اسلام به اشراق سفارش نکرده است / فیلسوف باید وارد مسایل اعتقادی شود

آیت الله مصطفوی، ضمن بیان اینکه اشراق زبان گفتگو نیست و تنها برای فرد سالک می تواند حجت باشد، گفت: بر خلاف تصور برخی، فیلسوف اصلا باید مسایل اعتقادی شده و درباره آن به اظهار نظر بپردازد و این خروج از فلسفه نیست

به گزارش خبرنگار شبستان، آیت الله سید حسن مصطفوی، استاد فلسفه دانشگاه امام صادق(ع)، در اولین روز از همایش «ابن سینا و فلسفه اسلامی» ضمن تجلیل از شخصیت جامع و عقل گرایی محض ابن سینا، به تعریف و تبیین عقلانیت و اشراق در اسلام و فلسفه های اسلامی پرداخت.

 

وی در ابتدای سخنانش با بیان اینکه میخواهد در این جلسه درباره سه محور در فلسفه اسلامی سخن بگوید، داوری درباره ترکیب "فلسفه اسلامی" را اولین مبحث سخن خود معرفی کرد و گفت: برخی معتقدند که به جای این ترکیب باید از اصطلاح "فیلسوفان اسلامی" سخن گفت.

 

مصطفوی با این ادعا که همین ترکیب فلسفه اسلامی درست است، اظهار داشت: برای بررسی این مطلب باید یای نسبت در این ترکیب را مورد دقت قرار دهیم. گاهی این یاء، برای بیان حقیقت است در مثل آنچه "خاتم فضی" به طور مثال گفته می شود؛ چرا که این یاء، ذات انگشتر را نقره است، نشان می دهد.

 

وی در مثال دیگری مانند "یدی" و "راسی" نوع دیگری از این یاء را مورد دقت قرار داد و گفت: در این نوع دیگر، به معنای جزئیت اشاره دارد. در نوع سوم نیز گاهی یاء به این معناست که در هدف با هم هستند، مانند ترکیب شاعر حماسی؛ چرا که هر کس هدفش در شعر این باشد که روح سلحشوری را در انسان شعله ور کند، شاعر حماسی نامیده می شود.

 

استاد فلسفه دانشگاه امام صادق(ع) معترضان به این ترکیب را از کسانی می دانست که فکر می کنند که اسلام باید فلسفه بسازد یا فلسفه جزیی از اسلام است، وی در این باره گفت: یاء ترکیب فلسفه اسلامی، از نوع یای سوم است. یعنی هدف فلسفه در مهد اسلام با دین اسلامی یکی است.

 

وی بر این باور بود که اسلام می خواهد مردم را به توحید هدایت کرده و آنان را متوجه این امر نماید که جهان دیگری هم هست و ترویج اخلاق نیز بر اساس آموزه "بعثت لاتمم مکارم الاخلاق" یکی از اهداف اساسی آن است که این همان حکمت عملی است.

 

مصطفوی با بیان نمونه هایی از این اشتراک در هدف در فلسفه اسلامی و دین، در پایان این بخش از سخنانش نتیجه گرفت که به دلیل این اشتراک هدف، این تعبیر "فلسفه اسلامی" خالی از اشکال است.

 

وی در بخش دوم سخنانش ، با طرح این پرسش که آیا اگر یک فیلسوف اسلامی در مسایل اعتقادی دین وارد شود، باید او را جزء متکلمین به حساب آورد یا خیر؟ اظهار داشت: این، تهمتی است که به فلاسفه مسلمان زده می شود که حاصل بی اطلاعی از بحث امتیاز علوم از یکدیگر است.

 

مصطفوی در این باره افزود: امتیاز یا به موضوعات، یا به روش و یا به غایت و هدف است. لذا ممکن است یک مسئله را به دو روش و هدف بحث کنند. مثلا در علم نحو و معانی و بیان، موضوع هر دو کلمه و کلام بوده، اما دو علم اند؛ چون در علم نحو به دنبال اعراب و بنا هستیم اما در معانی و بیان، از حیث مطابقت با مقتضای حال بحث می شود.

 

وی بر این باور است که متکلم وقتی بحث می کند، در چارچوب دین گام بر می دارد و در حصر کلامی محصور است و می خواهد از دین دفاع کند اما فیلسوف در هنگامه بحث و اندیشه، از لحاظ عقلی بحث می کند و میخواهد ببیند که از لحاظ عقلی خدا وجود دارد یا خیر؟!

 

مصطفوی با بیان اینکه روش ها و مسیرهای تحقیق و بحث در دین و فلسفه کاملا با هم متفاوت است، اظهار داشت: خدایی که فلسفه اثبات می کند در تمام زوایای زندگی فیلسوف نفوذ کرده و دیده می شود که تعبد و خضوعی که فیلسوف در مقابل خدا دارد، گاه از متکلم هم دیده نمی شود.

 

وی در پایان این بخش از سخنانش با رد این متکلم شماردن فلاسفه ای که به مباحث اعتقادی می پردازند، صراحتا تاکید کرد که نه تنها فیلسوف با این کار، وارد حوزه متکلمین نشده بلکه فیلسوف اصلا باید وارد مسایل اعتقادی شود.

 

مصطفوی در بخش سوم و پایانی سخنانش، بحث عقل و اشراق را در فلسفه اسلامی مورد دقت نظر قرار داد و گفت: فلاسفه اسلامی همه به عقل اهمیت می دهند اما برخی عقلی محض اند و برخی دیگر عقل را با شهودات و اشراق توامان می دانند.

 

وی بر این باور بود که اشراق و شهود به درد دیگران نمی خورد، چرا که اشراق زبان گفتگو نیست؛ اما برخی در فلسفه عقل را با شهود مخلوط کرده و از طریق غیر برهانی، به حقایقی می رسند.

 

مصطفوی برای این ادعای خود به سخنان شیخ اشراق اشاره کرد و گفت: او هم تاکید می کند که کسانی سخن من را می فهمند که همین راه مرا آمده و ریاضت های من را کشیده باشند.

 

وی در همین باره ادامه داد: صدرالمتالهین نیز به عقل اهمیت می دهد، اما بر این باور است که عقل در جاهایی باز می ماند و آنجا دیگر حد و مرز عقلانیت نیست. پس یک فیلسوف ممکن است در جایی بماند، مانند ابن سینا که در جایی تصریح می کند که نمی فهمد و نمی داند.

 

مصطفوی مدعی بودکه تنها فیلسوفی که عقل گرای محض است، شیخ است و اگر تمایلی هم به عرفانی هم در او باشد، عرفان عقلی است. عقل وقتی خیلی لطیف می شود، حدس قدسی می شود که همان عقل پیامبران است.

 

وی با رد این مطلب که شیخ را دارای مسلک اشراقی بداند، ادامه داد: شیخ مدعی بود که مشرق زیمن خودش حکمتی داشته است. ما گدای یونانی ها و رومی ها نبودیم بلکه این عرب ها و اسکندر بودند که در حملاتی که به ما داشتند ما را متضرر کرده و منابع ما را دزدیده یا نابود کردند.

 

مصطفوی با تاکید بر رد این مطلب که ما عرفان عقلی داریم و ابن سینا شهود نمی کند، ادامه داد: شیخ حتی جایی که می خواهد فرفریوس را رد کند و می خواهد اتحاد با عقل فعال را رد کند، می گوید که این کلمات شعری و صوفی گری است.

 

وی در پایان سخنانش با تاکید بر اهمیت عقلانیت در اسلام، اظهار داشت: آنچه در اسلام به آن تاکید شده است، همین بحث عقلانیت بوده و در جایی نگفته که به شهود و اشراق برسید بلکه در آیات بسیاری در قرآن نیز بر این عقلانیت اشاره شده است.

 

گفتنی است همایش ابن‌سینا و فلسفه اسلامی به همت بنیاد حکمت اسلامی صدرا در سالن تلاش وزارت تعاون با حضور اندیشمندان، پژوهشگران و علاقه‌مندان حوزه فلسفه در 26 و 27 مهر برگزار می شود.


پایان پیام /

کد خبر 76270

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha