اختفای خشونت آمریکایی پشت فرهنگ مک دونالدی

خبرگزاری شبستان: آمریکا درصدد تحمیل فرهنگ هالیوودی، مک دونالدی و کوکاکولایی در جهان و مسخ فرهنگی ملت ها از طریق استعمار فرانو است، سعی در ساده سازی تقابلات از طریق کلیشه های ذهنی یا عوام زدگی فرهنگی دارد.

خبرگزاری شبستان: دامن زدن زمامداران آمریکایی به اسلام هراسی در واقع واکنشی مصلحتی و فرافکنانه قلمداد می شود که از تقابل مخاطره آمیز اسلام با منافع مادی و سیاست های استعماری آنان ناشی می شود. از آنجا که آمریکا درصدد تحمیل فرهنگ "هالیوودی"، "مک دونالدی" و "کوکاکولایی" در جهان و مسخ فرهنگی ملت ها یا "اندلسیزه کردن" فرهنگ ها از طریق استعمار فرانو است، سعی در ساده سازی تقابلات از طریق کلیشه های ذهنی یا عوام زدگی فرهنگی دارد تا از طریق دستکاری افکار عمومی داخلی و بین المللی به امنیتی کردن هویت مسلمانان و ایجاد نگرشی امنیتی در امر اطلاع رسانی نسبت به مسلمانان اقدام کرده و با حجم انبوه اطلاعات و بمباران تبلیغاتی علیه مسلمانان در عصر خبرگزاری ها انبوه به تحریف واقعیت ها و خلق واقعیت ها و جایگزینی موهومات به جای واقعیات و جهانی سازی ترس، توطئه و نفرت علیه مسلمانان اقدام کند.
ایجاد این حس بدبینی و سوءظن نسبت به مسلمانان و فراگیرسازی موج انتقام جویی و نفرت از مسلمانان با مقرون کردن آنان به تروریسم، از مصالح مادی و اقتصادی گروه های اسلام هراسی در غرب برخاسته است. از نظر آنان مهاجران مسلمان اگر در آمریکا به مناصب و مشاغل مناسب دست یابند، فرصت های شغلی را از آمریکائیان می گیرند. از این رو به منظور جلوگیری از سیل مهاجرت مسلمانان به آمریکا، نومحافظه کاران تلاش دارند جو سنگینی را علیه مسلمانان به وجود آورند تا مجال فعالیت و اشتغال را از آنان سلب کنند. از این رو تروریسم پس از 11 سپتامبر به عنوان "خشونتی پنهان" مطرح شد که با اندیشه ای خاص و همچنین طراحی مغز انسان می تواند در بزرگترین درجات تهدیدی نامتقارن ایجاد کند.

 

11 سپتامبر، جنگ صلیبی جدید!
"جرج دبلیو بوش" پسر رییس جمهور پیشین آمریکا نیز در واکنشی عجولانه پس از 11 سپتامبر آمریکا را در آغاز جنگ صلیبی علیه مسلمانان دانست و با متهم کردن کشورهای اسلامی به دست داشتن در این حادثه سعی کرد عاملان این اقدام تروریستی را مسلمانان معرفی و با نسبت دادن این موضوع به اسامه بن لادن و گروه القاعده تهاجم سنگین تبلیغاتی را علیه مسلمانان آغاز کند. البته چنین اتهام هایی در سیاست تبلیغاتی آمریکا سابقه داشته است. هنگامی که در دهه 1990 به پایگاه "الخبر" در عربستان سعودی به عنوان مقر نظامیان آمریکایی حمله شد و شماری از ساکنان آن کشته و زخمی شدند بلافاصله آمریکایی ها پای مسلمانان افراطی را به میان آوردند؛ اما بعدها معلوم شد که عاملان انهدام این پایگاه ملیت بریتانیایی و اسرائیلی داشته اند یا عاملان بمب گذاری در مرکز تجاری اوکلاهاماسیتی اول مسلمانان معرفی شدند اما بعدها معلوم شد که فردی آمریکایی به نام "تیموتی مک وی" عامل آن بوده است.
واقعیت این است که مدرنیته غربی درصدد اثبات خود از طریق نفی دیگران است. پس از فروپاشی کمونیسم شوروی، غرب، جهان اسلام را به عنوان جایگزین مناسب اما نه چندان مطمئن به جای شرق یافته است و در این رهگذر مبارزه با تروریسم را دستاویز مناسبی برای مبارزه و رویارویی با جهان اسلام قرار داده است. غرب همواره درصدد آن بوده که با دشمنان نامرئی نبرد کند. به عبارتی " اگر بربرها وجود خارجی ندارند باید آنها را خلق کرد." از این رو در دوران پساجنگ سرد، آمریکا درصدد برآمد نبرد با اسلام گرایی را جایگزین نبرد با کمونیسم سازد. لیکن در این مهم توفیق نیافت. حادثه 11 سپتامبر این فرصت را برای زمامداران کاخ سفید فراهم آورد تا با ایجاد پیوند بین اسلام، تروریسم و افراطی گری و با تبلیغ این که مسلمانان مروج خشونت اند و کفار را در هر جا بیابند می کشند، با غیریت سازی و اسلام ستیزی درصدد ایجاد هویت آمریکایی برآیند.

 

اسلام هراسی جایگزین تهدید کمونیسم!
تلقی این که اسلام سیاسی بزرگترین دشمنی است که جایگزین تهدید کمونیسم شده است و مطرح کردن نظریه جنگ های صلیبی از سوی جرج دبلیو بوش را می توان در راستای امر دشمن تراشی به منظور هویت سازی از طریق نفی غیر برشمرد. هدف آمریکا از طرح بنیادگرایی اسلامی و افراطی، خلق دشمن جدیدی برای جایگزینی کردن کمونیسم شوروی بود تا از این رهگذر نظم جهان شمول و ثبات مبتنی بر سیطره را بر جهان حاکم گرداند. دشمن تراشی، اسلام هراسی و اسلام ستیزی را می توان وسیله ای برای تضمین حضور سیاسی – نظامی بلندمدت واشگنتن در مناطق انرژی خیز جهان دانست به گونه ای که در اکثر موارد خود آمریکایی ها اسلام گرایی های افراطی چون طالبان را پرورش داده و سپس به نام مقابله با آنان در جهت تثبیت حضور نظامی خود در آن مناطق راهبردی اقدام می کنند.
افزون بر این تلاش برای غیریت سازی و دشمن تراشی را می توان در راستای اوج گیری ناسیونالیسم افراطی آمریکا به حساب آورد. رسانه های آمریکایی ترس فوق العاده و گسترده از حملات تروریستی را تبدیل به روحیه انتقام جویی و تقویت ملی گرایی افراطی کرده اند. این روحیه ناسیونالیستی افراطی را می توان ناشی از تحقیر حس خودبزرگ بینی آمریکایی دانست. رسانه های آمریکا با جریحه دار کردن احساسات عمومی مردم آمریکا و ایجاد نفرت نسبت به مسلمانان خاورمیانه و به وجود آوردن حس انتقام جویی از تروریست های عرب مسلمانان، روح وطن پرستی را در آمریکاییان تقویت کردند، به گونه ای که مردم اقدام به خرید پرچم های آمریکا و نصب آن بر در و دیوار و اتومبیل های خود کردند.
رسانه ها با نسبت دادن خشک مغزی، تعصب و ترویسم به اسلام و به کارگیری واژه جنگ صلیبی در صدد برآمدند این جملات تروریستی را به عنوان جنگ مذهبی و تمدنی جلوه گر کرده و نوع جدیدی از اسلام گرایی رشد یافته در کوه های افغانستان را به عنوان تهدید عمده، جایگزین کمونیسم، شوروی سازند. رسانه های آمریکا از جمله CNN با امنیتی کردن هویت مسلمانان و ایجاد هویت خشونت آمیز و ترسناک از مسلمانان که هر آن اقدام خشونت آمیز را مجاز می شمارند و با برقراری ارتباط آسان میان دین و جرم و معرفی اسلام به عنوان مجوز خشونت گرایی و مطرح کردن مسلمانان به عنوان افرادی مجرم که اقدام های غیرقانونی و خشونت بار انجام می دهند، نوعی هویت جدید را برای آمریکا به وجود آوردند که خواهان نفی خشونت و تروریسم و افراطی گری و مبارزه بیامان و همه جانبه علیه کلیه مظاهر شرارت حتی از طریق حمله پیشدستانه هستند و بدین ترتیب از طریق فرافکنی و غیریت سازی به هویت سازی جامعه آمریکایی اقدام کرده اند.*
*برگرفته از کتاب اسلام هراسی در غرب نوشته محمد رضا دهشیری
ادامه دارد/
 

کد خبر 274418

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha