وهابیت نایب غرب در دفاع از هژمونی آمریکایی است

خبرگزاری شبستان: پروژه اسلام هراسی در ادامه تروریسم دولتی شکل گرفته و آنچه که در غرب مطرح می کنند اسلام غیرمعقول و خشن و طالبانی است. هالیوود هم در نمایش این چهره از هیچ کمکی به آمریکا فروگذار نمی کند.

خبرگزاری شبستان: هانتینگتون در کتاب "برخورد تمدن ها" از دو تمدن کنفوسیوسی و اسلامی به عنوان تهدیدهای جدی هژمونی آمریکا نام برد و بعد تحلیل کرد که تهدید اسلام جدیتر و خطرناکتر است. بنابراین این تئوری خودش تبدیل به مانیفست سیاست خارجی آمریکا در قرن جدید شد. اینها بخش هایی از سخنان محمدحسین باقری، استاد دانشگاه در مفاهوم شناسی ترور و اهداف ترور افراد از سوی غرب است.

مشروح این گفتگو با مولف کتاب های" فانوس ها همه خاموش" و "مجلس در اندیشه سیاسی امام خمینی(ره)" در ذیل می آید:

 

مفهوم تروریست چیست و منشا این واژه از کجا سرچشمه می گیرد؟
ترور یک واژه فرانسوی است که در فارسی به معنای دهشت، ترس و وحشت ایجاد کردن به کار می رود. تروریست یا ترورگر کلمه ای انگلیسی است و به فرد و گروهی اطلاق می شود که از مکتب ترور پیروی می کند. در فارسی قدیم واژه های دیگر به جای ترور به کار می بردند که امروز مرسوم نیست؛ تروریسم از حیث انواع ترور به سنتی و مدرن تقسیم می شود. مثلاً در گذشته حکومت ها افرادی را که مخالف خود می دیدند، برای ادامه حکومت، ترور می کردند یا شاهان کسانی که احتمال داشت در آینده مقابل آنها بایستند را ترور می کردند. همینطور مخالفان حکومت ها با حاکمان یا افراد ذی نفوذ نظامی و اداری همین کار را می‌کردند که نشان بدهند از حکومت ناراضی هستند. از قرن شانزدهم به بعد، ترور به صورت جمعی هم رواج یافت. در آستانه رنسانس قبل از خلق شدن مفهوم دولت - ملت، ما در ایتالیا و بیشتر اروپا با ناامنی های شدید، حیله گری ها، اجیر کردن افراد برای کشتن دیگران و زهر دادن و انتقام گرفتن ها مواجه هستیم به نحوی که حکومت دولت شهرهای ایتالیا ثبات ندارند. با شکل گیری مفهوم دولت-ملت در دنیای جدید و بعد رسمی شدن آن در قرارداد 1868 وستفالی ما شاهد تغییر پارادایمی در مفهوم تروریستم هستیم. چون واحد دولت-ملت کوچکتر از امپراطوری ها شد و اومانیسم هم پیگیری اهداف به هر روشی را مجاز جلوه داد و به تعبیری مدرنیته، عامل اصلی در تروریسم شد.

می بینیم بعد از انقلاب فرانسه وقتی ماکسیمیلیان روبیپیر بر سر کار آمد حکومت ترور را راه انداخت به نحوی که روزی 40 نفر در آن دوران زیر گیوتین می‌رفتند و در مقطعی کوتاه 17 هزار نفر از فرانسویان را کشت تا مردم شورش کردند و خودش را اعدام کردند و حکومت ترور تمام شد.
 

غرب در سایه تروریست چه سوء استفاده هایی می کند و به چه نتایجی می رسد؟
با وقوع مدرنیته ترور پیچیده و گسترده شد و به تعبیری مدرنیته یکی از عوامل ایجاد ترور است. چون موجب تقویت اومانیسم و انسان مداری شد. دولت های غربی برای خود منافعی ترسیم کردند و چون منابع محدود است و آرزوها و خواسته ها نامحدود، برای تامین منافع خود درگیر جنگ های مستقیم شدند. چون این اقدامات مستقیم هزینه بر بود، وارد یکی از راه های جایگزین به نام تروریسم دولتی شدند. تروریسم دولتی به این معنا است که دولتی گروهی تروریست را از جهات مالی، خبری، رسانه ای و نظامی تجهیز می‌کند و به آنها آموزش نظامی می‌دهد و اینها به کشور مقصد می‌روند و پس از انجام عملیات ها و کشتار انسان ها اهداف دولت پشتیبان خود را تأمین می‌کنند در حالی که دولت تروریست می‌تواند رابطه خود را با تروریست ها انکار کند و خود را از آن مبرا بداند.

تروریسم جدید البته به دو شاخه متعارف و غیرمتعارف قابل دسته بندی است. تروریسم دولتی یک نوع از نوع تروریسم مدرن متعارف است که در همه دنیا اتفاق می افتد؛ بعد از فروپاشی شوروی، ایالت متحده برای حفظ هژمونی خود در دنیا نیاز به ایدئولوژی در حوزه سیاست خارجی در سطح دنیا داشت، باید دشمن جدیدی را برای خود تعریف می کرد تا با آن مبارزه کرده و بر اساس آن منافع ملی خود را در تمام دنیا دنبال کند و بهانه دخالت او در سراسر دنیا باشد. یکی از این بهانه ها بدست گرفتن پرچم دموکراسی خواهی است و دیگری حمایت و پشتیبانی از حقوق بشر؛ مثلا حمله نظامی ایالات متحده به عراق با بهانه ترویج دموکراسی بود. بهانه دیگر مبارزه با تروریسم بود که بعد از حادثه 11 سپتامبر خود غربی ها درست کردند. حادثه 11سپتامبر نتیجه اجتناب ناپذیر مدرنیته است چرا که از طرف دولت آمریکا اجازه تحقیق داده نشده و آخرش معلوم نشد کار کدام فرد یا گروهی بود و حتی اگر بگوییم این حادثه از سوی القاعده انجام شد، القاعده که نتیجه سیاست های برژنسیکی در دهه 70 و در جریان جنگ افغان ها با شوروی بود. ایالت متحده با این اتفاق ها بهانه خوبی برای دست یابی به اهداف خود پیدا کرد و برخی معتقدند خودش برج هایی که باید بزودی تخریب و نوسازی می‌شد را خراب کرد و بهانه و توجیه ایدئولوژیک برای خودش ساخت.
یکی دیگر از این بهانه ها که به تروریسم دامن می زند، این بود که مبارزه با کمونیسم در شوری سابق جای خود را به مبارزه با اسلام داد اما نه اسلامی که مد نظر ما است و آن را می شناسیم بلکه غرب، خودش مستشرقانه تلاش کرد اسلامی را بازتعریف کند و آن را دشمن بشریت نشان دهد. اسلامی که عقلانی نیست و با زور شمشیر است و با حقوق زنان، هنر، حقوق بشر، اخلاق، فرهنگ و دموکراسی مشکل دارد را به جهان معرفی کرد و هدف خود را مبارزه با این اسلامی می داند که اگر به قدرت برسد، فرهنگ و تمدن را نابود می کند. این پروژه اسلام هراسی در ادامه تروریسم دولتی شکل گرفت و آنچه که در غرب مطرح می کنند اسلام غیر معقول و خشن و همین اسلام طالبانی است. هالیوود هم کلی فیلم ساخت و مردم غرب را برای همراهی با دولتمردان از اسلام ترساند و الان می‍‌بینید که گاهی در جوامع غربی علیه مسلمان ها حرکت های خشونت بار اجتماعی رخ می‌دهد و به آنها حمله می کنند. 
 

چرا نوک پیکان حملات تروریستی به سوی اسلام و مسلمانان است؟
راه های زیادی در فضای غربی و رسانه ها رواج پیدا کرده تا نشان دهند اسلام دین منطق و گفتگو نیست و هر جا رواج پیداکرده با شمشیر بوده و به گونه ای تلاش کردند پس زمینه جنگ های صلیبی را در عصر جدید زنده کنند تا تداوم ایالت متحده که نیاز به ایئولوژی در عرصه جهانی داشت را تامین کنند. تمدن اسلامی به دلیل ویژگی هایی که در درون خود دارد، چالش اصلی دنیای غرب است. هانتینگتون در کتاب "برخورد تمدن ها" از دو تمدن کنفوسیوسی و اسلامی به عنوان تهدیدهای جدی هژمونی آمریکا نام برد و بعد تحلیل کرد که تهدید اسلام جدیتر و خطرناکتر است. بنابراین این تئوری خودش تبدیل به مانیفست سیاست خارجی آمریکا در قرن جدید شد. از طرف دیگر بیش از نیمی منابع غنی نفت و گاز دنیا در منطقه خاورمیانه و کشورهای مسلمان نشین است؛ بنابراین این کشورها یا باید دست نشانده غرب باشند و اهداف آن ها را تامین کنند یا دولت هایی باشند که در تضاد با سیاست های غرب نباشند در حالی که جوامع اسلامی همواره مرکز جوشش جنبش های ضد غرب بوده اند.
نکته بعدی این است که رژیم جعلی اسراییل با تحلیل هایی که قبل از 1945 انجام شد و در نهایت دو منطقه آرژانتین و فلسطین برای شکل گیری و اسکان یهود و تشکیل دولت پیشنهاد شد، انگیسی ها به این نتیجه رسیدند که فلسطین اشغالی منطقه حوزه استحفاظی برای آنها می تواند باشد. چراکه سیاست های غرب بر بنگاه های مالی و اقتصادی غول پیکر می چرخد، دولت های آمریکا و دیگران مجبورند منافع ملی اسرائیل را حفظ کنند. چون مناطق مسلمان نشین هم اهمیت ژئواستراتژیک دارد، هم ژئواکونومیک دارد و هم ژئوکالچر.
 

تروریسم داخلی چطور؟ اسلام از این قسم ترویست چه ضربه هایی می خورد؟
غرب برای رسیدن به منافع خود یا باید به کشورهای اسلامی نفوذ، و اسلام را نابود می کرد که این به دلیل راسخ بودن اعتقادات مسلمانان امکان پذیر نبود یا باید با قبول ظاهری آن را تحریف می‌کرد. بنابراین با تحریف و ایجاد تفرقه و نحله های مختلف در میان مسلمانان، آنها را در مقابل یکدیگر قرار داده و سعی در تضعیف آنها داشتند. بنابراین ما با تروریسم مذهبی روبه رو می شویم به این معنا که سیاست قدیم انگلیس تفرقه بینداز و حکومت کن، جاری شده است. این جریان وهابیت و گروه های تکفیری و گروه طالبان و القاعده دست پرورده دولت های غربی اند که به مدد دلارهای نفتی و ضریب رسانه ای بالایی که از سوی غرب و عربستان در اختیار آنها قرار می گیرد، هم جاه طلبی فردی برخی را ارضا می‌کند که توهم رهبری جمعی پیدا کنند و هم ابزار تحقق منافع غرب در منطقه شده اند و اینها تاریخ مصرف دارند و هر وقت غرب نیاز نداشته باشد حذف می‌شوند. بنابراین اینها قوت یافته اند و جریان های افراطی اهل سنت که آبشخور غربی دارند، برای این گزینه مد نظر قرار گرفته اند. غرب امروز کشوری همچون سوریه را که حلقه واسطی میان ایران و حزب اله است و اسرائیل را تهدید می‌کند را مورد هدف قرار داده و تکفیری ها را در این کشور تجهیز می کنند و آنها با مقدس شمردن اعمال خود، تلاش می کنند توجیه شرعی برای عملکردشان بتراشند. بنابراین امروز یک جنگ نیابتی در جریان است. عده ای به نیابت از غرب و با روکش دموکراسی خواهی و مبارزه علیه بشار اسد در واقع به نفع اسرائیل مسلمان کشی و تضعیف اسلام را راه انداخته اند و در طرف دیگر کشورهایی هستند که با گسترش هژمونی غرب مقاومت می‌کنند. در این راستا ما نوعی تروریسم سمبولیک را مشاهده می کنیم. گروه های تکفیری در تروریسم سمبلیک وارد سوریه می شوند و با سر بریدن، به آتش کشیدن و جنایات دیگری مثل خوردن جگر و قلب کشته شده و تکثیر فیلم آن در رسانه ها وحشت را در میان مسلمانان و خط مقاومت بوجود می آورند تا آنها به راحتی تسلیم شوند.
در پایان لازم است یادآوری کنم، یکی از انواع مغفول تروریسم که اینجا به کار رفته و ممکن است در آینده مشکل ساز شود، تروریسم غیرمتعارف شامل شیمیایی و میکروبی در کنار تروریسم مجازی است. امروز در صحنه داخلی سوریه استفاده از سلاح های شیمیایی در حال وقوع است که خطر آن بسیار بزرگ است و از این نقطه می‌شود سازمان های حقوق بشری را فعال کرد که علیه جنایت ها در سوریه موضع بگیرند.
پایان پیام/

 

کد خبر 287258

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha