چگونگی مبارزه مثبت حضرت زهرا (س) بعد از رحلت پیامبر (ص)

علی بن ابیطالب شب‌ها که می‌شد فاطمه را بر مرکبی سوار می‌کرد و به مجالس انصار مدینه می‌برد و فاطمه آنها را به یاری شوهر خود می‌خواند و از آنها کمک‌خواهی می‌نمود.

خبرگزاری شبستان: با توجه به شدت علاقه ومحبتی که میان پیامبر اکرم (ص) و دخترش برقرار بود به خوبی می توان فهمید که رحلت پیغمبر اسلام چه مصیبت بزرگی برای دخترش فاطمه اطهر بود، و چه اثر ناگوار و اندوه فراوانی برای آن بانوی بزرگوار به جای گذارد. بخصوص آنکه این مصیبت بزرگ، مصیبتها و محرومیت های سخت و سنگین دیگری را به دنبال داشت که هرکدام برای فاطمه مصیبت کمرشکن و دشواری بود و موجب آن همه گرفتاری و محرومیت برای اهل بیت معصوم پیغمبر در طول تاریخ گردید و زبان دختر بزرگوار پیغمبر را به شکوه و گلایه از روزگار و مردم ناسپاس باز کرد. متن زیر گزیده ای از کتاب "زندگانی حضت فاطمه (س) و دختران آن حضرت" پیرامون از رحلت رسول خدا (ص) تا وفات فاطمه (س) است.

 

مبارزه مثبت

این از طریق مبارزه منفی، و اما از آن‌سو تا جایی که می‌توانست از پای ننشست و از طریق مثبت نیز به دفاع از حق غصب‌شده شوهرش قیام کرد و هر کجا لازم بود برای دادخواهی و گرفتن حق می‌رفت اگرچه معمولا نتیجه مثبتی هم عایدش نمی‌گردید و علی (ع) نیز در این جهت با فاطمه (س) همگام بود و او نیز همراه فاطمه به خانه مهاجر و انصار می‌رفت و آنان را به یاری خود می‌خواند.

ابن قتیبه یکی از نویسندگان و مورخین اهل سنت در کتاب الامامه و السیاسه (ج 1، ص 12) می‌نویسد: علی بن ابیطالب شب‌ها که می‌شد فاطمه را بر مرکبی سوار می‌کرد و به مجالس انصار مدینه می‌برد و فاطمه آنها را به یاری شوهر خود می‌خواند و از آنها کمک‌خواهی می‌نمود ولی آنان در پاسخ فاطمه می‌گفتند ای دختر رسول خدا بیعت ما با این مرد (یعنی ابوبکر) پایان یافته و و اگر شوهر و پسر عم تو پیش از ابوبکر به نزد ما آمده بود ما کسی را بر او ترجیح نمی‌دادیم و با او بیعت می‌کردیم!

علی‌ ابن ابیطالب که این گفتار را می‌شنید به آنها می‌فرمود: آیا سزاوار بود من جنازه پیغمبر (ص) را در خانه‌اش روی زمین گزارده و دفن نکنم و برای منازعه بر سر خلافت بیرون آیم و آیا چنین انتظاری از من داشتید؟

سخن که به اینجا رسید، فاطمه می‌گفت: ابوالحسن کاری را که شایسته بود، انجام داد و آنها نیز کاری کردند که مورد بازخواست خدای تعالی قرار خواهند گرفت.

این بود روایتی که به طور اجمال در این‌باره از طریق اهل سنت آمده و در روایت سلیم بن قیس از روایات شیعه این قسمت با تفصیل بیشتری نقل شده که خلاصه آن ذیلا از نظر شما می‌گذرد:

سلمان گوید: چون شب شد علی (ع) فاطمه را بر الاغی سوار کرد و دست دو فرزندش حسن و حسین را گرفت و بر در خانه مهاجرین و انصار از کسانی که در جنگ بدر حاضر بودند، آمد و با همه آنها درباره حق خود گفت‌وگو کرد و آنان را به یاری خود دعوت نمود و از میان آنان چهل و چهار نفر دعوت او را پذیرفته و قول دادند روز دیگر که شد همگی به نشانه وفاداری و دفاع از علی تا پای مرگ سرهای خود را تراشیده و اسلحه جنگ با خود بردارند ولی چون روز دیگر شد جز چهار نفر که یکی خود سلمان بود و آن سه نفر دیگر ابوذر و مقداد و زبیر بود کسی در میعادگاه حاضر نشد. علی (ع) که چنان دید دو شب دیگر نیز به نزد آنان رفت و هر شب به همان گونه قول می‌دادند که صبح حاضر شوند اما صبح که می‌شد تخلف می‌کردند، علی (ع) که چنان دید خانه‌نشین شد و به جمع‌آوری قرآن مشغول گردید و در فاصله کمی این کار را انجام داد و همه را به دست خود نوشت.

 

عکس‌العمل دستگاه

دستگاه خلافت غاصبانه ناگهان متوجه شد که همین گریه‌های فاطمه و اظهار اندوه‌ها و خودداری‌کردن علی (ع) از بیعت و به دنبال آن کمک‌خواهی از مردم ممکن است پرده از قیافه جنایت‌کارانه و غاصبانه آنها بردارد و توطئه‌های چندساله آنها را برملا سازد، از این رو تصمیم گرفتند با یک اقدام حاد و فوری جلوی این خطر را بگیرند و برای خاموش‌کردن این صدای مظلومانه صحنه‌سازی کنند و افکار مردم را به نفع خود و به زیان دختر پیغمبر اسلام تحریک و آماده نمایند.

آنها مانند اینکه سال‌ها بدین‌منظور فکر کرده و درس خوانده بودند و در سیاست -به معنای روز- ورزیده شده بودند، راهی را که آنها برای این منظور یعنی ساکت‌کردن فاطمه (س) و تسلیم علی (ع) و طرفداران اندک او و همچنین انحراف افکار عامه و توجه آنان به مسئله‌ای تازه- انتخاب کردند، یکی غصب فدک و بلکه همه اموال موروثی فاطمه و مصادره و ضبط آنها به عنوان بیت‌المال مسلمانان و اموال عمومی مردم و دیگری یورش و حمله به خانه فاطمه و وادارکردن اجباری علی (ع) به بیعت با ابوبکر بود.

اما موضوع حمله بردن به خانه دختر پیغمبر را با اینکه می‌دانستند عمل خطرناک و زشتی است و ممکن است با عکس‌العمل مردم مسلمان و یا لااقل یاران نزدیک علی (ع) و بنی‌هاشم و بلکه خود فاطمه و علی (ع) مواجه شوند و همچنین می‌دانستند این کار آنها یک بی‌احترامی و هتک حرمت آشکار و تجاوزی علنی به خانه یگانه یادگار پیغمبر است و احتمالا افکار عاماه مردم را علیه آنها تحریک می‌کند اما چون پایه‌های خلافت غاصبانه و متزلزل خود را رو به ویرانی و انهدام می‌دیدند چاره‌ای نداشتند و در آخر هم با تمام خطرها و بدنامی‌هایی که برای آنها داشت با کمال وقاحت آن را انجام دادند به شرحی که در زیر خواهد آمد عمر و جمعی دیگر به دستور ابوبکر عهده‌دار این کار شدند و این کار را عملی کردند و بهانه‌ای را هم که برای کار خود تراشیده و عنوان کردند این بود که علی‌ بن ابیطالب از اجتماع مسلمانان روگردان شده و آهنگ تفرقه و ایجاد اختلاف میان آنها را دارد.

اما موضوع مصادره‌‌کردن فدک و ارثیه فاطمه هم بدین‌منظور بود که گفتند مبادا با همین درآمد علی بن ابیطالب گروهی را اطراف خود جمع کرده و با سوابق درخشانی که از نظر خدمت در راه پیشرفت اسلام و قرابت با پیغمبر اسلام دارد و تقدمی که از هر جهت برای خلافت و جانشینی رسول خدا بر دیگران دارد کم‌کم درصدد گرفتن حق خود برآید و چه بهتر اینکه این موجودی و درآمد را به صورت اموال عمومی درآورده و وعده تقسیم و پرداخت آن را به همه مردم داده تا در نتیجه آنها را نیز به طمع انداخته و در برابر علی و فاطمه (ع) و مقاومت در مقابل آنان وادار سازند و این کار را هم با کمال وقاحت انجام دادند و نام خود را در ردیف جنایتکاران تاریخ ثبت کردند.

 

بنابراین گزارش، کتاب زندگانی حضت فاطمه (س) و دختران آن حضرت به قلم سید هاشم محلاتی از سوی دفتر نشر فرهنگ اسلامی روانه بازار کتاب شده است. از جمله موضوعات گردآوری شده در این کتاب می توان به " ولادت فاطمه (س)"، "دوران کودکی فاطمه (س)"، "ازدواج و زندی زناشویی فاطمه (س)"، "شمه ای از فضایل فاطمه (س)" و"دختران فاطمه (زینب وام کلثوم (س)" اشاره کرد.

 

پایان پیام/
 

کد خبر 350888

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha