زنده بودن یا زندگی کردن!

یک وقت آدم زندگی را شناخته است و لذا خوب زندگی می کند. اگر زنده بودن و زندگی کردن را بشناسد و در راستای زندگی کردن، کار کند و نه برای زنده بودن، دیگر خسته نمی شود، چون زندگی خستگی نمی آورد.

خبرگزاری شبستان: شاید رزق در زندگی از یک منظر مهم ترین مسئله و از منظری دیگر ساده ترین مسئله زندگی باشد، و همین امر است که اگر منظر خود را نسبت به رزق تصحیح نکنیم ممکن است طلب رزق، تمام زندگی ما را اشغال کند و امری که باید برای هدفی بسیار بزرگتر در کنار زندگی ما باشد، هدف زندگی ما گردد. لذا برای نجات از چنین مهلکه ای باید با دقت هر چه تمام تر جایگاه رزق را در زندگی خود بشناسیم و بررسی کنیم که آیاخالق انسان او را در تهیه رزق به خودش واگذاشته یا نه؟ آیا همراه با خلقت او رزق او را نیز خلق کرده و یا چیزی است بین این دو؟ و خلاصه انسان در طلب رزق چه وظیفه ای بر عهده دارد؟ متن زیر برگرفته از کتاب "جایگاه رزق انسان در هستی" است.

 

برکات کفاف در رزق

یک بعد انسان همان‌طور که برای مادران، مادری است برای پدران، پدری است، این بعد از زندگی یک چیز دیگر است و از همه گنج‌های عالم برتر، نفس پول درآوردن زندگی نیست، آری، اگر درست با آن برخورد شود می‌تواند مقدمه برای زندگی باشد.

وقتی انسان زندگی را شناخت، دیگر فقر و ثروت برایش مطرح نیست، آن جمله امام خمینی (ره) را داشته باشید که به احمد آقا در آن نامه مشهور به نقطه عطف نوشتند: زمان رضاخان عمامه روحانیت را برمی‌داشتند و آن در حالی بود که راه کسب درآمد روحانی، لباس و عمامه است، رضاخان خوب می‌دانست عمامه برداشتن یعنی مختل‌کردن ممر اقتصادی روحانیت. امام (ره) در آن نامه می‌فرمایند: در آن زمان، صبح رفتم نان بگیرم، دیدم یک روحانی که عمامه‌اش را برداشته بود، یک تکه‌ نان خریده در حال خوردن است، رو کرد و به من و گفت: حالا که سیر شدم عمامه‌ام را به زن یتیم‌دار دادم تا برای بچه‌هایش پیراهن بکند!! تا ظهر هم خدا بزرگ است. امام (ره) به احمدآقا می‌گوید: به جان تو سوگند! من حسرت حالت آن آقا را می‌خورم، این غنی‌ترین آدم زیر آسمان است چون نظام عالم را می‌شناسد، این آدم با این عبادت‌هایش با نمازخواندن‌هایش به اینجا رسیده است و ارتباطش را با خدا می‌شناسد چرا که زندگی یعنی ارتباط با خدا. حال این زندگی هرگز بی‌رزق نمی‌شود.

پیامبر خدا (ص)می‌فرمایند: چه خوش است موقعیت کسی که مسلمان باشد و زندگی او در حد کفاف باشد و فقط به آنچه نیاز دارد قانع باشد، همچنان که در جای دیگر می‌فرمایند چون خداوند بخواهد بنده‌اش را مورد محبت قرار دهد رزق او را در حد کفاف قرار می‌دهد.

در خبر داریم که روزی رسول خدا (ص) با اصحاب‌شان در حین سفر در بیابان جهت رفع تشنگی و گرسنگی نیازمند شیر شدند به گله‌ای برخورد کردند، حضرت کسی را فرستادند تا از چوپان گله مقداری شیر بگیرد. او عذر آورده بود و حضرت دعا کردند که خداوند گوسفندان‌اش را زیاد کند. باز به گله دیگر برخورد کردند و او نیز همچنان از دادن شیر عذر آورد و حضرت باز همان دعا را کردند تا اینکه چوپان گله سوم تقاضای حضرت و اصحاب را برآورده کرد و حضرت برعکس آن دو، در برخورد با آن دعا کردند؛ خداوند به اندازه کفاف به او بدهد. اصحاب تعجب کردند که یا رسول‌الله چرا برای آن دو گله تقاضای ازدیاد کردید ولی برای گله سوم خواستید خداوند در حد کفاف به او بدهد؟ فرمودند: چون این سومی در حد کفاف مایحتاج خود خواهد داشت و آن دو در ازدیاد برای بقیه تلاش می‌کنند. منظور عرضم این نکته است که چرا پیامبر خدا در حدیث قبل فرمودند چون خداوند بخواهد بنده‌اش را مورد محبت قرار دهد، رزق او را در حد کفاف می‌دهد. جای دیگر می‌فرمایند: دنیا را برای اهل‌اش واگذارید زیرا هر کس بیش از آنچه کفاف اوست و او را کافی است از دنیا بدست آورد، در هلاکت خود می‌کوشد بدون آنکه متوجه باشد.

انسان باهوشی در همین راستا از پیامبر (ص) پرسید: ای پیامبر خدا! چه چیزی از دنیا برای من کافی است؟ حضرت فرمودند: آنچه گرسنگی‌ات را برطرف ساخته و بدنت را بپوشاند و اگر خانه‌ای داشته باشی که در سایه آن زندگی کنی چه بهتر و همچنین اگر چارپایی برای سواری داشته باشی نیز خوب است و تو نسبت به داشتن بیش از آن مسئول خواهی بود.

 

بنابراین گزارش، کتاب جایگاه رزق انسان در هستی به قلم اصغر طاهرزاده از سوی انتشارات پردیس روانه بازار نشر شده است. از جمله موضوعات گردآوری شده در این کتاب می توان به "رزق حقیقی و غیر حقیقی"، "جایگاه اعتماد به سخنان ائمه معصومین در رزق"، "رزق فردای نیامده"، "مقدرات حکیمانه،بستر تعالی انسان ها" و "زندگی، ماورا وسعت و تنگی رزق" اشاره کرد.

 

پایان پیام/ 
 

کد خبر 346844

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha