تورج زاهدی، آهنگساز و نویسنده در پاسخ به این سئوال که آیا ارایه کالاهای فرهنگی و هنری در مکان های عمومی و شهری به ذائقه آفرینی برای مخاطبان عام کمک می کند، به خبرنگار موسیقی خبرگزاری شبستان گفت: ما برای همه اینها سابقه بس کهنی در کشور داریم، دیوارنگاری به جای اینکه روی دیوار چیزی را بکشند پردهخوانی میکردند اما حتی نقش روی دیوار هم داشتیم، اگر به تخت جمشید نگاه بیندازیم می بینیم نقش برجسته هایی آن از تمام مراسم و آداب ها حکاکی شده است و این امری مرسوم بوده است، یا وقتی فرهاد کوهکن آن نقش را در بیستون کشید یعنی در بین همه مردم چنین چیزی رواج داشته است.
وی افزود: ما حتی تئاتر خیابانی هم داشتیم منتهی به این صورت امروزی نبوده است، شما ببینید تمام معرکهگیریها از پهلوانی که زنجیر پاره میکند تا کسی که مارگیری می کند، اینها پیش پا افتادهترین نمایش در کوچه و خیابان است، اوج تکامل اینها نمایشی است که در قهوهخانهها داشتیم.
تورج زاهدی یادآور شد: اتفاقا سنت نوازنده دورهگرد هم داشتیم، برای اینکه مردم برای شیدن قطعه موسیقی حتما باید به محضر اساتید موسیقی بروند اما نوازندگان دورهگردی هم بودند که به محضر مردم میرفتند، طبق معمول نخبگان این نوع موسیقی را تحقیر میکردند اما این نوع نگاه به دلیل نوعی اختلال در تربیت ماست که به دیده حقارت به این نوازندگان یا نمایش خیابانی نگاه میکنیم در حالی که هر حرفهای تا جایی که به مردم صدمه نمیزند و در خدمت مردم است همهشان شریف هستند یعنی من نویسنده اهل موسیقی که در خانه کار میکنم هیچ مزیتی بر اینها ندارم و تازه مزیت آنها بر من این است که آنها خود را در در خطر با مردمی که غیرقابل کنترل هستند، قرار میدهند زیرا در سالن کنسرت یا نمایش میشود مردم را کنترل کرد اما اگر یک عقب افتاده اخلاقی در بین مردم باشد میتواند صدمه بزند، از تمسخر گرفته تا آزار بازیگر نمایش خیابانی و حتی شکستن ساز نوازنده دورهگرد و حتی آزاررساندن جسمانی مثل کتکزدن که تمسخرکردن از همه اینها شدیدتر است.
این هنرمند و ومنتقد هنری اجرای برنامه های فرهنگی و هنری را بر ذائقه مخاطب عام تاثیر گذار خواند و گفت: این شیوه در ارتباط با هنر شدیدا و عمیقا موثر است، اجراهای خیابانی اولا از یک فروتنی خیلی زیاد حکایت میکند، یعنی هنرمندی که در سالن کنسرت است مردم به دیدن کارش میآیند ولی این هنرمند با فروتنی تمام به سراغ مردم میرود و در قید اینکه کسی توجه میکند یا نمیکند اینقدر این مقام بالاست که من فاقد این ویژگی هستم هنوز به جایی نرسیدم که در کوچه و خیابان هنرم را عرضه کنم.مردم با یک بنایی که شریف کار میکند کاری ندارنند اما با یک نوازنده کار دارند و پندارهای بدی نسبت به آن دارند.
زاهدی با اشاره به مخاطراتی که ممکن است برای هنرمندی که در خیابان یا مکان های عمومی اجرای هنری دارد، اظهار داشت: همانقدر که هنرمندی که در سالن اجرا می کند همیشه گرامی و مورد احترام است هنرمند خیابانی در خطر است و امنیتی ندارد. بعید است در دادگاهی هم بتواند اظهار حق کند، اگر بخواهد اظهار حق کند به او میگویند خواستیددر خیابان اجرا نکنید، آنهابا این مشکلات مردم را با این هنر زنده و پویا آشنا میکنند.
وی خاطر نشان کرد: سینما رفتن هنر مردمی است ولی مثل نمایش زنده نیست، مثل اجرای موسیقی زنده نیست، مردم به هنری نگاه میکنند که قبلا ضبط شده است، یعنی یک انرژی دستچندم از هنر نصیبشان میشود، ولی در کنار یک انسان هنرمند که به طور زنده هنر اش را ارایه میدهد از متعالیترین و پرانرژیترین هنر بهرهمند میشوند. تفاوت این دو مثالی که من زدم مثل این است که تابلوی یک نقاش بزرگ را از نزدیک ببیند یا عکس آن را در مطبوعات ببیند، هنر خیابان یعنی دیدن نقاشی از نزدیک در قاب تصویر. دیدن اثر نقاشان بر در و دیوار شهر نیز همین حسن را دارد، بنابراین بیش از حد تصورمان هنر خیابانی موثر و ارزشمند است و باید این هنرمندان را محترم و ارزشمند بداریم.
پایان پیام/
نظر شما