خبرگزاری شبستان: تجربه نشان داده است که به هر میزان که تفکر وهابی و تکفیری بر جوامع اسلامی سیطره یابد، مسلمانانی که تحتتاثیر قرار گرفتهاند، قدرت ارتباطی و اشتراک مفهومیشان را نسبت به یکدیگر از دست میدهند. این خطر بزرگی است که جهان اسلام را تهدید میکند. در واقع، در ورای رواج فرهنگ تکفیر و درگیری میان مسلمانان کوشش هدفمندی جهت تغییر تصورات مسلمانان از جغرافیای جهان اسلام نهفته است. تکفیر شیعیان و دیگر مسلمانان موجب میشود تا نقشههای جدیدی از دارالاسلام و دارالحرب و مانند آن ترسیم شود. این ها بخش هایی از سخنان کامیار صداقت ثمر حسینی، استادیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات امام علی (ع) است که در گفتگویی پیرامون جنایات وهابیت در جهان اسلام و تاثیر سوء بر سبک زندگی مسلمانان بیان شده است. مشروح این گفتگو از نظرتان می گذرد:
ریشه اصلی جنایات وهابیت در سوریه و مصر را در چه اعتقاداتی باید جستجو کرد؟
ابتدا باید گفت که مسلمانان همه با هم برادرند و مشکل اصلی جهان اسلام، نه شیعه در برابر اهل سنت که دشمنان تقریب و وحدت اسلامی است؛ چه آنان سلفی و وهابی باشند و یا نباشند؛ اما برای درک بهتر وقایعی که وهابیت در مصر و یا سوریه ایجاد کرده است باید سه سطح متداخل 1. سیاستها و راهبردها، 2. اجرا و 3. جامعه هدف را از هم جدا کرد.
ما اگر نقشه جهان اسلام را در مقابل خود بگذاریم و روی مراکز چاپ و انتشاراتی که علیه شیعه فعالیت میکنند، علامت بگذاریم و سپس با خطکش آنها را به هم وصل کنیم و بار دیگر و این بار بر اساس ملیت نویسندگان ضد شیعه و نیز محل تحصیل آنها خطوطی با رنگی دیگر ترسیم و به هم متصل کنیم و همینکار را درباره مراکز آموزشی و رسانهای ضد شیعی و مانند آن، هر یک با رنگی متمایز انجام دهیم، به ناگاه خود را مواجه با شبکهای از خطوط پیچیده و درهمتنیده میبینیم که رنگها به طرز معناداری در عربستان سعودی متراکم میشوند. وقایعی که در سوریه و بحرین و مصر و مانند آن جاری است، در این شبکه قابل درکاند. در اینجا، خطوط ترسیم شده توجه ما را به بسامد یا فرکانس اصلی آن با محوریت عربستان سعودی جلب میکند. حال اگر این ساختار پیچیده را از زاویه مراحل شکلگیری تاریخیاش مورد توجه قرار دهیم، خواهیم دید که کمکم چیزی در حال ایجاد است، یعنی در دوران معاصر و از دوران ملک فیصل و بهویژه ملک خالد، سیاستی دنبال میشود که میخواهد عقاید شیخ محمد بن عبدالوهاب را از جریانی حاشیهای به جریان اصلی اعتقادی در جهان اسلام مبدل کند و نیز خواهیم دید که بتدریج فعالیتهای سلفی از عربستان سعودی به سایر کشورها بهویژه مصر منتقل میشود و بتدریج مناسبات درونی این شبکه خطوط به هم پیوسته بیشتری مییابد.
به باور من، در حوزه سیاستها و راهبردها، بیش از آنکه اعتقادات مطرح باشد، کسب منافع و قدرت اهمیت دارد. هدف سران آل سعود از ترویج وهابیت، تحکیم قدرت است. از این رو مشاهده میکنیم که شاخه اصلی سلفیه هیچگاه از آل سعود انتقاد نمیکنند و منتقدان آل سعود، همگی شاخههای فرعی منشعب شده از شاخه اصلی هستند. همچنین سلفیه جهادی که در افغانستان و پاکستان و عراق و سوریه مورد حمایت آل سعود است، در داخل عربستان سعودی مجوز فعالیت علیه حکومت ندارد. این یعنی سلفیه ابزاری جهت تحکیم قدرت است. اگرچه همگی آنان در شیعهستیزی، همداستان هستند.
اما «مجریان» مانند شیوخ سلفی و «جامعه هدف» یا همان مردمی که از روی بیاطلاعی و تبلیغات منفی شیوخ سعودی، از شیعه متنفر شدهاند، سخت درگیر موضوعات اعتقادی هستند. به لحاظ اعتقادی، اصلیترین مسئلهای که شیعه در دوران معاصر با آن درگیر است، اتهام «اعتقاد شیعه به تحریف قرآن» است؛ اتهامی که به تعبیر مرحوم علامه عسکری (ره) عامل اصلی کشتار شیعیان پاکستان و اینک در سایر کشورهاست.
این اتهام در آن ساختاری که گفته شد، دائماً در سراسر جهان اسلام تکرار میشود تا به برداشت رایج از شیعه مبدل شود و نیک میدانیم که اقلیت فعال همواره قدرتمندتر از اکثریت خاموش است. زمانی که به اهل سنت چنین القاء کنند که شیعه دشمن قرآن است و برای آن حریم و حرمتی قائل نیست، دیگر به راحتی میتوان هر اتهامی را به شیعه زد و انجام هر کاری را توجیه کرد. مابقی اتهامات از قبیل یهودی بودن تشیع و یا تقیه به منزلة فریب و نیرنگ و ... در حاشیه این اتهام کلان هستند.
از همین رو اولویت اصلی ما مسئله قرآن است؛ نه در سیاق دفاع شیعه در برابر اهل سنت و یا سلفیها، بلکه به منزله یکی از دو اصل تفکر شیعی بر اساس حدیث ثقلین، به نحوی که نام شیعه در جهان اسلام بلافاصله تداعیگر قرآن و اهلبیت رسولالله (صلیالله علیه وآله) شود. اینکه ایران مجوز توزیع قرآن در موسم حج را ندارد، نشان از نقطهضعف دشمنان وحدت اسلامی دارد. ما کارهای بسیار خوبی در این زمینه چه به لحاظ نظری و چه به لحاظ عملی مانند تأسیس گنجینه قرآن مسجد چهلستون بازار تهران توسط مرحوم آیتالله حاج شیخ حسن سعید تهرانی (ره) داشتهایم، اما باید آنها را در نگرش راهبردی کلانی در سطح جهان اسلام بازنویسی کنیم و ساختارهایی جهت ترویج تقریب و همدلی در جهان اسلام بهوجود آوریم.
آیا دشمنی وهابیت تنها به شیعه محدود میشود یا دارای عواقب سوء و تخریبی برای اهل سنت نیز بوده است؟
به طور کلی وهابیت دو دوره یا دو رویکرد را تجربه کرده است. ابتدا علیه مذاهب اهل سنت موضعی سخت اتخاذ کرد که انتقادات شدید علمای اسلام را موجب شد. سید مرتضی رضوی کشمیری منابع منتقد اهل سنت در رد وهابیت را در ملحق کتاب «البراهین الجلیّة فی دفع تشکیکات الوهابیّة» اثر آیتالله سیدمحمدحسن قزوینی آورده است که نشان میدهد صورتمسئله اختلاف شیخ محمدبن عبدالوهاب با شیعه در ذیل اختلاف بسیار او با بسیاری از علمای مذاهب مختلف اسلامی است. حتی حسن مشهور آل سلمان از شیوخ سلفی ضد شیعی اردنی که از شاگردان برجسته محمد ناصرالدین آلبانی، فهرستی طولانی در حدود 120 اثر در نقد سلفیه و وهابیت اشاره دارد که بسیاری از آنها منابع اهل سنت هستند. مثالها از این دست بسیار است و در حوصله این گفتوگو نیست. یکی از دلایل وجود چنین چالشی آن است که سلفیه از چارچوب فقهی رایج مذاهب اهل سنت خارج شده است. برای مثال میتوان به نقدهای تند شیخ محمدامین شنقیطی که از اساتید عبدالعزیز بن باز بود بر کلام علامه صاوی در حاشیة «تفسیر جلالین» اشاره کرد که چرا او در ذیل آیة 23 از سورة کهف گفته است که تقلید جز از مذاهب چهارگانه صحیح نیست و خروج از مذاهب چهارگانه را گمراهی است؟ توجه شود که این بحثها خارج از فضای شیعهشناسی آنان روی میدهد و نقدهایی درونی از یکدیگر است.
اما در رویکرد یا مرحله دوم که به باور من از دوره فیصل شروع میشود، شیوخ سعودی با تغییر تاکتیکی، بجای مخالفت با علمای اهل سنت درصدد تربیت سلفی آنها برآمدند. بیجهت نیست بزرگترین جابهجایی جمعیتی استاد - دانشجوی جهان اسلام در عربستان سعودی رخ داد که آن را در مجلد سوم شیعهشناسی اهل سنت که اخیراً آن را در نشست علمی مرکز تحقیقات امام علی علیهالسلام درباره آن سخنرانی داشتم، به تفصیل اشاره کردهام. تقریباً تمام شیوخ سلفی طراز اول مصر و الجزایر و کویت و یمن و ... همگی مستقیم و یا غیرمستقیم شاگرد مؤسسات آموزشی سعودی بودهاند. امروزه برخی از علمای مذهب مالکی مانند شیخ عبدالفتاح مورو از مؤسسان جنبش النهضه تونس نسبت به اهداف سازمانیافتۀ برخی از شیوخ تندروی سلفی برای از میان برداشتن فقه مالکی در تونس و جایگزین کردن آن با فقه حنبلی در قالب اجتهاد سلفی، شدیداً نگران هستند. این دوره تأثیرات مخربتری از قبل داشته است که چهبسا اثرات اصلی آن در چند دهه آتی بیشتر نمایان شود.
رابطه وهابیت تکفیری با قدرتهای بزرگ از چه منظر قابل تبیین است؟
در این خصوص باید به چند نکته مهم توجه کرد: اول آنکه کشورهای غربی تنها از منافع خود حمایت میکنند. ادوارد سعید بهدرستی متوجه شده بود عامل حضور غرب در منطقه دو چیز است: 1. حفظ امنیت رژیم غاصب اسرائیل و 2. نفت؛ بنابراین صورتمسئله غرب با وهابیت در تأمین این دو هدف اساسی گره خورده است.
دوم آنکه راهبردشناسان غربی شدیداً متکی به دادههای رصد و اطلاعات و عملیات هستند. هدف آنان از رصد اسلام کسب قدرت جهت تشدید اختلافات درونی در جهان اسلام است. آنان جهت کسب منافع خود گاه از شعار «یکی کن و حکومت کن» استفاده میکنند که مثال بارز آن در اقتصاد وابسته جهانی دیده میشود و گاه از شعار «تفرقه بینداز و حکومت کن» استفاده میکنند که نمونهای از آن استفاده از فرق و مذاهب اسلامی برای تضعیف جوامع اسلامی است.
سوم آنکه جریانات مشکوک منتسب به شیعه مانند گروه یاسر الحبیب در لندن، با حمایت ملموس قدرتهای غربی، فعالیتهای زیادی را علیه تقریب مذاهب اسلامی و تحریک اهل سنت علیه شیعه انجام میدهند، و از آنها نیز در تحلیل واقعیت ماجرای شیعهستیزی در جهان اسلام نباید غافل شد. مقام معظم رهبری تعبیری نیکو از ندای وحدت داشتند که حنجره دعوت مسلمانان به وحدت حنجره الهی و زبان تحریک به دشمنی زبان شیطان است.
ما از زمان فعالیت گروه یاسرالحبیب در سال 2010 میلادی، با روند رو به رشد شیعههراسی در جهان اسلام مواجهایم. خوشبختانه با موضعگیری مقام معظم رهبری در صدور فتوای حرمت توهین به مقدسات اهل سنت و آشکار شدن دشمنی یاسر الحبیب با مرجعیت شیعه مانند مرحوم آیتالله بهجت (آیتاللهالعظمی سیستانی و حضرت آیتاللهالعظمی مکارم شیرازی که مرجعی است بیدار که واکنش بسیار خوب و بهموقعی داشتند و سایر علمای شیعه در جهان اسلام، نقشه انتساب اقدامات یاسر الحبیب به شیعه نقش بر آب شد، هر چند همچنان تبلیغات منفی جهت بسیج افکار عمومی جهان اسلام علیه شیعه در جریان است.
آیا حمایت قدرتهای غرب از وهابیت و جنایات آن، نقضی آشکار بر مدعیات حقوق بشری آنها است؟
چنانکه قبلاً اشاره شد، قدرتهای غربی به دنبال کسب منافع خود هستند و از این رو اگر حقوق انسانی دیگر ملل جهان با منافعشان در تعارض باشد، منافع خود را بر حفظ ارزشهای انسانی و الهی ترجیح میدهند. علاوه بر متفکران مسلمان، چهرههای غربی رویکرد واقعگرای روابط بینالملل هم نه از حیث اظهار همدردی با مسلمانان، بلکه از حیث بیان آنچه در جریان است، بر محوریت منافع غرب تاکید کردهاند. این بدان معناست که قدرتهای غربی، شهروندان دیگر ملل جهان را انسانهای درجه دوم میبینند. بهخاطر دارم عنوان خبر بیبیسی در تاریخ 11 سپتامبر 2004 م. چنین بود: «سه سال زندان برای نجات مجروح عراقی از درد و رنج» عنوان تداعیگر فداکاری انسانی و قدرنشناسی آن از سوی مسئولان بود. ولی واقعیت خبر چه بود؟ سرباز آمریکایی به نام جانی هورن، فردی عراقی، غیرنظامی و غیرمسلحی به نام قاسم حسن را که توسط آمریکاییها زخمی شده بود، به بهانه راحت کردن او، مجدداً به رگبار گلوله بست. فرمانده آن سرباز در دادگاه وی را سربازی برجسته با قابلیتهای بیشمار و اخلاقیات قوی معرفی کرده بود. آیا اگر قاسم حسن چنین کاری را با سرباز آمریکایی کرده بود، آمریکا همین مجازات را برای او وضع میکرد؟ در اینجا نیز ما شاهد محکومیت کشتار شیعیان مصر توسط مقامات آمریکایی هستیم، اما این محکومیت موجب نمیشود تا شبکههای اینترنتی و رسانهای تکفیری از سرورها و ماهوارههای غربی که عمدتاً متعلق به ایالاتمتحده هستند، حذف شود. آیا در ایالاتمتحده شبکهای که زمینههای فکری کشتار شهروندان آن کشور را ایجاد کند، مجوز ادامه فعالیت خواهد داشت؟
جنایات و تفکرات تکفیریها چه آسیبهایی برای سبک زندگی اسلامی بهعنوان آنچه در قرآن و سنت تصریح شده است، دارد؟
تجربه نشان داده است که به هر میزان که تفکر وهابی و تکفیری بر جوامع اسلامی سیطره یابد، مسلمانانی که تحتتاثیر قرار گرفتهاند، قدرت ارتباطی و اشتراک مفهومیشان را نسبت به یکدیگر از دست میدهند. این خطر بزرگی است که جهان اسلام را تهدید میکند. در واقع، در ورای رواج فرهنگ تکفیر و درگیری میان مسلمانان کوشش هدفمندی جهت تغییر تصورات مسلمانان از جغرافیای جهان اسلام نهفته است. تکفیر شیعیان و دیگر مسلمانان موجب میشود تا نقشههای جدیدی از دارالاسلام و دارالحرب و مانند آن ترسیم شود. موضوع تکفیر مسلمانان تنها نوشتهای در کتابها و یا اعلامیهای روی کاغذها نیست و تبعات عملی خطیری دارد. هر فتوای تکفیری، بهویژهزمانی که تمامیت یک مذهب اسلامی و نه خطای فردی را مورد هدف قرار دهد، گامی است در راستای شکستن تمامیت حریم جهان اسلام که همه عرصههای زندگی اجتماعی و فردی مسلمانان را دگرگون میکند.
جنایات و عقاید باطل وهابیت در روند اسلام هراسی و گسترش دامنه اقدامات غرب در این زمینه چقدر اثرگذار بوده است؟
ادوارد سعید (متفکر مسیحی فلسطینی) در مهمترین آثار خود نشان داد که غربیها تصویری غیرواقعی و معمولاً خشن از اسلام را به نمایش میگذارند. آنان در عین بهره گرفتن از ایجاد تفرقه در جهان اسلام، میکوشند تا تصویری خشن و بیمنطق از اسلام ارائه دهند تا مانع نفوذ اسلام به قلوب انسان ها شوند.
سخن پایانی...
من بارها به بهانههای مختلف تاکید کردهام که دانشگاهها و مراکز پژوهشی باید به صورت دائم فعالیتهای تقریبی و ضد تقریبی را رصد کنند و محصولات فرهنگی ارائه شده به جهان اسلام را با دقت تحلیل کنند. این کارها، کار یک نفر نیست و باید تبدیل به جریانی اثرگذار در مراکز پژوهشی کشور، با اولویت جهان اسلام شود.
بیداری اسلامی صرفا حرف زدن و مقاله نوشتن و اظهار نگرانی و دردمندی نیست؛ این بیداری یعنی بیدار بودن، یعنی رصد دائمی و ایجاد نظام بایگانی قابل رجوع برای دستاوردها و تجربیات گذشته. کافی است با جستجو در منابع کتابخانه ملی ایران، آثار علمی نوشته شده درباره لیبی و یمن و بحرین و پاکستان در بعد از انقلاب بررسی و تحلیل شود تا عمق بحران دانسته شود.
در اینجا تاکید میکنم که آثار آیتالله تسخیری که از بزرگان تقریب و وحدت اسلامی در عصر حاضر است، از مهمترین منابع موجود در فهم اندیشۀ تقریب، مبتنی بر آرمان حضرت امام خمینی (ره) است؛ آرمانی که همواره مورد تاکید و توجه مقام معظم رهبری بوده است.
پایان پیام/
نظر شما