خبرگزاری شبستان: اگر چه مجاهده و تلاش در راه کسب علم و تحصیل ایمان و نیز سعی و کوشش به جهت رشیدن به تقوا و انجام عمل صالح، جزء وظایف هر فردمسلمان و بلکه عامل حیات و زندگانی او به شمار می رود ولی این نکته مهم را هرگز نباید فراموش کرد که همه اینها چیزی نیست جز فیض و عنایت خداوند متعال نسبت به بندگانش. متن زیر برگزیده از کتاب "دوبال بالندگی" پیرامون این مهم است.
همانطور که ممکن است در افکار انسان، بحرانی هولناک واقع شود و انسان را به تباهی کشاند، اعمال انسان نیز از هجوم چنین بحرانهایی در امان نیست. سوره عصر که یکی از کوچکترین سور قرآن کریم است با چند جمله کوتاه، انسانها را از حیث وجود بحران در رفتار و کردارشان به چند دسته تقسیم میکند:
1- گروهی تنها به باورها و اعتقادها بسنده کرده اما دست به عمل نزدهاند. داستان اینان داستان کشاورزی است که آب و زمین و بذر در اختیار دارد اما دست به کشت نمیزند در نتیجه با خسارت در عمل روبرو خواهد شد.
شاید شما هم با چنین انسانهایی برخورد کرده باشید. همانهایی که اگر از آنها بپرسند شما که مسلماناید پس چرا نماز نمیخوانید، زکات نمیدهید و ... در جواب میگویند: ای بابا! دل آدم باید پاک باشد.
2- گروهی علاوه بر باورها، دست به عمل هم زدهاند اما عمل آنها شایسته نیست زیرا که یا از نیت نیک برخوردار نیست و یا اینکه خود آن کار، ناپسند و مذموم است. آنها اعمال خود را به خاطر شهوت و دنیای خویش انجام دادهاند. داستان اینان، داستان کشاورزی است که دست به کشاورزی میزند ولی راه و رسم صحیح آن را نمیداند یا اینکه برای او مهم نیست که محصول او در دست چه کسی قرار گیرد، در دست صاحب سرمایه و یا در دست دزد و راهزن. از نظر قرآن، اینان نیز در خسران و زیان بسر میبرند.
3- گروه سوم کسانیاند که صالحاند زیرا هم به باورها رسیدهاند (آمنوا) و هم کارهای شایسته میکنند (وعملوا الصالحات) اما مصلح نیستند یعنی تنها به خود ساختن و تزکیه و تهذیب خود پرداختهاند ما کاری با سرنوشت جامعه ندارند.
از آنجا که سرنوشت افراد جامعه به یکدیگر مرتبط است و در جامعهای که روابط آن ناسالم است نمیتوان تنها به سلامت خود فکر کرد، پس چارهای نیست جز آنکه دیگران را نیز به باورهایی که رسیده ای و کارهای شایسته ای که خود می کنی، دعوت کنی وگرنه باز در خسران و زیان به سر می بری. زیرا به تعبیر پیامبر اکرم (ص) افراد جامعه مانند سرنشینان یک کشتی اند، هیچگاه تو نمی توانی نسبت به سوراخی که کسی در بدنه کشتی ایجاد می کند، بی تفاوت باشی، چرا که سرنوشت تو و او به یکدیگر خورده است.
4-گروه چهارم، هم صالح اند و هم مصلح. هم به باورها و کارهای شایسته رسیده اند (بنابراین، صالح اند) و هم دیگران را به آن باورها و کارهای نیک دعوت می کنند اما باز هم ممکن است در خسارت به سر ببرند، زیرا صالح بودن و مصلح بودن برای رهیدن از بحران در عمل کافی نیست، چرا که همراه صلاح و اصلاح باز عامل دیگری، اعمال انسان را تهدید به خسارت و زیان می کند و آن ناپایداری در کارها و برنامه هاست. از نظر قرآن، تنها فرد و جامعه ای از خسارت می رهد که باورها و عملها را پشت سر گذارده باشد. در حقیقت آنچه که فرد و جامعه را از این بحران ها و خسارات نجات می دهد، چهار عامل است:ایمان (الذین امنوا)، عمل صالح(و عملوالصالحات)، مصلح بودن(وتواصوا بالحق) و دوام و استمرار داشتن در برنامه ها(و تواصوا بالصبر).
راههای کسب تقوا
برای دستیابی به گوهر ارزشمند تقوا، میتوان از یکی از سه وسیله زیر بهره برد:
1-شنیدن کلمه جیز و امثال آن از بیم آنکه مبادا دچار خطر و یا صدمهای گردد از دستزدن به بخاری خودداری میکند.
2- امید به پاداش و رحمت خدای متعال (که در اصطلاح روایات، رجاء نامیده میشود): وجود این حس در انسان او را به انجام اعمال نیک و دوری از کردارهای ناپسند فرا میخواند، درست مثل بچهای که به امید گرفتن جایزه از طرف پدر و مادر و یا سایر اطرافیان خود سعی در گرفتن نمره بیست دارد فلذا از تنبلی و سستی دست برداشته و نسبت به درسخواندن اهتمام بیشتری میورزد.
3- محبت خدا: قویترین و مستحکمترین وسیله رسیدن به تقوا، دوستداشتن خدای متعال است چرا که اگر دوستی میان دو چیز و عشق میان عاشق و معشوق، حقیقی و واقعی باشد آنگاه عاشق را به همسویی و همرنگی و همسانی معشوق خود میکشاند. چطور ممکن است کسی به خدای بیهمتا عشق بورزد ولی اوقات عمر خود را در راه غیر او صرف کند؟
چنانچه امام صادق (ع) نیز میفرمایند: خدا را نافرمانی میکنی ولی مدعی دوستی او هم هستی؟ به جانم سوگند، این کار شگفتی است. اگر حب تو و عشق تو راستین بود، اطاعت خدا را میکردی چرا که دوستدار، همواره مطیع و پیرو کسی است که او را دوست میدارد.
بنابراین گزارش، کتاب دوبال بالندگی، چگونه به کمال انسانی دست یابیم، به قلم امیرحسین بنایی فاطمی از سوی انتشارات پیشتاز روانه بازار نشر شده است.
پایان پیام/
نظر شما