خبرگزاری شبستان: قرآن حکیم در آیات 24 و 25 سوره یونس می فرماید: "إِنَّمَا مَثَلُ الْحَیَوةِ الدُّنْیَا کَمَاءٍ أَنزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الْأَرْضِ مِمَّا یَأْکلُُ النَّاسُ وَ الْأَنْعَامُ حَتىَّ إِذَا أَخَذَتِ الْأَرْضُ زُخْرُفَهَا وَ ازَّیَّنَتْ وَ ظَنَّ أَهْلُهَا أَنهَُّمْ قَدِرُونَ عَلَیهَْا أَتَئهَا أَمْرُنَا لَیْلاً أَوْ نهََارًا فَجَعَلْنَاهَا حَصِیدًا کَأَن لَّمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ کَذَالِکَ نُفَصِّلُ الاَْیَاتِ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ *وَ اللَّهُ یَدْعُواْ إِلىَ دَارِ السَّلَمِ وَ یهَْدِى مَن یَشَاءُ إِلىَ صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ / مثَل این زندگى دنیا مثَل بارانى است که از آسمان نازل کنیم، تا بدان هر گونه رستنیها از زمین بروید، چه آنها که آدمیان مىخورند و چه آنها که چارپایان مىچرند. چون زمین پیرایه خویش برگرفت و آراسته شد و مردمش پنداشتند که خود قادر بر آن همه بودهاند، فرمان ما شب هنگام یا به روز دررسد و چنان از بیخش برکنیم که گویى دیروز در آن مکان هیچ چیز نبوده است. آیات را براى مردمى که مىاندیشند اینچنین تفصیل مىدهیم.خداوند به سراى سلامت فرا مىخواند و هر که را بخواهد به راه راست هدایت مىکند."
"اختلاط" در لغت عرب به معنی آمیزش است و جمله "فاختلط به نبات الارض" را می توان دو نوع تفسیر کرد: اول این که "ب" در واژه "به" به معنای مصاحبت باشد. در این صورت معنی جمله این خواهد بود: آب باران با نباتات در هم آمیخته می شود و آب در بافت ها و سلول های آن ها نفوذ می کند.
دوم این که "ب" در واژه "به" به معنی سببیت گرفته شود. در این صورت معنی آیه این خواهد بود که به وسیله آب باران، گیاهان رشد کرده و به هم مختلط گشته اند و در هم پیچیده شده اند.
جمله "اخذت الارض زخزفها و ازینت" از بلاغت بسیار بالایی برخوردار است. این آیه، زمین را به عروسی تشبیه می کند که لباس های فاخر از هر رنگی می پوشد و به انواع زینت ها خود را آرایش می کند. معنی جمله این است که زمین، زینت های خود را برگرفته و خود را با آن ها آراسته است.
جمله "قادرون علیها" به این معنی است که آنان فکر می کنند پیوسته می توانند از این نباتات و چارپایان بهره بگیرند اما غافل از آنند که سنت الهی بر ناپایداری آن ها تعلق گرفته است.
جمله "اتاها امرنا" کنایه از نزول آفاتی است که مزارع را می خشکاند و سرانجام مایه مرگ و میر چارپایان نیز می شود.
جمله "کأن لم تغن" به منزله این است که بگوید: "کأن لم ینبت زرعها" گویا اصلا گیاه و جانوری نبوده است.
اما آیه دوم، بهشت را به عنوان "دارالسلام" معرفی می کند که درست نقطه مقابل دنیاست. جهان ماده، محور بلاها و گرفتاری ها و مرگ و میرهاست در حالی که آن جهان، سراپا سلامت و سازگاری است.
دل باختن به دنیا، عاشق سایه ها شدن است
فرض کنید سرزمینی وجود دارد که از نظر خاک، آماده پرورش گیاهان و رشد درختان است و در منطقه ای خوش آب و هوا قرار گرفته، در مواقع خاص از آب باران مشروب می شود، آفتاب ملایم بر آن سرزمین می تابد و کشاورزان ماهر در حراست باغ هایش می کوشند. چیزی نمی گذرد که این سرزمین به یک باغ زیبا تبدیل می شود که دل را می رباید و زمین آن به صورت عروسی درمی آید که خود را با انواع گیاهان و گل ها و میوه ها آراسته است. صاحبان باغ پیوسته از میوه ها و گل های معطر آن بهره مند شده، و برای این باغ پندار نوعی جاودانگی دارند. درهمین رفت و آمدها و نگاه های پرمعنا که عقل و هوش را از انسان می رباید، ناگهان باغ دچار حادثه ای یا باد مسمومی می گردد که همه چیز را از ریشه می خشکاند و باغ به صورت یک مشت چوب خشک و برگ های زرد درمی آید که مایه وحشت بیننده می شودد.
قران حکیم در واقع می خواهد بگوید این باغ همان دنیای فانی است که هر فردی به نوعی برای خود آمال و آرزوهایی در سر می پروراند و بر جوانی خود اعتماد نموده و مال و فرزند را مایه قدرت و نیرو می داند ولی چیزی نمی گذرد که جوانی به پیری تبدیل شده و قوای بدن کاهش یافته و انسان در آستانه مرگ قرار می گیرد و اولاد و فرزندان هر یک در نقطه ای پراکنده می شوند، تو گویی آن اجتماع و آن زندگی پرطراوت از آغاز وجود نداشته است.
مؤیدالدین اصفهانی معروف به طغرایی در لامیه خود که به نام "لامیه العجم" معروف است وضع دنیا را چنین توصیف می کند: "ترجو البقاء لدار لا ثبات لها / فهل سمعت بظل غیر منتقل / آیا برای خانه ای که جاودانی نیست آرزوی پایداری داری؟ آیا هیچ شنیده ای که سایه ای جابجا نشود؟"
ساکنان دنیا مصون از بلا نیستند
اما تمثیل وارد در آیه، تمثیل مرکب است یعنی مجموع مشبه، به مجموع "مشبه به" تشبیه می شود نه این که هر جزیی از اجزای مشبه به جزیی از اجزای "مشبه به" تشبیه شود.
اما مرحوم طبرسی با ارتکاب تکلفی، آیه را از قبیل تشبیه مفرد به مفرد گرفته و در این مورد بیان خاصی دارد که علاقمندان می توانند در جلد سوم مجمع البیان دنبال کنند.
قابل یادآوری است که تمثیل به کار رفته در این دو آیه به گونه ای دیگر در سوره کهف آیه 45 و سوره حدید آیه 20 وارد شده است.
آیه با این تمثیل ما را از دنیاگرایی و دنیاپرستی و دنیاخواهی بی حد و حساب باز می دارد و یادآور می شود که به جای دنیاخواهی، آخرت خواهی را پیشه خود قرار دهیم، این جهان جهان بلاست و آخرت، خانه سلامت است. قرآن در این مورد از تعبیر "دارالسلام / خانه سلامت" بهره می گیرد و می فرماید " والله یدعوا الی دارالسلام / خدا به خانه امن و سلامت دعوت می کند" نه به این دنیا که "دارالبلاء" است و زیبایی های ان ناپایدار.
امیر مؤمنان در ترسیم ناپایداری دنیا کلمات بس شیرین و زیبایی دارد: "دار البلاء محفوفه، والغدر معروفه، لا تدوم احوالها و لا یسلم نزالها / دنیا خانه ای است پوشیده با بلا و به حیله و مکر مشهود است، اوضاع آن ناپایدار، ساکنان آن از بلا در امن نیستند"
برگرفته از: مثل های آموزنده قران – در تبیین پنجاه و هفت مثل قرآنی – آیت الله شیخ جعفر سبحانی
پایان پیام /
نظر شما