آیا روح عرفان در ادیان دچار انحراف شده است؟

خبرگزاری شبستان: تاریخ ادیان نشان می دهد که در مذاهب معروف دنیا اعم از مذاهب ابراهیمی و مذاهبی نظیر هندوئیسم و بودیسم که به صورت آئین های بت پرستی درآمده اند، گرایش های عرفانی وجود داشته است.

خبرگزاری شبستان: نخستین دین آسمانی، دین توحید بوده و مردم در ابتدا موحد بوده اند ولی بتدریج در اثر عواملی مختلفی همچون جاه طلبی برخی از مقام پرستان و هوس بازی بعضی هواپرستان، ادیان شرک آمیز به وجود آمده است. حقیقت عرفان نیز که همان روح و مغز دین است در ابتدا از طرف انبیاء برای راهنمایی و هدایت بشر و ارضای حس فطری عرفانی آورده شده است؛ ولی بتدریج در طول تاریخ دست خوش تحریف ها و انحراف هایی گردیده است.
دین به معنای مجموعه ای از عقاید، احکام و دستورات اخلاقی به منزله کالبد است که روح آن توجه به خدا و واصل شدن به حق تعالی است. واضح است که شرافت بدن انسان به واسطه روح است و مطلوب اصلی، تکامل روح و بدن تنها ابزار برای رشد و تعالی روح است.

 از این رو هدف اصلی همه انبیاء این بوده که بشر را به خدا نزدیک و روح او را ملکوتی کنند؛ یعنی راه تکامل معنوی و عرفانی را به او بیاموزند. راه تکامل معنوی و روحی که انبیاء به بشر ارائه دادند، راهی خدایی و عاری از هر گونه کژی بوده است اما با تاسف همان گونه که احکام و عقاید ادیان مختلف تحریف و مسخ شده است، روح عرفانی ادیان نیز چه از بُعد نظری و عقیدتی و چه از بعد عملی و سیر و سلوک رفتاری مورد تحریف واقع شده است.
تاریخ ادیان نشان می دهد که در مذاهب معروف دنیا اعم از مذاهب ابراهیمی و مذاهبی نظیر هندوئیسم و بودیسم که به صورت آئین های بت پرستی درآمده اند، گرایش های عرفانی وجود داشته است. این مطلب حتی درمورد یهودیت نیز که پیروان آن در بین همه ادیان بیش از همه گرایش به مادیات دارند، صادق است. این ها همه نشانه آن است که تمایل به عرفان به معنای عامش تمایلی فطری است و چون دین برای ارضای فطرت است؛ به طور طبیعی راههایی را برای ارضای این خواست فطری ارائه داده است. ولی این تعالیم و هدایت ها دست نخورده باقی نمانده است. اصولا یکی از علل مهم تجدید نبوت ها، وقوع همین تحریف ها و انحراف ها در ادیان بوده است.
امروزه در میان مسلمانان و گوشه و کنار عالم اسلام بسیاری از مطالب، شکل اصلی و اولیه خود را حفظ نکرده است و تصرفاتی در آنها صورت گرفته و پیرایه ها و خرافاتی بدان ها راه یافته است. از همین رو وجهه همت رهبر فقید انقلاب، حضرت امام (ره) این بود که به تعبیر خودشان اسلام ناب محمدی (ص) را عرضه کنند و شوائب و پیرایه هایی را که به اسلام بسته شده بزدایند و با خرافات و انحرافاتی که در در اسلام به وجود آمده و امروزه در میان طوایف مختلف مسلمانان رواج دارد، مبارزه کنند.
 

عمد و سهو در تحریف ادیان
بسیاری از تحریف هایی که در ادیان رسمی و آسمانی واقع شده از روی عمد، آگاهانه و از جانب دانشمندان همان دین بوده است. در بسیاری از موارد علمای ادیان، به سبب عوامل نفسانی خویش، دین و کتاب خدا را تغییر داده اند. قرآن نیز موید این مطلب است که بسیاری از این تحریف ها به عمد و از روی طغیان و سرکشی بوده است:" کانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرینَ وَ مُنْذِرینَ وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْکِتابَ بِالْحَقِّ لِیَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ فیمَا اخْتَلَفُوا فیهِ وَ مَا اخْتَلَفَ فیهِ إِلاَّ الَّذینَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَیِّناتُ بَغْیاً بَیْنَهُمْ" همه مردم (پیش از بعثت پیامبران صاحب شریعت) یک گروه بودند (که بدون شریعت آسمانی طبق اقتضای عقولشان زندگی می کردند، اما کم کم در امور دنیوی خود به اختلاف افتادند) پس خداوند پیامبران را (با دین و شرایع آسمانی) مژده رسان و بیم دهنده برانگیخت و همراه آنها کتاب (آسمانی) را به حق (  هدفی والا و عقلانی) فرو فرستاد تا میان مردم در آنچه با هم اختلاف داشتند داوری کند. ( سپس در خود کتاب اختلاف پیدا شد که گروهی اصل آن یا معارفی از آن را نپذیرفتند) و اختلاف در آن را پدید نیاوردند مگر کسانی که کتاب به آنها داده شد آن هم پس از آنکه دلایل روشنی (در این باره) برای آنها آمد... بقره/213"
در آیه ای دیگر نیز همین مطلب را با اندکی اختلاف تعبیر چنان بیان می کند:" إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ وَ مَا اخْتَلَفَ الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ إِلاَّ مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْیاً بَیْنَهُمْ به یقین دین ( حقیقی که انبیا آورده و به صورت شرایع به بشر عرضه داشته اند ) در نزد خداوند همان اسلام است ، و کسانی که کتاب آسمانی به آنها داده شده ( مانند یهود و نصاری ، در دینشان ) اختلاف نکردند مگر پس از آنکه آنها را ( به حقیقت امر ) علم آمد ، ( آن هم ) از روی حسد و برتری جویی... ال عمران/ 19"
یکی از کارهای علمای یهود و نصارا این بود که مطالبی را از خودشان می نوشتند و آنها را به خدا نسبت می دادند و می گفتند اینها گفته های خداست.
قرآن در این باره می فرماید:" فَوَیْلٌ لِلَّذینَ یَکْتُبُونَ الْکِتابَ بِأَیْدیهِمْ ثُمَّ یَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ پس وای بر آنها که نوشته ای با دست خود می نویسند ، سپس می گویند: «این ، از طرف خداست... بقره/79"
از این رو به جز قرآن کریم که خداوند خود، مصون ماندن آن از تحریف را ضمانت فرموده است، سایر کتاب های آسمانی دستخوش تحریف های فراوانی واقع شده اند. امروزه از کتاب حضرت نوح و ابراهیم (ع) هیچ اثری در دست نیست و نمی دانیم چه بر سر آنها آمده است. گر چه عرفان ریشه در معارف وحیانی و الهی دارد و روح حقیقت دین را تشکیل می دهد؛ ولی نباید از این مساله غفلت کرد که محتوای ادیان و کتاب های آسمانی در در طول تاریخ دست خوش تحریف ها و انحراف های جدی و فراوانی گردیده است.

از این رو عرفان ها و تعالیم عرفانی موجود را نیز که برگرفته از ادیان الهی - و یا به تعبیری، روح و محتوای اصلی آنهاست – نباید حقیقت محض و عاری از هر گونه تحریف و آموزه های خرافی و باطل دانست. نگاهی به تعالیم و روش های متفاوت و بعضا متضاد و متناقض عرفان های موجود، گواهی متقن و مویدی روشن بر این مطلب است.
برگرفته از کتاب در کوچه های آفتاب؛ جستاری در عرفان اسلامی، اثر علامه محمد تقی مصباح یزدی
پایان پیام/

 

کد خبر 268235

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha