خبرگزاری شبستان: همان طور که ما مسلمانان اعتقاد داریم مساجد تنها محل برگزاری نماز جماعت نیست، دشمن نیز به خوبی این مطلب را درک کرده و این حقیقت را درست تشخیص داده اند و از این موضوع در راستای اهداف شوم خود بهره می برد. این جملات بخشی از صحبت های سیدمحمد صادق الحسینی، پژوهشگر و کارشناس امور جهان اسلام است که مشروح آن در ذیل می آید:
اماکن مقدسی همچون مساجد که محل تجمع امت در کشورهای مختلف اسلامی است، چرا همواره از سوی دشمنان داخلی و خارجی مورد حمله قرار می گیرد؟
همان طور که ما مسلمانان اعتقاد داریم مساجد تنها محل برگزاری نماز جماعت نیست، دشمن نیز به خوبی این مطلب را درک کرده و این حقیقت را درست تشخیص داده اند و از این موضوع در راستای اهداف شوم خود بهره می برد. همان طور که در طول تاریخ اسلام تا به امروز شاهدیم، مساجد علاوه بر اینکه مکانی برای برپایی فریضه الهی بوده اند، کانونی برای حل و فصل مشکلات اجتماعی، آموزش، تربیت روحی، معنوی، اخلاقی و حتی نظامی، بوده و هستند. از این روی این اماکن متبرک نماد استقرار یک جماعت پویا، دارای طریقت و شریعت و منظومه متکامل زندگی است. آنهایی که به مساجد حمله می کنند دو نوع هستند و در واقع دو روی یک سکه؛ این افراد یا صهیونیست ها هستند یا وهابی تکفیری؛ چرا که این جماعت نمی خواهند جاری شدن اسلام را در زندگی ما ببینند و بنابراین قصد دارند مهمترین مرکز پویا و قوی که برای مسلمانان پایگاهی مستحکم به حساب می آید را نابود کنند تا از این طریق ضربه ای جبران ناپذیر به اسلام وارد کنند و سبک زندگی مسلمانان را آنگونه که می خواهند تغییر دهند.
در راهبرد جنگ نرم دشمن علیه مسلمانان، اماکن مذهبی به ویژه مساجد چه جایگاهی در رسیدن به اهداف سوء آنها دارد؟
غرب متاثر از صهیونیست است و نوک حمله دولتمردان آن به سوی مسلمانان است. حال تفاوتی نمی کند که این دولتمردان به نام دین به میان مردم آمده باشند (مانند جرج دبلیو بوش) یا با عنوان ضدیت با دین و دموکرات منصب حکومتی خود را دست گرفته باشند. زمانی که جرج دبلیو بوش به عراق حمله کرد (که البته پیش از آن به افغانستان یورش برده بود) هدف خود را تغییر سبک زندگی مسلمانان عنوان کرد و گفت سبک زندگی مسلمانان خطری جدی است برای غرب و ما باید در آن تحول ایجاد کنیم. اگر در عراق موفق شدیم این کار را انجام دهیم، این مقدمه ای می شود برای تغییر سبک زندگی عرب ها و مسلمانان، تا رسیدن به تهران که مرکز مقاومت است.
بنابراین جنگ نرم از سوی دشمن در وجوه و قالب های گوناگونی صورت می گیرد که از جمله آن می توان به جنگ نرم روانی، نوع فیلم سازی و گسیل داشتن آن به جهان اسلام به عنوان شبیخون فرهنگی، سبک زندگی اجتماعی، نوع کاربرد اصطلاحات خاص و رایج کردن آن در جوامع مسلمان، نگارش مقالات و ... و دست آخر هم تخریب مساجد اشاره کرد.
از آنجا که خاورمیانه منطقه ای است بین شبه قاره هند و انگلستان، این ناحیه از اهمیت خاصی برای دشمن برخوردار است و در این راستا برای به دست آوردن آن از هیچ تلاشی فروگذار نمی کند. دشمن می کوشد تا با برتر جلوه دادن قوم و نژادی بر دیگران یا ضعیف شمردن و تمسخر قومی دیگر، تفاوت رنگ پوست و برتری سفید بر سیاه، در سبک زندگی اجتماعی مسلمانان خلل وارد کرده و به اهداف خود نزدیک شود. اینها محرکه ها و مولفه های جنگ نرم غرب علیه مسلمانان است که باید امت اسلام نسبت به آنها هوشیار باشد. بنابراین اماکن مقدسی همچون مساجد و حتی حسینیه ها که ذکر خدا در آن فراوان صورت می گیرد نباید مورد غفلت مسلمانان واقع شود تا دشمن از این غفلت سوء استفاده کند. زندگی پرزرق و برق غرب از نوع ضد طبیعت و آلوده به هیاهو و سردرگمی و تشویش است در صورتی که امنیت، ثبات و استقرار مسلمانان در مساجد است و این آرامش را می توانند در این کانون های مقدس دریافت کنند. حتی معماری مساجد حالتی صمیمانه و آرام بخش برای ما دارد که معنای خاصی در پسِ آن نهفته است. در مساجد نه سرقتی ما را تهدید می کند و نه جان ما در خطر است. دشمن می خواهد این آرامش را که در سایه ذکر خدا بر قلب ها حاکم می شود را بگیرد و مردم را از «أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» جدا و دور کنند.
تا چه اندازه این نوع حملات دشمن به مساجد می تواند در عرصه بین الملل آسیب زا باشد و عواقب سوء آن چیست؟
این خطر جدی است. اگر واقعا دشمن در تخریب مساجد کشورهای اسلامی موفق شود، تمام روابط فردی و جمعی بین الملل به هم می خورد و عالم به سمت توحش و برقرای یک نوع روابط مادی و حساب گری دو دوتا چهارتا خالی و تهی از انسانیت پیش می رود. کشتارهایی که امروز در جوامع اسلامی و کشورهای مختلف انجام می شود، در پسِ اهداف مادی گرایانه، دور شدن از یاد خدا و غفلت از معنویت است. نسل کشی امروز شیوع پیدا کرده و شبکه های ماهواره ای تنها به بازگویی آمار کشته ها بسنده می کنند و به طور مثال بیان می کنند 100 کشته در فلان کشور مسلمان، اما نمی گویند این فردی که کشته شده کودک بوده یا زن یا مرد یا جوان یا پیر یا شیعه یا مسیحی یا به چه دلیل و به چه جرمی کشته شده است، آیا کشتن انسان ها به جرم شیعه بودن وحشی گری نیست؟ چه کسی تیر و تفنگ اینها را آماده و مهیا می کند؟ این افراد چون روح و وجدان و قلب آنها مرده است تنها به آمارگویی اکتفا می کنند. بنابراین با این روند وحشی گری در سبک زندگی بین المللی شیوع پیدا کرده و خطر جدی کشورها را تهدید می کند. امروز همدردی، همگرایی، هم پوشانی که در گذشته میان کشورها و مردم جهان وجود داشت در حال تضعیف و از بین رفتن و چه بسا به نقطه صفر رسیدن است. مسلمانان با حفظ پایگاه اسلام که مهمترین آن مساجد است می توانند در مقابل این اندیشه و عملکرد بایستند.
پایان پیام/
نظر شما