به گزارش خبرنگار اندیشه خبرگزاری شبستان، حجتالاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان، استاد حوزه و دانشگاه در ماه محرم سال 95 در هیئت نور تهران، سلسله مطالب و سخنرانی هایی با موضوع «محاسبه نفس» را ایراد کرده است که بنا داریم، در 12 شماره به آنها بپردازیم که در ادامه شماره هفتم آن را مطالعه می کنید:
در جلسه قبل گفتیم که محاسبه نفس، خود به خود منجر به اصلاح نفس می شود البته خوب است که بعد از محاسبه نفس، انسان مشارطه کند و با خود قرار ببگذارد و به استغفار بپردازد که برخی از این کارها خود به خود رخ می دهد و در نهایت منجر به اصلاح انسان می شود. انسان همین که به عیوب خود توجه کند و به حجم رفتارهای خوب و بد خود توجه کند، خودشناسی کرده است.
محاسبه نفس مقدمه خودشناسی است و این عمل در کتابخانه رخ نمی دهد، کتاب خواندن به انسان کمک می کند اما باید انسان خود را بشناسد و کتاب ها را در آزمایشگاه وجودی خود تجربه کند مانند آنکه شیمی را به دانش آموزان آموزش دهیم اما حتی یک مرتبه هم آنان را به آزمایشگاه نبریم که این بی وجدانی است زیرا باید دانش آموز به آزمایشگاه برود و مواد را ترکیب کند تا نتایج را مشاهده کند یا در علم ریاضی، به دانش آموز، مسئله برای حل کردن، ارائه نشود.
بهترین سخنرانی ها را در بهترین حالات خودتان یا حالات مشابه با خود و بهترین موقعیت ها نیز بشنوید و حضور یابید، اثر محاسبه نفس را نخواهد داشت و حتما انسان باید این دوره آموزشی را بگذارند. یکی از فواید محاسبه نفس، شناخت دیگران است که امیرالمومنین امام علی(ع) می فرماید: «کسی که خود را نشناسد، دیگران را نمی شناسد.» ما برای شناخت دیگران یا اطرافیان مشکل داریم. ما باید آدم شناس باشیم تا ارتباط مان با دیگران مناسب باشد و یا بتوانیم گاهی دلمان برای دیگران بسوزد و دلسوزانه رفتار کنیم. بسیار مهم است که انسان آدم شناس باشد.
برای شناخت دیگران باید گویی مادر آنها باشیم که از گریه یک فرزند، نیاز وی را می فهمد، بسیاری از والدین، مذهبی هستند اما خود را نمی شناسند لذا فرزندان خود را هم نمی شناسند و نمی توانند نیازهای وی را برطرف کنند، در حالی که اگر خود را می شناختند، سوءتفاهم میان آنها کمتر رخ می داد.
معلم ها باید بسیار محاسبه نفس کنند، در روایت داریم فردی که می خواهد 40 فرد را اداره کند باید به اندازه آنها عقل داشته باشد و عقل یک نفره کفایت نمی کند، کارگردانان و فیلم سازان باید خودشناس باشند، بسیاری از هنرمندان برای آنکه بتوانند بدن آماده ای داشته باشند، برنامه منظم ورزشی دارند اما یک کارگردان و فیلم نامه نویس باید چه برنامه ای داشته باشد؟ آنها باید ورزش فکری انجام دهند که یکی از این ورزش ها خودشناسی است که در اثر آن می تواند شخصیت ها را تعریف کند.
امروز بسیاری از شخصیت های فیلم های ما، مصنوعی هستند و تیپ شناسی ندارند، شناخت و تحلیل این رویدادها ساده نیست و نیازمند خودشناسی است، اگر شاهنامه به این جایگاه می رسد، توسط حکیم ابوالقاسم فردوسی نوشته شده است که بسیار انسان شناس بوده است و موفق شده این شخصیت ها را تولید کند.
مسئولان فرهنگی جامعه باید آدم شناس باشند، به طلبه ها می گویم، باید آدم شناس باشید تا زمانی که برای مردم صحبت می کنید، نیاز و دردهای آنان را بشناسید. مسئولین فرهنگی باید خودشناس ترین افراد باشند تا بتوانند باقی افراد را خوب بشناسند.
در آغاز محاسبه نفس، یک اتفاق برای انسان می افتد، بطور مثال زمانی که انسان بخواهد عضو تیم ملی پینگ پنگ شود، مربی شروع می کند با انسان بازی کردن، آن فرد می داند که ضعف شما در قسمت چپ است در حالی که توپ با حالتی خاص زده شود و مرتب این کار را تکرار می کند تا مشکل شما برطرف شود و بعد به تقویت بخش دیگری می پردازد، ما با خداوند در 24 ساعت روز در حال بازی پینگ پنگ هستیم که توپ را در کجای میز می اندازد تا ما دریافت کنیم و ما در آنجاها ضعف داریم و باید مرتفع کنیم زیرا خداوند مربی ماست و ما در حال بازی با مربی خود هستیم. انسان زمانی که به محاسبه نفس بپردازد، خواهد فهمید که خداوند اکثر توپ را به یک گوشه میز انداخته است.
با محاسبه نفس می توانیم خداوند را ببینیم، گاهی انسان خداوند را می شناسد اما نمی بیند اما با محاسبه نفس می تواند خدا را ببیند و حرف هایش را بشنود، البته این سبک زندگی است و باید عادت انسان شود تا بتواند صدای خداوند را بشنود. در این زمان صدای خداوند را خواهد شنید که ببین یک جایی ضعف داشتی و من امروز دوباره این امتحان را از تو گرفتم!
فیلم The Truman Show ترومن شو ، یک فیلم خارجی است اما موضوع بسیار خوبی دارد و توصیه می کنم آن را ببینید که داستانش این است، استودیو و شهرکی ساختند و تمام افراد در آن در حال بازی و ایفای نقش هستند، یک جوان در این شهر هست که بازی نمی کند و زندگی عادی خود را انجام می دهد، فرضا دوربین در تمام شهر گذاشته اند و زندگی هرروز مردم جهان را نشان می دهد و تمام افراد در حال بازی هستند جز ترومن که در حال زندگی عادی خود است. بعد از مدتی این شخص می فهمد که تمام این شهر یک استودیو و فیلم است. همه ما ترومن های این شهر هستیم و تمام افراد در حال بازی کردن نقش هستند تا ما امتحان شویم، دوربین های فیلمبرداری خداوند نیز در همه جا کاشته شده است و سالها بعد در روز قیامت تمام فیلم خود را خواهیم دید.
اگر محاسبه نفس کنیم، پیام های خدای خود را خواهیم دید و خواهیم فهمید از ما چه انتظاری دارد، ذکر این است نه اینکه هی بگوییم «سبحان الله، سبحان الله ، اوه ماشین رو ، جدیده، سبحان الله» این ها ورد است، ذکر این است که متوجه خدا باشیم که متوجه ماست، یعنی بدانیم 10 مرتبه خداوند توپ را به گوشه چپ میز ما انداخته است و این نقطه ضعف ماست و بعد خواهید فهمید خدا فردا چه خواهد کرد و در نهایت به جایی می رسید که خداوند برای شما قابل پیش بینی می شود.
کار به جایی می رسد که انسان زمان مرگ خود را هم می داند، مومن زمانی که از دنیا می رود، به خدا عرضه می دارد چرا من را بی خبر از دنیا بردی؟ خدا می فرماید، سه بار به تو اعلام کردم، بار اول، سال قبل که همسایه شما فوت کرد. بار دوم فامیل تان سال قبل فوت کرد و بار سوم نیز فوت دیگر اقوام ، همه این ها اخبار ما به تو بود.
یکی از زمان های محاسبه نفس، تشییع جنازه است که در روایت داریم، در این موقع انسان باید خود را در تابوت ببیند، زمانی که گفته می شود بگو لااله الا الله باید از دیگران خداحافظی کنی، زمانی که مرده را در قبر می گذارند باید به خداوند التماس کنی تا تو را برگرداند و زمانی که فرد در داخل قبر قرار گرفت باید به خود بگوییم که خداوند مجدد عمر دوباره ای به ما داده است لذا تاکید می شود که انسان در تشییع جنازه شرکت نماید تا فکر کند.
محاسبه نفس موجب می شود، انسان خدا را ببیند و دیگران را بشناسد، انسان اگر تجربه خوبی از خود پیدا کند، از حال دیگران باخبر می شود و نقطه ضعف ها و قوت های دیگران را می شناسد و بصیرت به انسان می دهد لذا اهل بیت(ع) می فرمایند: «از ما نیست کسی که محاسبه نفس نکند».
یکی از نکات شیوه محاسبه نفس در این روایت از امیرالمومینن امام علی (ع) ذکر شده است که «عَلَى العاقِلِ أن يُحصِيَ عَلى نَفسِهِ مَساوِيَها في الدِّين و الرَّأيِ و الأخلاقِ و الأدَبِ ، فيَجمَعَ ذلكَ في صَدرِهِ أو في كِتابٍ و يَعمَلُ في إزالَتِها؛ بر عاقل است كه بدى هايش را در دين، انديشه، اخلاق و ادب يادداشت كند و به خاطرش بسپارد و براى از بين بردن آنها بكوشد.» یعنی محاسبه نفس نیازمند نوشته است لذا باید یک دفترچه محاسبه نفس داشته باشیم که بسیار پیچیده است زیرا ممکن است در یک غیبت انسان، حسادت نیز وجود داشته باشد و جوان ها باید این نوشته ها را نگاه دارند زیرا بعد از 50 سال ممکن است مجددا رجوع کنند و ببینید ذره ای تغییر نکرده اند و این تاسف دارد.
در حدیثی از امام علی(ع) پیرامون نحوه محاسبه نفس داریم: «إِذَا أَصْبَحَ ثُمَّ أَمْسَى رَجَعَ إِلَى نَفْسِهِ وَ قَالَ يَا نَفْسُ إِنَّ هَذَا يَوْمٌ مَضَى عَلَيْكِ لَا يَعُودُ إِلَيْكِ أَبَداً وَ اللَّهِ سَائِلُكِ عَنْهُ فِيمَا أَفْنَيْتِهِ فَمَا الَّذِي عَمِلْتِ فِيهِ أَ ذَكَرْتِ اللَّهَ أَمْ حَمِدْتِيه»؛ «هنگامى که صبح را به شام مى رساند، نفس خود را مخاطب قرار دهد و بگوید: اى نفس! امروز بر تو گذشت و تا ابد باز نمى گردد، و خداوند از تو درباره آن سوال مى کند که در چه راه آن را سپرى کردى؟ چه عملى در آن انجام دادى؟ آیا به یاد خدا بودى، و حمد او را به جا آوردى»؟
در روایت دیگری در محاسبه نفس داریم که انسان باید کارهای نکرده اش را بشمارد اما در گام اول باید بدی هایمان را شمارش کنیم.
نهادهای فرهنگی ما برای محاسبه و گزارش ، همواره می گویند چه کارهایی کرده ایم، در حالیکه باید بدی های خود را محاسبه کنند که یک مرتبه مقام معظم رهبری فرمودند: نهادهای فرهنگی نمایشگاهی برگزار کنند که ما چه کارهایی نکرده ایم البته این نمایشگاه هیچگاه برپا نشد.
بیماری روانی است که انسان خوبی های خود را بشمارد اما بدی های خود را نبیند و این بیماری در ادبیات عامیانه به عنوان لوس بودن معرفی می شود که چنین فردی بدبخت است زیرا از خوبی های خود شاد می شود و بدی ها خود را نبیند.
امیرالمومنین امام علی(ع) در باره متقین می فرمایند : «يَعْمُلَ الْاَعْمَالُ الصَّالِحَه وَ هُوَ عَلَي وَجَلٍ؛ او اعمال صالح انجام مي دهد در حالي كه خائف و ترسناك است» یعنی می ترسد که چرا کار خوب کرده است! نکند شیطان بنا دارد، وی را فریب دهد.
یک سال منتظر می مانیم تا روز عرفه شود تا در آخر دعا بخوانیم: «إِلَهِي مَنْ كَانَتْ مَحَاسِنُهُ مَسَاوِيَ فَكَيْفَ لَا تَكُونُ مَسَاوِيهِ مَسَاوِيَ ؛ خدايا ! موجودي كه زيباييها و خوبيهايش نسبت به كمالات حق تعالى كاستي و نقص و بدي محسوب شود، پس چگونه نقايص و بديهاي او كاستي نباشد؟» یعنی خدایا خوبی های من هم نشان دهنده بدی های ماست.
نظر شما