل بسیار پراهمیت در رویدادهای خاورمیانه است و برای فهم رویدادهایی که در حال اتفاق افتادن است شناخت کامل از ارتباط‌های تاریخی و کنونی اسراییل در این زمینه لازم و ضروری است.

ایجاد ناگهانی، تداوم و گسترش دولتی که مبنای تشکیل آن اخراج قومی تعداد کثیری از ساکنان سرزمین فلسطین است از زمان به وجود آمدن اسراییل از سوی صهیونیست‌های آمریکایی و اروپایی در سال 1948 به عنوان یک دولت یهودی موضوع‌محوری در خاورمیانه بوده است.

رهبران اسراییلی و ناظران خارجی از همان ابتدا فهمیدند که تنها راه برای حفظ چنین دولتی که مبنای ایجاد آن خشونت‌های تحمیلی و اخراج‌های قومی بوده تسلط نظامی بر منطقه است.

رژیم صهیونیستی برای دست‌یابی به این تسلط نظامی به دو چیز احتیاج دارد: یکی از آنها ایجاد ارتشی است که قدرت آن از تلفیق همه ارتش‌های منطقه قدرتمندتر باشد.

رژیم صهیونیستی از طریق سیل عظیم تکنولوژی و دلار‌های آمریکا که به طور عمده از طریق توطئه‌ها و نقشه‌های لابی صهیونیسم در این کشور فراهم شده به این قدرت دست پیدا کرده است.

رژیم صهیونیستی هم‌‌اکنون به واسطه همین کمک‌ها دارای صدها سلاح هسته‌ای است، حقیقتی که رسانه‌ها و یا دولت آمریکا به آن اشاره نکرده‌اند.

دومین راه رژیم صهیونیستی جلوگیری از به تهدید تبدیل شدن همه ملت‌های دیگر در خاورمیانه است که اسراییل با بکارگیری چند استراتژی به این هدف دست پیدا کرده است.

حملات و تهاجم‌های مستقیم (یا وادار کردن آمریکا به انجام حملات) ، سر پا نگاه داشتن مستبدانی که به طور آشکار و یا تلویحی حامی سیاست‌های اسراییل باشند و از حقوق کسانی که از سوی اسراییل مورد ظلم واقع شده و یا مورد پاک‌سازی قومی قرار گرفته‌اند، حمایت نکنند از جمله این اقدامات است.

در مدت بیش از 30 سال گذشته مصر یکی از رژیم‌های دیکتاتوری مورد حمایت آمریکا و اسراییل در به ازای دست کشیدن حمایتش از  فلسطینی‌ها بوده است.

در گزارش‌های خبری مربوط به قیام‌های مردمی جاری، گاهی اوقات به معاهده صلح اسراییل و مصر در سال 1979 میلادی اشاره شده است.

در پیمان کمپ دیوید انور سادات، رییس‌جمهوری وقت مصر از مخالفت با پاکسازی قومی اسراییل که در آن نزدیک به یک میلیون از مسلمانان و مسیحیان فلسطینی (حداقل 750 هزار نفر در سال‌های 49-1947 و 200 هزار نفر دیگر در سال 1967) از کشور اخراج شدند، دست برداشت.

این اقدام موجب جدا شدن پرجمعیت‌ترین و مهم‌ترین کشور عرب به لحاظ سیاسی از دیگر کشورهای عربی شد که مخالف اقدامات غیرقانونی اسراییل بودند و به این ترتیب راه  برای ملت‌های دیگر برای عادی‌سازی روابط با اسراییل هموار شد.

در عوض رژیم صهیونیستی نیز صحرای سینا را که به طور غیرقانونی در طی جنگ شش روزه 1967 اشغال کرده بود به مصر بازگرداند البته دولت مصر موفق شده بود تا بیشتر این زمین را به ویژه در سال 1973 میلادی بازپس بگیرد اما کمک‌های آمریکا به رهبری هنری کسینجر و تحت فشار لابی صهیونیسم به اسراییل از به نتیجه رسیدن کامل پروژه بازپس‌گیری صحرای سینا جلوگیری کرد.

همچنین در عوض آمریکا موافقت کرد تا بیشتر از بقیه کشورها البته به استثنای اسراییل به مصر کمک مالی کند.

از سال 1979 مصر سالانه به طور متوسط حدود 2 میلیارد دلار کمک اقتصادی و سیاسی از مالیات‌دهندگان آمریکایی دریافت می‌کند که اکثرمالیات دهندگان  خود از نحوه استفاده این پول‌ها هیچ اطلاعی نداشتند.

این برنامه به مبارک اجازه داد تا با وجود تلاش‌های مکرر مصری‌های برای آزاد کردن خودشان از زیر یوغ حکومت ظالمانه وی،  دیکتاتوری خود را برای مدت چندین دهه در قدرت باقی ماند.

همچنین آمریکا به عنوان میانجی‌ پیمان کمپ دیوید، پاداش‌های بیشتری را به اسراییل ارایه داد: تضمین تأمین نهضت اسراییل برای 15 سال آینده، اطمینان دادن به رژیم صهیونیستی در مورد حمایت آمریکا از این رژیم در درگیری‌ها و خشونت‌ها، تعهد برای تأمین نیازهای نظامی و اقتصادی اسراییل و انتقال تکنولوژی‌های متعهد و کمک‌های مالی در این زمینه از جمله ارایه 3 میلیارد دلار برای منتقل کردن دو پایگاه هوایی به خارج از صحرای سینا از جمله این امتیازها بود.

در حقیقت برنامه‌های مالی آمریکا با اسراییل که سال‌ها پیش از کمک‌های مالی به مصر آغاز شده بود بسیار بیشتر و پربارتر بود.

با وجود اینکه جمعیت رژیم صهیونیستی یک دهم مصر است اما این رژیم کمک‌های مالی بیشتری از آمریکا دریافت می‌کند و آمریکا کاری ندارد که اسراییل این پول را چگونه و در چه راهی مصرف می‌کند.

برعکس مصر که به طور ماهانه این کمک‌های مالی را دریافت می‌کند، اسراییل همه این پول را در آغاز سال مالی دریافت می‌کند. هم در مورد اسراییل و هم مصر، نقش لابی صهیونیسم در تهیه پول‌ مالیات آمریکا نقش اساسی و کلیدی است.

اگرچه این حقیقت عمدتا در گزارش‌های رسانه‌ای و از سوی تحلیل‌گران چپ‌گرا یا لیبرال مطرح نمی‌شود اما رسانه‌‌های یهودی و اسراییلی مکرر به این مسئله اشاره می‌کنند، به عنوان مثال یکی از آژانس‌های خبری یهودی در این‌باره می‌گوید: اعتراض‌های انجام شده علیه حکومت30 ساله حسنی مبارک یک مسئله مهم برای لابی صهیونیستی و قانون‌گذاران حامی صهیونیسم است و آن هم به خاطر نقشی است که آنها در تبدیل مصر به بزرگ‌ترین ذی‌نفع کمک‌های مالی آمریکا ایفا کرد‌ه‌اند.

در حالی که شرایط در مصر در حال تغییر است، قانون‌گذاران آمریکایی که معروف به سرسپردگی به اسراییل هستند ارزیابی می‌کنند که چه کاری باید در مورد کمک‌های آمریکایی مصر انجام دهند.

بسیاری از این حامیان اسراییل دارای موقعیت‌های ویژه و بسیار مناسب و قدرتمند هستند که از جمله آنها می‌توان به" نتیا لوی"، نمایده دموکرات در کمیسیون نوعی امور خارجی مجلس نمایندگان آمریکا، "الینا روس لتینن" رییس کمیته امور خارجی مجلس، گگری اکرمن" نماینده دموکرات در کمیته فرعی خاورمیانه مجلس، "هووارد برمن "عضو کمیته امور خارجی و نویسنده قانون تحریم‌های همه‌جانبه علیه ایران، "شلی برکلی" عضو کمیته فرعی خاورمیانه در کمیسیون امور خارجی مجلس اشاره کرد.

یکی از اشخاص نزدیک به لابی صهیونیسم در این‌باره می‌گوید: مهم نیست چه اتفاقی روی می‌دهد، واضح است که مهم‌ترین معیار کنگره رویکرد مصر نسبت به وظایف خود در رابطه با پیمان صلح‌اش با اسراییل است.

در طول سال‌ها، گروه‌های مختلف مصری با رژیم مصر مخالفت کرده‌اند و حتی از راه‌های خشونت‌آمیز نیز استفاده کرده‌اند و رژیم هم خشونت‌های بسیار گسترده‌تری را علیه آنها استفاده کرده است اما رسانه‌ها همواره با دیدگاه منفی اقدامات مخالفان را مورد بررسی قرار داده‌اند.

در سال‌های اخیر مبارک در بستن مرزهای غزه و محاصره این منطقه و زندانی کردن یک میلیون و 500 هزار مرد و زن و کودک همکاری کرده که منجر به یک فاجعه انسانی در غزه شده است.

سوء تغذیه و آسیب‌های روحی کودکان از نمونه‌های این فاجعه انسانی است ضمن اینکه 300 بیمار غزه‌ای به خاطر کمبود تجهیزات پزشکی جان خود را از دست داده‌اند اما شهروندان مصری هم نتوانسته‌اند و قدرت آن را نداشته‌اند که جلوی این ظلم‌ها را بگیرند.

اسراییل مدت‌های مدیدی برای ایجاد دشمنی میان مصر و آمریکا کرده است. در اوایل دهه 1950، سرویس اطلاعات اسراییل (موساد) طرحی را برای انفجار بمب در مناطقی از مصر که آمریکایی‌ها در آن جمع بودند، ارایه داد و چنین وانمود کرد که این حملات کار افراط‌گرایان مسلمان برای مقابله با آمریکایی‌ها بوده است. این توطئه فاش شد و موجب رسوایی در اسراییل شد .

برخی تحلیل‌گران تردید دارند که نمونه‌های دیگری از این توطئه ها موفق بوده باشد و اینکه حمله اسراییل به کشتی دریایی آمریکا که اطلاعات کمی درباره آن موجود است به اشتباه صورت گرفته است.

دیگر نتیجه معاهده 1979 اسراییل مصر که کمتر درباره آن بحث شده است ایجاد نیروهای حافظ صلح بین‌المللی در صحرای سینا بوده است که به نام ناظران و نیروهای چندملیتی شهرت دارد. گفته می‌شود این نیروها در اسراییل مستقر نشده و به جای آن زمین‌های مصر را اشغال کرده‌اند.

رییس کنونی این نیروها در مصر دیوید ام سترفیلد است. او یک دیپلمات آمریکایی است که در خاورمیانه خدمت کرده و مشاور ارشد کاندولیزا رایس، وزیر امور خارجه آمریکا در امور عراق بوده است.

وی همچنین دارای جایگاه‌های بالایی از وزارت امور خارجه بوده که از آن جمله می‌توان به معاون وزیر امور خارجه اشاره کرد.

در سال 2005 میلادی سترفیلد اطلاعات طبقه‌بندی شده‌ای را به یکی از مقامات لابی صهیونیسم ارایه داده بود. در این اسناد، سترفیلد موضوعات مخفی و سری امنیت ملی در حداقل دو نشست با استیون روسن، یکی از مقامات لابی صهیونیسم را مورد اشاره قرار داده بود.

در سال 2004 میلادی، سترفیلد، ریاست کنفرانس وزارت خارجه درباره جنگ 1967 را بر عهده داشت. گزارش ارایه شده در مورد این کنفرانس حاکی از آن است که سترفیلد بارها به تروریسم فلسطینی اشاره کرده اما هرگز به حملات ظالمانه اسراییلی‌ها به شهروندان فلسطین اشاره‌ای نکرده است.

پایان پیام/

 

 

کد خبر 18974

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha