اوقات فراغت امام (ره) چگونه پر می شد؟

آن‌قدر کارهایشان دقیق بود که ما در ایامی که آنجا بودیم ساعت را با کارهای ایشان تنظیم می‌کردیم، یعنی آن موقع که ایشان کاری انجام می‌دادند ما می‌فهمیدیم که ساعت چند است.

خبرگزاری شبستان: لحظات عمر ما از آینده فرا می رسد و در گذشته می خزد، در حالی که توجه به این نداریم که با گذشت سالیان عمر، چه سرمایه گرانبهایی را از دست می دهیم. متن زیر گزیده ای از کتاب "گوهر وقت" پیرامون اهمیت لحظات عمر است.

 

دنیا ساعتی میان دو ساعت است!

حضرت علی (ع) فرمودند: "دنیا سه روز است؛ روزی که با هر چه در آن بود گذشت و باز نخواهد گشت؛ و روزی که در آنی و سزاوار است که آن را غنیمت دانی؛ و روزی که نمی دانی از چه کسی خواهد بود؟ و چه بسا تو در آن رخت به سرای دیگر کشی. روز گذشته حکیمی ادب کننده است، و روزی که در آنی دوستی در حال وداع است، و اما از فردا تنها امیدی به آمدنش داری؛پس از امروز توشه برگیر و از آن به شایستگی جدا شو. فقط به کاری که کرده ای اطمینان داشته باش، و از دل بستن و فریفته شدن به آرزو و امل بپرهیز؛ غم فردا را امروز به خود راه مده که غم اروز تو را بس است، و فردا با کار و گرفتاری خود بر تو وارد خواهد شد. اگر غم فردا را بر امروز خود بارکنی بر اندوه و رنج خویش افزوده ای، و بار چیزهایی که باید در چند روز بکشی در یک روز کشیده ای؛ و بدینگونه اندوه خود را بزرگ و گرفتاری خود را فراوان، و رنج خود را زیاد کرده ای. و بادل بستن به امید و آرزو از قدام و کوشش بازمانده ای، در حالی که اگر دل خویش از آرزو تهی ساخته بودی، به کوششی بیش بر می خاستی.

آیا نمی بینی که دنیا ساعتی میان دو ساعت است؟: ساعت گذشته، و ساعت باقیمانده، و ساعتی که در آنی؛ تو اکنون از آسایش ساعت گذشته و ساعت ینده لذتی نمی یابی، و از سختی آنها دردی احساس نمی کنی. پس ساعت گذشته و ساعتی را که اکنون در آنی، همچون دو مهمان بدان که بر تو وارد شده اند. آنکه پیش از تو رفته تو را نکوهش می کند، و آنکه بر تو وارد شده تجربه ای از گذشته برایت آورده است.

 

امام (ره) و تنظیم وقت 

گاهی به اطاق امام می‌رفتم با اینکه انباشته از کتاب و کاغذ و یادداشت بود، مع‌ذلک هر کاغذ یا یادداشتی را می‌خواستند فورا پیدا می‌کردند، برای اینکه تمام آنها با نظم و در جای مخصوص به خود بود. وقت‌شناسی ایشان نیز خیلی دقیق بود، مکرر اتفاق می‌افتد، قبل از اینکه برای درس تشریف ببرند خدمت‌شان بودم که تا آخرین لحظات با کتاب سروکار داشتند و همین که وقت درس می‌شد، بلافاصله بلند شدند و با سرعت عازم درس می‌شدند.

نکته دیگری از زندگی امام که می‌تواند برای ما درسی باشد این بود که در فاصله‌ای که بعد از نماز ظهر و عصر برای ناهار می‌آمدند، اگر در این مدت کوتاه چند دقیقه‌ای فرصت می‌شد، قرآن برمی‌داشتند و می‌خواندند و گاهی این اوقات کمتر از دو دقیقه بود و ایشان نمی‌گذاشتند که حتی چند دقیقه از عمرشان بیهوده بگذرد و یا اینکه در موقع مصاحبه خبرنگارها وقتی می‌آمدند تا وسایل‌شان را بچینند، نمی‌گذاشتند که وقت‌شان تلف شود.

برادران فیلمی را از برنامه‌های انقلاب آورده بودند فرانسه، پیشنهاد کردند که به امام بگویم بعد از شام فیلم را ببینم. رفتم عرض کردم شام آماده است، بیاورم؟ به ساعت نگاه کردند و فرمودند حالا ده دقیقه به شام مانده.

اگر هر روز ساعتی از روز کسی سوال می‌کرد که الان امام چکار می‌کنند خیلی راحت می‌توانستم بگویم الان ایشان مشغول چه کاری هستند.

ساعات روز و شب ایشان چنان تقسیم‌بندی شده بود که ما بدون اینکه امام را ببینیم، می‌توانستیم بگوییم که الان مشغول چه کاری هستند، مثلا همان‌طور که گفتم امام از ساعت سه نیمه شب از خواب بر می خاستند، جهت برنامه های عبادی و رسیدگی به اخبار جهان که قبلاً از روزنامه های دیگر ترجمه شده بود. صبحانه را ساعت 7 می خوردند و بعد از صبحانه تا ساعت 9 به کارهای مربوط به مسایل داخل ایران رسیدگی می کردند. از ساعت 9 تا 10 صبح کارهای شخصی مربوط به خودشان را انجام می دادند. از ساعت 10 تا 12 ظهر مصاحبه و دیدارهای خصوصی داشتند. پس از آن برنامه نماز و ناهار بود و بعد از آن یک ساعت استراحت می کردند. از ساعت 3 الی 5 بعد از ظهر به کارهای مربوط به انقلاب اسلامی ایران در رابطه با خودشان از قبیل اخبار و نامه های رسیده می پرداختند. از ساعت 5 بعد از ظهر نماز مغرب و عشا و رسیدگی مجدد به مسائل داخلی ایران، تا ساعت 9 شب که موقع شام ایشان بود، بعد از شام تا ساعت 11 به رادیوهای مختلف و اخبارهایی که قبلاً ضبط شده بود، گوش می دادند و 11 می خوابیدند.

آن‌قدر کارهایشان دقیق بود که ما در ایامی که در آنجا بودیم ساعت را با کارهای ایشان تنظیم می‌کردیم، یعنی آن موقع که ایشان کاری انجام می‌دادند ما می‌فهمیدیم که ساعت چند است حتی خانواده ایشان می‌فهمیدند که در این ساعت آقا مشغول چه کاری هستند برای رفتن به حرم ساعت 5/2 از منزل بیرون می‌آمدند و سر ساعت 3 بدون کم و زیاد به حرم می‌رفتند و اواخر که مأموران امنیتی مراقب ایشان بودند خیال‌شان راحت بود، امام که داخل حرم می‌شدند آنها پی کار خود می‌رفتند چون می‌دانستند امام چه ساعتی بیرون می‌آید، همان دقیقه برمی‌گشتند. ظهرها که امام به مسجد می‌رفت آن‌قدر دقیق بود که آنها می‌دانستند چه ساعتی امام از منزل بیرون می‌آیند، نظم کارهایش ایشان حتی برای مأموران هم مشخص شده بود.

یک بار یادم هست که در مورد درس فرمودند اگر برای درس خواندن می‌آیید باید سر موقع حاضر باشید و اگر برای ثواب مسجد می‌آیید جای دیگر هم مسجد هست.

در مطالعات‌شان آن‌قدر منظم بودند که هیچ چیز باعث تعطیل‌شدن مطالعه‌شان نمی‌شد. آن روزی که خبر شهادت حاج آقا مصطفی را به ایشان دادیم و ما اجازه گرفتیم که برای کارهای دفن به کربلا برویم آن روز ما خیال کردیم که امام ناراحت می‌شود و حتی برایشان دکتر آوردند، وقتی امام این موضوع را فهمیدند گفتند حالا برای من دکتر می‌آورند، آن روز ما فکر کردیم که امام نماز نمی‌روند ولی دیدیم که سر وقت به نماز رفتند و مطالعات‌شان را ترک نکردند و قرآنی که هر روز می‌خواندند طبق روزهای قبل قرائت کردند و به گفته احمد آقا، کتابی که جزو دوره‌ مطالعاتی ایشان بود عضر آن روز دیدم که هفتاد صفحه آن خوانده شده است، روز وفات و دفن مرحوم حاج آقا مصطفی ایشان دست از مطالعه نکشیده و کلا برنامه روزانه خود را به‌هم نزده بود. آقای رضوانی که در آن موقع مسئول کارهای آقا بود می‌دانست که امام در چه ساعتی مشغول چه کاری است. همه ما می‌دانستیم که امام نیم ساعت به غروب مانده در پشت بام قدم می‌زنند چون در کوچه نمی‌توانستند بروند و طبق برنامه‌ای که داشتند بالای پشت بام قدم می‌زدند. در مورد دروس، ایشان مقید ایشان واقعا ناراحت شدند و به ما می‌گفتند که اگر نمی‌توانیم بیاییم، شما نباید درس را تعطیل کنید، باید خودتان مطالعه داشته باشید.

چند روزی که از شهات حاج آقا مصطفی فرزند برومند امام و برگزاری مجالس متعدد ترحیم برای آن شهید گذشت افرادی می‌آمدند و برای فاتحه‌گرفتن اجازه می‌گرفتند، آقای دعایی هم مسئول این کار بود که از امام اجازه می‌گرفت، امام به آقای دعایی فرمودند مرده‌بازی را دور بیندازید و به دنبال درس و بحث‌تان باشید و در این کار اصرار نکنید.

در مورد مصرف وجوه برای طلاب و محصلان، اگر کسی به بطالت و سستی ایام خود را می‌گذرانید امام به هیچ‌وجه آمادگی نداشتند از سهم مبارک امام (ع) کمک نمایند.

یکی از فضلا و طلاب قم که علاقه وافر و شدیدی به حضرت امام داشت و مقید بود که هر روز به بیرونی امام که مراجعین رفت و آمد داشتند سری می‌زد تا امام را ملاقات کند و بسیار شیفته علم و تقوای امام بود؛ از حضرت امام درخواست شده بود که چون این آقا برای ازدواج به ولایت خود دعوت شده و قهرا مخارجی را باید متقبل شود اگر ممکن است چون طلبه خوب و درسخوانی است چیزی اضافه بر مستمری داده شود. امام فرمودند: من اضافه‌ای ندارم، اگر ایشان طلبه درسخوان است هر روز در بیرونی منزل من که کاری ندارد چرا خود را معطل می‌نماید اگرچه این طلبه فاضل برای زیارت وجه عالم و مرجع تقلید می‌رود اما امام نمی‌پسندند که اوقات کسی بیهوده تلف شود.

 

بنابراین گزارش کتاب گوهر وقت به قلم سید حسن مطلبی از سوی انتشارات امیر کبیر روانه بازار نشر شده است. از جمله مطالب گردآوری شده در این کتاب می توان به "هشدارهایی از قرآن کریم"، "علل تضییع وقت"، "کلیاتی درباره ارزش و اهمیت وقت"، "گفتارهایی از دانشمندان خارجی" و "سیری در زندگینامه عالمان و دانشمندان" اشاره کرد.

 

پایان پیام/
 

 

کد خبر 343544

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha