اصلاح سبک زندگی با مشق بندگی

خبرگزاری شبستان: بنابر نگرش دینی انسان خداجو و خدانگر، صرفا به دنبال تامین منافع فردی خود نیست و رعایت حقوق سایرین جامعه برای او مهم است چراکه این مهم از لوازم سبک زندگی دینی است.

خبرگزاری شبستانماه رمضان فرصتی است مغتنم برای بازنگری ارتباط خود با خدا و اصلاح سبک زندگی از مسیر بندگی چراکه فضای مهیا و آماده این ماه فرصتی را فراهم می آورد تا با نزدیک شدن به خدا و تقویت ارتباط با او با نیاز فطری خود یعنی عبادت و پرستش پاسخ داده و فاصله ای را که با سبک زندگی دینی پیدا کرده ایم، پر کنیم. از این رو در گفتگو با عباس تقویان، عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع)، دکترای علوم قرآنی و حدیث گفتگویی در خصوص اصلاح سبک زندگی از مسیر بندگی انجام داده ایم؛ مشروح گفتگوی ما با مولف کتاب "بررسی مسائل محکم و متشابه در قرآن" از نظرتان می گذرد:
 

پاسخ به نیار فطری بشر یعنی عبادت و بندگی، چطور مهندسی فکری و سبک زندگی دینی را ترسیم می کند؟
سبک زندگی دینی و اسلامی قطعا متاثر از سلسله باورها، بینش ها و معرفت هایی است و تا زمانی که باورها و بینش ها عوض نشود و انسان خود را در ربط با خدا به عنوان خالق هستی و مجموعه تمایلات و کشش ها و به دنبال این سلسله کشش ها، تکالیفی را برای خود نبیند، کُنش های بیرونی تغییر نمی کند.
سبک زندگی دینی به معنای کنش و رفتارهای دینی بوده و رفتارها متاثر از جهان بینی انسان است. در یک جامعه اسلامی که آحاد آن را مومنین تشکیل می دهند و این افراد به منزله بن مایه ها و اجزای جامعه هستند که تک تک آنها خود را مخلوق و بنده الهی می دانند، و بنده کسی است که به دنبال تامین رضایت مولی و سرور خود است، طبعا اگر خود را در مقابل خالق، متعهد و مسئول بدانیم، این احساس مسوولیت ما را ملزم می کند در همه ابعاد زندگی، رضایت و خواست خدا را در نظر بگیریم. این نگرش در همه زوایای زندگی اعم از خوردن، خوابیدن، پوشیدن، ارتباطات با اطرافیان و دوستان و همکاران و والدین و تامین نیازها، تاثیر می گذارد.
طبعا انسان متعهد در برابر جامعه هم احساس مسوولیت می کند و این نوع بندگی کردن جزو لاینفک سبک زندگی انسان دیندار است و سبک زندگی او تنها فردی نیست. انسانی که بنده خداست، در جهت تامین آسایش و آرامش دیگران نیز قدم بر می دارد. در نگرش دینی انسان خداجو و خدانگر، صرفا به دنبال تامین منافع فردی خود نیست و رعایت حقوق سایرین جامعه برای او مهم است چرا که این مساله یکی از لوازم سبک زندگی دینی است و وجود این تفکر ناشی از ارزش انسانی و ربط با خدا و مولی و هر چه او می پسندد، است.

 

با توجه به این که غرب نیز تعریفی از سبک زندگی برای خود ترسیم کرده است، چه تفاوت هایی می توان در سبک زندگی دینی با سبک زندگی غربی ملاحظه کرد؟
طبیعتا تفاوت های اساسی میان این دو وجود دارد. البته وقتی می گوییم غربی، در مقابل دینی نیست؛ یعنی در غرب هم برخی جوامع پایبندی ها، مسوولیت ها و نگرش های دینی هم دارند. اما در سبک زندگی دینی یک انسان متدین و بنده خدا، در حقیقت زندگی اش مبتنی بر یک سری اموری محسوس و تجربی صرف نیست اما آنچه که ما در زندگی جوامع غیردینی می بینیم آن است که آنها همه چیز را متاثر از امور تجربی و غیرماورائی و عالم شهود می دانند و می بینند. در زندگی دینی همه چیز باید جهت آن دنیایی و اخروی داشته باشد یعنی اگر انسان از دنیا بهره مند می شود، این برخورداری باید در جهت تامین سعادت اخروی باشد؛ طبیعتا در جوامع غیر دینی به دلیل آن که معرفت و شناخت دقیق وجود ندارد و یک انسان غیر دینی خود را محدود در عالم دنیا می داند، تمام امکانات وجودی خود را به نفع دنیا مصادره می کند. وقتی انسان خود را محدود دید، همه چیز را برای خود می خواهد چرا که فکر می کند بعد از او اتفاقی نمی افتد و نابود می شود لذا استفاده حداکثری از ظرفیت دنیا می کند و برای دیگران محلی از اعراب قائل نیست.
اما در سبک زندگی دینی انسان خود را در افق لامتناهی می بیند. یکی از عناصر برجسته در این تفکر آن است در صورتی او به سعادت می رسد که نسبت به دیگران مسوولیت داشته و حقوق آنها را رعایت کند. اگر کسی متدین باشد و صرفا در خانه خود به عبادت بپردازد، حلقه مفقوده عظیمی به زندگی اخروی خواهد داشت. در صورتی که زندگی اخروی در حالی محقق می شود که انسان به مجموعه تکالیف خود عمل کند که بخش عمده آن مسئولیت اجتماعی است.

 

سبک زندگی غربی تا چه اندازه ای در زندگی دینی ما رسوخ و نفوذ پیدا کرده و بر آن سایه افکنده و تحت تاثیرش قرار داده است؟
اگر نگاهی به اطراف خود کنیم، آثار و نشانه های نفوذ سبک زندگی غربی را می توانیم ببینیم. اگر چه تفکر ما دینی است اما در کثیری از زوایای زندگی، این کُنش های غربی، افعال ما را مورد هجمه و تاثیر خود قرار داده است. البته وقتی می گوییم تاثیر زندگی غربی، صرفا استفاده از پدیده های متمدن غربی و اینکه فناوری های آنان که در جای جای زندگی ما وارد شده، به خودی خود امری نکوهیده نیست بلکه شکل برخورداری از این ابزارها می تواند مقید به ارزشمندی و غیر ارزشمندی شود. مثلا در این روزگار فناوری هایی اعم از رسانه های دیداری و شنیداری تا ماهواره و اینترنت وارد زندگی ما شده است اما مهم آن است که شکل استفاده از این ابزارها در زندگی ما مطلوب و سنجیده نیست. طبعا نوع استفاده از آنها متاثر از همان باورها و بینش های خود ماست و جامعه ای که از مظاهر تمدنی به خوبی استفاده نمی کند، این معلول ضعف باورهای درونی اوست که نمی تواند ابزارها را در خدمت عقاید و باورهای خود بگیرد.
 

این رویکرد چه مخاطرات و آسیب هایی به دنبال دارد، به خصوص در دراز مدت؟
استفاده نامطلوب از مظاهر پیشرفت و تکنولوژی غربی می تواند آسیب جدی در ابعاد تربیتی، فردی، اجتماعی، سیاسی و بقیه کنش های فردی و اجتماعی داشته باشد. آنچه که مواجهه یک انسان غربی در ازای عناصر تمدنی و پدیده های تکنولوژیک جامعه خود را دارد، بسیار متفاوت با آن مواجه ای است که انسان متدین دارد. دوم آن که محتوای این آثار مهم است که از آن به شکل نامحدود، غیر کنترل شده، غیر مقید و کاملا رها استفاده می شود در حالی که در سبک زندگی دینی، ابزارها باید در خدمت بندگی باشد. هر گاه رها و آزاد بودیم و احساس کردیم که ما از بندگی و احساس مسئولیت در حال دور شدن هستیم، باید تجدید نظر کنیم.
پایان پیام/
 

کد خبر 383312

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha