خبرگزاری شبستان: پدر با خود عهد کرده بود به عتبات عالیات مشرف گردد و به حضرات معصومین علیهم السلام متوسل شود تا خداوند پسری به او کرامت فرماید. ارمغان این سفر، پسری بود به نام حسنلی؛ پسری که تحت ولایت و سرپرستی ویژه امام عصر (عج) به اعلی درجات کمال انسانی دست یافت ونامش هر چند در میان اهل زمین ناشناخته ماند، اما در میان اهل آسمان به اوج بلند آوازگی رسید. بزرگ مردی که به اذن و اجازه امام زمان (عج) به مقام "تصرف تکوینی" در عالم وجود دست یافته و این مقام والای خویش را وقف خدمت به مردم و گره گشایی از کار ایشان کرده بود و می فرمود: "می توانم کاری کنم که مشکلات مردم با کوبیدن در خانه ام حل شود، بدون اینکه آن مشکل را به من بگویند، ولی این کار را انجام نمیدهم؛ چرا که ممکن است موجب سست شدن اتقاد مردم به حضرت رضا (ع)شود". متن زیر برگزیده از کتاب "سلوک مهدوی" پیرامون یکی از تشرف یافتگان به حضور مهدی موعود (عج) مرحوم آیت الله حاج شیخ حسنعلی نخودکی است.
دریافت سرمایه حلال از دست امام زمان (عج)
مرحوم حاج شیخ میفرمودند: وقتی مقدمات کارم تمام شد و و بایستی از آنجا به بعد به وسیله دعا به رفع حوایج مردم میپرداختم، دانستم که شرط اول دعا، خوردن غذای کاملا حلال است و تهیه چنین غذایی که صدرصد مورد اطمینان باشد، محال است و تنها یک راه دارد و آن این است که از دست مبارک ولی (امام زمان) سرمایهای گرفته شود زیرا آن حضرت به تملیک الهی مالک واقعی همه چیز است، از این رو یک سال تمام به عبادت و ریاضت پرداختم و درخواست من این بود که شرفیاب حضور آن حضرت شوم و سرمایهای از آن حضرت بگیرم.
پس از یک سال، شبی به من الهام شد که فردا در بازار خربزهفروشان اصفهان اجازه ملاقات داده شد. در اصفهان بازارچهای بود که تمام دکانهای اطراف آن خربزهفروشی بود و بعضی هم دکان نداشتند، خربزه را تکهتکه میکردند و در طبقی میگذاشتند و خردهفروشی میکردند.
فردای آن شب، پس از غسلکردن و لباس تمیز پوشیدن، با حالت ادب روانه بازار شدم. وقتی داخل بازار شدم از یک طرف حرکت میکردم و اشخاص را زیر نظر میگرفتم. ناگاه دیدم آن در یگانه عالم امکان در کنار یکی از این کسبه فقیر که طبق خربزه فروشی دارد نوزول اجلال فرموده است. مودب جلو رفتم و سلام عرض کردم، جواب فرمودند و با نگاه چشم فرمودند منظور چیست عرض کردم: استدعای سرمایه دارم. آن حضرت خواستند چندک (پول خرد آن زمان) به من عنایت کنند. من عرض کردم:ب رای سرمایه میخواهم! از پرداخت آن خودداری کرد و مرا مرخص کردند. وقتی به حال طبیعی آمدم، فهمیدم تصرف خود آن حضرت بوده که من چنین سخنی بگویم و معلوم میشد هنوز قابل نیستم. دوباره یک سال دیگر به عبادت و ریاضت مشغول شدم.
پس از آن روز، گاهی به دیدن آن مرد عامی خربزهفروشی میرفتم و گاهی به او کمک میکردم. روزی از او پرسیدم: آن اقا که فلان روز اینجا نشسته بود که هستم؟
گفت: او را نمیشناسم، مرد بسیار خوبی است. گاهگاهی اینجا می آید و کنار من مینشیند و با من دوست شده و بعضی از اوقات که وضع مالی من خوب نیست به من کمک می کند. سال دوم تمام شد، باز به من اجازه ملاقات در همان محل عنایت فرمودند. این دفعه آدرس را میدانستم. وقتی به کنار طبق آن خربزهفروش رفتم، حضرتاش روی کرسی کوچکی اجلال نموده بودند. سلام عرض کردم و جواب مرحمت فرمودند و باز همان چندک را مرحمت فرمودند و من گرفتم، سپاسگزاری کردم و مرخص شدم.
با آن چندک مقداری پایه مهر خریدم و در کیسهای ریختم و چون فن مهر کنی را بلد بودم، هر وقت به غذای حلال مطمئن دست نمییافتم، کنار بازار می نشستم و چند عدد مهر برای مشتریها میکندم، البته با حفظ قناعت و به اندازه کفایت. همواره به موقع نیاز، از آن کیسه که در جیبم بود، پایه مهر برمیداشتم، بدون آنکه به شماره آنها توجه کنم. سالهای سال، موقع اضطرار، کار من استفاده از آن پایه مهرها بود و تمام نمیشد و در حقیقت بر سر سفره احسان آن بزرگوار مهمان بودم.
آرزوی خدمت به امام زمان (عج) در پایان عمر
آرزوی جناب شیخ حسنعلی نخودکی، با آن همه فضیلت و عظمت فوقالعاده روحی و معنوی، در اواخر عمر پر برکتشان این بوده است که ای کاش تمام ورد و ذکر و تمام ریاضتها و تلاشهای شبانهروزی من، فقط و فقط با نیت تقرب به ساحت امام زمان (عج) و خدمتگذاری به آستان شریف ایشان صورت میگرفت.
حضرت شیخ، تمام اذکار و ختوماتی را که از ابتدای سیر و سلوک تا پایان عمر خویش داشتهاند در کتابی مستقل به رشته تحریر درآورده و در انتهای این کتاب چنین نگاشتهاند: ای کاش این اذکار و این اوراد و این ختومات و این زحمات را فقط در راه نزدیک شدن با تقرب به امام زمان (عج) انجام میدادم.
توصیه جناب شیخ برای توفیق در سیر و سلوک معنوی و تقرب به ساحت امام زمان (عج)
1- پرهیز شدید از گناه: اگر در این راه، تقوا (پرهیز از گناه) نباشد، ریاضات و مجاهدات را هرگز اثری نیست و جز خسران و دوری از درگاه حق تعالی ثمری نخواهد داشت.
2- نماز اول وقت: سفارش میکنم نمازهای یومیه خویش را در اول وقت بجای آوری. اگر آدمی یک اربعین به ریاضت پردازد اما یک نماز صبح او غذا شود، نتیجه آن اربعین، هباء منثورا (گرد و غبار هوا) خواهد گردید.
3- خدمت به خلق خدا: در آنجام حوایج مردم، هر قدر که میتوانی، بکوش و هرگز میندیش که فلان کار بزرگ از من ساخته نیست زیرا اگر بنده خدا در راه حق گامی بردارد، خداوند نیز او را یاری خواهد کرد. بیهوده تصور مکن که خدمت به خلق، تو را از ریاضت و عبادت و تحصیل علم باز میدارد! تنها تکلیف و ریاضت تو، خدمت به خلق خداست.
4- احترام و خدمت به سادات: سادات را بسیار گرامی و محترم شمار! و هرچه داری، در راه ایشان صرف و خرج کن، از فقر و درویشی در این راه پروا منما! که اگر تهیدست گشتی، دیگر تو را وظیفهای نیست؛
5- تحصیل علم و معرفت: به آن مقدار تحصیل کن که از قید تقلید وارهی!
بنابراین گزارش، کتاب سلوک مهدوی راهکارهای عملی برای تربیت مهدوی به قلم محمد باقر حیدری کاشانی از سوی انتشارات سبط النبی روانه بازار نشر شده است. از جمله موضوعات گردآوری شده در این کتاب می توانبه "مهدی شناسی"، "مهدی محبی"، "مهدی باوری"، "مهدی یاوری" و"مهدی ولایی" اشاره کرد.
پایان پیام/
نظر شما