خبرگزاری شبستان: اخوان المسلمین اختلاف جدی با وهابیت داشتند و مانند آنها هر فرقه و جریان و مذهبی غیر از خود را تکفیر نمی کردند و دست به کشتار نمی زدند اما امروز این جریان با کشتار مردم و شیعیان به جریانی بدتر از وهابیت تبدیل شده و مصلحتی را انتخاب کردند که اصل را زیر سوال می برد. اینها بخش هایی از سخنان حجت الاسلام والمسلمین حبیب عباسی، کارشناس شبکه جهانی ولایت است که مشروح آن در ذیل می آید:
مبانی فکری، اندیشه ای و عملکرد اخوان المسلمین را چه مواردی می توان دانست؟
اخوان المسلمین یک جنبش فراملی اسلامگرای سنی است که توانستند در برخی از کشورهای اسلامی طرفدارانی پیدا کنند. این جنبش در سال 1928 میلادی مطابق با 1307شمسی در شهر اسماعیلیه مصر به رهبری حسن البنا تاسیس شد و پس از آن، این جریان به کشورهای عربی گسترش یافت. این نهضت تحت تأثیر اندیشه های سید جمالالدین اسدآبادی شکل گرفت تا از انحطاط و در پاسخ به انحطاط داخلی مسلمانان و سلطه بیگانگان بر کشورهای اسلامی، به ویژه بر کشور مصر پدید آمد. اخوان المسلمین مهمترین هدف و مقصد خود را زنده کردن شعائر اسلامی و از بین بردن سلطه اجانب و برقراری حکومت اسلامی تعریف کرد و بر این پایه، اساسنامه ای به این شرح تدوین کردند:
1.اخوان المسلمین جماعتی فراگیر و اسلامی هستند که در راستای برپایی دین خدا تلاش و فعّالیت میکنند و میکوشند تا اهدافی را که اسلام حنیف برای آنان آورده است تحقق بخشند.
2. تبلیغ اسلام بین همه مردم، تشریح و توضیح اسلام و زدودن اباطیل و شبهات از چهره اسلام تا مردم به فهم دقیقی از اسلام دست یابند.
3. کنار هم قرار دادن جانها و مالها بر اساس مبانی اسلام و تجدید اثرات زیبای اسلام بر مردم، و نزدیکسازی دیدگاههای مذاهب اسلامی و به عبارتی تلاش برای وحدت امت اسلامی بهصورت عملی و صادقانه.
4. تحقق عدالت اجتماعی و تأمین اجتماعی برای همگان، مبارزه با جهل، بیماری، فقر و بزهکاری و تشویق به انجام کارهای خیر.
5. آزادی همه کشورهای اسلامی از چنگال هر قدرت نامشروع و کمک به اقلیتهای اسلامی و قومی در کشورهای مختلف و تلاش برای ایجاد امت واحد اسلامی.
6. برپایی دولتی که در عمل، احکام و تعالیم اسلام را تحقق بخشد و در داخل از آن پاسداری کند و برای نشر آن در خارج تلاش کند.
7. حمایت از همکاریهای جهانی برای رسیدن به آزادی و حفظ حقوق مردم و مشارکت در تأسیس تمدن اسلامی به شیوهای نو که در آن ایمان و مظاهر مادی هر دو نقش داشته باشند.
رساله حسن البنا ویژگی های این جنبش را اینطور توضیح داده:
اخوان دعوتی سلفی است زیرا مردم را به بازگشت را به اسلام و کتاب و سنت و روش اسلاف و صالحان امت فرا می خواند البته با آنچه که جریان سلفی هست تفاوت دارد. مساله بعدی، اخوان دعوتی است سنّی چراکه خود را ملزم به رعایت سنت پیامبر (ص)در ابعاد مختلف از جمله اعتقادی و عبادی می داند. همچنین اخوان المسلمین دعوتی است صوفیانه بر اساس خوبی ها که اساس خوبی را در وارستگی می داند. لذا نگاه اخوان به تصوف با شیوه خانقاهی و سنتی رایج تفاوت دارد؛ اخوان بخشی از تصوف را اخذ کرده که با سنت پیامبر(ص) و شریعت تعارض ندارد. این جریان سیاسی است و خواهان اصلاح حکومت و تعدیل نگرش نسبت به مسائل امت و حفظ کرامت مردم. و مساله دیگر این است اخوان یک شرکت اقتصادی هم به حساب می آید زیرا اسلام به مدیریت مال و کسب و کار عنایت خاص دارد به همین علت است در این گروه جریان های اتقصادی اشتراکی نقش مهم دارند. همچنین اخوان خود را نهاد اجتماعی می داند که با پیشگیری و درمان دردهای اجتماعی را علاج می کند و تسکین می دهد.
ساختار تشکیلاتی این جریان را تشریح بفرمایید.
در اخوان مرشد عامی وجود دارد که او بالاترین درجه را در جماعت اخوان المسلمین دارا است که این ریاست دو بخش مهم جماعت را به عهده دارد که به مکتب ارشاد عام و مجلس شورای عام تقسیم می شود. مرشد از طریق مجلس شورای عام انتخاب می شود که محمد بدیع از سال 2019 تا امروز رهبری این جنبش را بر عهده دارد. اما اعضای مکتب ارشاد سیزده نفر هستند. مجلس شورای عام هشت تن از این افراد را از میان اعضای خود از منطقهای که مرشد عام ساکن آن است انتخاب میکند. پنج تن دیگر اصولاً از مناطق و کشورهای دیگر از میان اعضای مجلس شورا انتخاب میشوند.
اخوان المسلمین در کشورهای مختلف با چه عناوین و در چه قالب هایی مشغول فعالیت است؟
در مصر با همین عنوان اخوان المسلین، در اردن با عنوان جبهه العمل اسلامی، در لبنان الجامعه الاسلامیه، در پاکستان جمعیت اسلامی با رهبری قاضی حسین احمد، در ترکیه حزب رفاه به رهبری نجم الدین اردکان و در تونس حزب النهضه با رهبری راشد الغنوشی؛ البته در کشورهای دیگر گرایش ها اخوانی وجود دارد و نمی توان گفت آنها اخوانی هستند اما اهداف خود را اهداف اخوانی ها مطرح می کنند و بعضا با آنها ارتباطاتی نیز دارند.
نسبت و زاویه ای که اخوان المسلمین با وهابیت و سلفی ها دارد، چیست؟
این زاویه در اصل حاکمت اسلامی است. وهابیت قائل به غلبه است و اعتقاد دارد کسی حاکمیتش مشروعیت دارد که در حال حکومت است. این جریان به نوعی قائل به سلطنت اسلامی و پادشاهی هستند اما اخوان المسلمین قائل به خلافت اسلامی در بحث حاکمیت است. آنها معتقدند مردم باید کمک کنند افراد تا اسلام گرا و شخصیت های دینی ملی با رای مردم در راس حکومت قرار گرفته و حکومت اسلامی تشکیل شود که در آن مجلس و دولت حاکمیت دارد. بنابراین با این ویژگی ها از وهابیت متامیز می شوند. اخوان به نوعی مقابل حکومت عربستان و قطر و کویت است. وهابیت به نوعی هم پیمان به غرب و صهیونیست است. اخوانی ها در اساسنامه خود مبارزه با آمریکا، صهیونیست و غرب را در دستور کار قرار دادند و اعتقاد به اتحاد مذاهب اسلامی برای مقابله با دشمن مشترک داشتند. اگرچه اصل این مواضع پسندیده بود، اما در عمل به بیراهه رفتند و دست دوستی به سوی عربستان دراز کردند و روابط دوستانه با آمریکا برقرار کردند و بهانه شان این است که چون حکومت آنها نوپاست باید مصلحت را در نظر بگیرند و تا از آن استحکام لازم برخوردار نشده اند، مصلحت هر چه اقتضا می کند همان را انجام دهند چرا که در درجه نخست داشتن حاکمیت و حفظ آن مهمتر است. این گروه اختلاف جدی با وهابیت داشتند و مانند آنها هر فرقه و جریان و مذهبی غیر از خود را تکفیر نمی کردند و دست به کشتار نمی زدند اما امروز این جریان با کشتار مردم و شیعیان به جریانی بدتر از وهابیت تبدیل شده و مصلحتی را انتخاب کردند که اصل را زیر سوال می برد. مهمترین دلیل این بیراهه رفتن اخوان المسلمین را می توان در فاصله داشتن برخی از اصول آنها با دین حنیف اسلام دانست که همین موجب شده امروز تبدیل به عاملی برای شکاف میان مسلمانان شوند.
پایان پیام/
نظر شما