ردالشمس برگ زرین دیگری در حقانیت امیر مومنان(ع)/ ردیه عوام‌فریبی وهابیت درباره وقایع تاریخ

حجت الاسلام اعلایی نژاد با بیان اینکه شهرت واقعه ردالشمس برکسی قابل انکار نیست گفت: شکی نداریم که ازحضرت علی(ع) کرامات زیادی نقل شده ، قضیه رد الشمس ممکن است،برای برخی ازمعاندان ومنکران قابل هضم نباشد ولی این مسئله با قدرت الهی صورت گرفته است.

به گزارش خبرنگار قرآن و معارف خبرگزاری شبستان،  قرآن کریم، وقوع امر خارق العاده و معجزه را تصدیق کرده و بعضی از مصادیق آن را برای پیامبران پیشین اثبات کرده است،قضيه ردالشمس ممكن است براي برخي قابل هضم نباشد و بگويند چگونه ممكن است اين كره عظيم آسماني از مسير گردش خود برگردد و...؛ اما بايد توجه داشته باشيم كه اين مسأله به صورت كرامت و اعجاز انجام گرفته است و روايات فراواني در كتب اسلامي درباره وقوع چنين اعجازي نقل شده است لذا در این خصوص با «حجت الاسلام و المسلمین «شهاب الدین اعلایی نژاد»، استاد حوزه علمیه قم  و کارشناس مباحث اعتقادی – کلامی گفت و گویی انجام دادیم که در ادامه تقدیم حضورتان می شود.

 

در خصوص روز 15 شوال سالروز واقعه رد الشمس توضیح دهید؟

واقعه رد الشمس تقریبا در اکثر کتب اعتقادی مهم و معتبر ما همانند، کشف المراد علامه حلی که شرح تجرید الاعتقاد خواجه نصیرالدین طوسی است بیان شده است. معجزه یک کار خارق العاده ای است که مدعی نبوت آن را برای اثبات ارتباط خود با خداوند انجام می دهد و همه مردم هم برای مقابله و معارضه به آن کار دعوت می شوند و از انجام آن کار عاجز هستند. اگر چنین کاری همراه با ادعای نبوت نباشد به کرامت تعبیر می شود که ائمه (ع) از این گونه کرامات زیاد داشتند. قرآن کریم وقوع امور خارق العاده و معجزه را به صراحت به پیغمبران در گذشته نسبت می دهد که می توان به داستان اژدها شدن عصای موسی، داستان ید بیضا، داستان سخن گفتن حضرت عیسی در گهواره و شفا دادن افراد کور، معالجه بیماران و حتی زنده کردن مردگان اشاره کرد،همچنین در این راستا کتاب هایی مانند بحارالانوار مرحوم علامه مجلسی و کتاب مدینه المعاجز به جمع آوری معجزات و کرامات ائمه پرداختند، معمولا در این کتاب ها، علاوه بر مسئله رد الشمس، شق القمر پیامبراکرم(ص) نیز نقل شده است،والحق الانصاف با اینکه این دو حادثه از نظر عظمت در حد هم هستند در زمینه شق القمر شک و شبهه ای وجود ندارد و همه آن را پذیرفته اند ولی در مورد رد الشمس، برخی از افراد نسبت به روایاتی که وارد شده است، اختلاف و تشکیک کرده اند البته آیه سی و دوم سوره ص، بیانگر رد الشمس بر حضرت سلیمان  (ع) است.

 

شکی نداریم که از حضرت علی (ع) کرامات زیادی نقل شده است. قضیه رد الشمس ممکن است، برای برخی از معاندان و منکران قابل هضم نباشد، ولی ما باید به این نکته توجه داشته باشیم که این مسئله با عنایت به قدرت لایزال الهی انجام شده است و روایات فراوانی هم در کتب اسلامی درباره وقوع چنین اعجازی نقل شده است که در حد شهرت می باشد. برای اثبات سند این مطلب می توانید به کتاب الغدیر علامه مجلسی مراجعه کرد ،رویداد اول در سال هفتم هجری و در زمان حیات پیامبر اسلام واقع شده است. بزرگانی مانند جابر ابن عبدالله انصاری یا ابو سعید خدری یا ام سلمه این حادثه را این گونه نقل می کنند  که روزي علي(ع)در منزل پيغمبر اكرم (ص)  حضور داشتند كه ناگهان جبرييل براي ابلاغ وحي الهي فرود آمد. رسول خدا (صلي الله عليه وآله) سر مبارك خود را روي پاي علي(عليه السلام) گذارد و سربرنداشت تا هنگامي كه آفتاب غروب كرد. علي(عليه السلام) كه نماز عصر را نگذارده بود، بي اندازه پريشان شد؛ زيرا نمي توانست سر پيامبر را از روي زانوي خود بردارد و نه مي توانست نماز را به طور معمول به جا آورد. حضرت علي(ع) چاره اي نداشت جز اين كه هم چنان كه نشسته است، نماز بخواند. ركوع و سجود را با اشاره به جا آورد. پيامبر اكرم (ص) پس از آن كه از آن حالت روحاني خارج شد، به علي(عليه السلام) فرمود: نماز عصرت قضا شد؟ عرض كرد: چاره اي جز این نداشتم؛ زيرا حالت وحي كه براي شما پيش آمده بود، مرا از انجام وظيفه بازداشت.رسول خدا (ص) فرمود: اينك از خدا بخواه تا خورشيد را به جاي اول برگرداند تا نمازت را در اول وقتش به جاي آوري. خداوند دعاي تو را مستجاب مي كند؛ چرا كه از خدا و رسول او اطاعت كرده اي. علي(عليه السلام) دعا فرمود و دعاي او مستجاب شد و خورشيد به محلي بازگشت كه امكان خواندن نماز عصر به وجود آمد و آنگاه غروب كرد، این واقعه در اکثر منابع بزرگان اهل شیعه مانند علامه مجلسی، شیخ صدوق و شیخ کلینی نقل شده است؛حتی در شهر مدینه در آن مکانی که این واقعه رخ داده مسجدی به نام مسجد رد الشمس بنا شده است.

 

واقعه دوم ردالشمس چه زمانی به وقوع پیوسته است؟

واقعه دوم رد الشمس که پس از رحلت پیامبر و در زمان حکومت امیرالمومنین (ع) رخ داده است،هنگامی واقع شد که حضرت علی (ع) در بابل حضور داشت و می خواست از فرات عبور کند. در این هنگام، وقت نماز عصر فرا رسید و آن حضرت بلافاصله به همراه گروهی از اصحاب خود نماز عصر را به جماعت خواند، ولی از آن جا که بسیاری از یاران حضرت مشغول عبور دادن مرکب ها و توشه خود از رود فرات بودند، نماز عصرشان قضا شد و از خواندن نماز جماعت با آن حضرت محروم ماندند.اصحاب در این خصوص با آن حضرت گفتگو کردند.  امیر المومنین (ع) که اصحاب خود را آن گونه نگران دید، از خداوند متعال درخواست کرد تا خورشید را به محل پیشین خود برگرداند تا همه اصحاب بتوانند نمازشان را در وقت خود بخوانند. خداوند متعال دعای او را اجابت کرد و خورشید را در افق وقت عصر ظاهر گردانید، آن هنگام که مردم از سلام نماز فارغ شدند، خورشید غروب کرد.

 

وهابیت چه شبهاتی نسبت به حدیث ردالشمس  وارد کردند؟

نکته اول این است که شهرت واقعه ردالشمس بر کسی قابل انکار نیست، مستندی است که از بزرگان شیعه نقل شده است و بسیاری از بزرگان اهل سنت نیز این حادثه را نقل کرده اند. علامه مجلسی در کتاب الغدیر خود نام بسیاری از علمای اهل سنت را نقل می کنند که درباره حدیث رد الشمس کتاب مستقل نوشتند، بنابراین می توانیم نتیجه بگیریم که واقعه رد الشمس به نقل فریقین یعنی شیعه و سنی در کتب معتبر هر دو مذهب نقل شده است و جایی هم برای انکار آن وجود ندارد.نکته دوم این است که این حادثه به قدری معروف و مشهور بوده که خود امیرالمومنین (ع) در روز شورا (روزی که خلیفه دوم برای انتخاب خلیفه سوم، شورای شش نفره ای تشکیل داده بودند) فرمودند: آیا در بین شما به غیر از من کسی است که خورشید به خاطر او برگشته باشد، همه آنها اقرار کردند که خیر. نکته سوم این است که این واقعه در اشعاربسیاری از شعرا از قرن اوّل تا کنون هم مشاهده می شود و این نقل بر اشعار، دلیل محکمی بر اصل وقوع چنین حوادثی است، چون در میان شعرای عرب رسم بر این بود که در مورد حوادث خاص و نادر شعر  می سرودند.

 

وهابیت اصل این اتفاق را منکر می شوند و می گویند،چنین واقعه ای رخ نداده است آیا می توان به اسناد متقن و صحیحی در این زمینه اشاره کرد که ادعا از جانب آنها باطل شود؟

در مقابل اینکه بسیاری از بزرگان اهل سنت، حادثه رد الشمس را قبول کردند، افراد دیگری مانند ابن جوزی در کتاب تذکرة الخواص خود و ابن حزم از علمای اهل سنت منکر این حدیث بوده و اشکالاتی بر آن وارد کرده اند.اشکال اول تحت عنوان نادر بودن حدیث است، یعنی ادعایشان بر این است که اگر واقعه بازگشت خورشید رخ داده است، پس هیچ کس نمی توانست منکر آن باشد و همه افراد انگیزه نقل و گسترش آن را داشتند در حالی که ما می بینیم عده بسیار کمی آن را نقل کرده اند؛ بنابراین اصل این واقعه زیر سوال می رود. ابن تیمیه یکی از منکران واقعه ردالشمس است که می گوید: اگر واقعه رد الشمس در خیبر و در برابر چشمان لشکریان مسلمانان که بیش از 1400 نفر بودند، اتفاق افتاده بود، قطعا تعداد زیادی از آنها این موضوع را نقل می کردند در حالی که انسان های شناخته شده ای این حادثه را نقل نکردند لذا اشکالاتی بر آن وارد کرده اند که ما آن را پاسخ می دهیم؛ اولا انگیزه برای پنهان کردن این قضیه، بسیار زیاد بوده، چون در آن زمان اداره سیاسی جامعه و حکومت اسلامی در دست کسانی بود که اهتمام زیادی به کتمان کردن فضایل آقا امیرالمومنین علی (ع) داشتند، ثانیا این شبهه که گفته می شود، نادر است، دو مورد نقد دارد، یک مورد اینکه داستان شق القمر که معجزه مسلم و قطعی پیامبر اسلام است و همه مفسران اهل سنت هم آن را پذیرفتند در حالی که توسط افراد کمی نقل شده است و اگر ابن تیمیه عنوان می کند، رد الشمس را افراد کمی نقل کردند،ما می گوییم چطور است که شق القمر را هم که افراد کمی نقل کردند، آن را پذیرفتید ولی حدیث ردالشمس را رد می کنید، پس معلوم است که این انکار شما از روی عناد و لجاجت با امیرالمومنین است.

 

اشکال دوم، تعارض با برخی از احادیث است،عنوان می کنند که در حدیث صحیحی داریم که خورشید بر احدی به غیر از حضرت یوشع که از انبیای الهی است، حبس نشده است. وجود مبارک پیامبراکرم(ص) در روایت صحیحی که اهل سنت هم آن را قبول دارند، فرمودند:خورشید برای بشری به غیر از حضرت یوشع که از انبیای الهی بود، در سفر به بیت المقدس توقف نکرد. این حدیث را احمد بن حنبل نقل کرده است لذا اگر ادعا کنیم رد الشمس و برگشت خورشید برای امیرالمومنین هم رخ داده است با این حدیثی که دیگران نقل کردند و پیامبر هم فرمودند، رد الشمس فقط برای حضرت یوشع رخ داده که در این صورت تعارض پیدا می کند و این جای اشکال است. پاسخ این است که در داستان یوشع سخن از حبس ،ماندن و توقف خورشید است نه برگشت؛ بنابراین این حدیث نمی تواند معارضی برای رد الشمس باشد، گذشته از این، این حدیث دلالت بر این دارد که در امت های گذشته این معجزه و کرامات سابقه نداشته و سابقه اش مربوط به حضرت یوشع است، اما از اینکه در آینده چنین اتفاقی می افتد و حدیثی که اهل سنت نقل می کنند، هیچ تعارضی بین این دو حدیث وجود ندارد و نباید به بهانه تعارض، منکر رد الشمس شویم.

 

اشکال سومی که در منکران حدیث ردالشمس وجود دارد این است که آنها معتقدند احادیثی که درباره این حدیث نقل شده از نظر بیان خصوصی یا جزییات حادثه، اختلاف زیادی دارند و به خاطر این اختلاف ما دلیلی بر محکم بودن آن نمی بینیم. مطابق ادعای برخی از این افراد، نماز حضرت علی(ع) به سبب تقسیم غنایم جنگ خیبر به تاخیر افتاده بود، گروه دیگر علت این مساله را رعایت حال پیامبر(ص) دانسته اند چون سر پیامبر در دامن حضرت علی (ع) بوده است و برخی هم می گویند، ردالشمس در غزه خیبر رخ داده است  که از مدینه درو بوده و برخی روایات هم جاهای دیگری  برای این واقعه نقل کردند، ابن تیمیه هم به دلیل وجود این اختلافات در نقل بر آن اشکال وارد کرده ا ند.

 

پاسخ به اشکال سوم این است که اختلاف در جزییات مانند مکان و زمان دلیلی بر انکار اصل واقعه نیست، زیرا اگر اختلاف در نقل جرییات این سخن را ملاک صحت یا کذب قرار دهیم، بسیاری از حوادث تاریخی بلکه روایات مربوط به احکام عملی هم باید کنار زده شوند، چرا که در جزییات با هم اختلاف دارند. به عبارت دیگر، بسیاری از وقایع تاریخی با وجود کثرت روایات، اختلاف در جزییات شان زیاد است، حتی در اعجاز شق القمر که هیچ کس آن را انکار نکرده است، جزییاتی که در روایات نسبت به ان نقل شده است، مختلف است؛ پس این گونه اختلاف در نقل ها سبب زیر سوال رفتن اصل واقعه نمی شود، زیرا همه روایات در اصل واقعه و اتفاق افتادن چنین کرامتی از جانب امیرالمومنین (ع) مشترک هستند؛ بله اگر در یکی از جزییات بین این دو نقل، اختلاف وجود داشته باشد، همان بخشی که محل اختلاف است، از درجه اعتبار ساقط  می شود و اصل واقعه را نمی توان انکار کرد. در جریان رد الشمس، اختلاف در جزییات است و این امر باعث زیر سوال رفتن اصل داستان نمی شود.

 

اشکال چهارم، اشکال سندی است که «ابن جوزی» از حدیث رد الشمس گرفته است. وی می گویند، افرادی که حدیث  رد الشمس را نقل کردند، افراد ضعیفی هستند. در حالی که ما می گوییم اگر این حدیث از یک طریق نقل شده بود،حرف شما صحیح بود و ساختگی بودن آن را می پذیرفتیم، ولی  این در حالی است که حدیث رد الشمس از طرق متعددی نقل شده است و جالب اینکه راویانی را که «ابن جوزی»  آنها را تضعیف کرده، بزرگان رجالی اهل سنت همان راویان را افراد صادق و موثقی معرفی کردند؛ مثالا «ذهبی» درباره احمد بن داود بن موسی که یکی از راویان حدیث رد الشمس است، می گوید :این شخص ثقه است. پاسخ دیگری که ما به ابن جوزی می دهیم این است که می گوییم،خود علمای اهل سنت هم حرف، ابن جوزی را نقد کرده اند از جمله شخصی که از علمای اهل سنت به نام اسماعیل بن محمد عجلونی که پس از اینکه از احمد بن حنبل و ابن جوزی نقل می کند که این دو نفر حدیث رد الشمس را قبول ندارند، این طور نوشته که احمد بن حنبل گفته  است که این حدیث اساسی ندارد و ابن جوزی هم این حدیث را ساختگی می دادند این سخن اشتباه و حرف هر دوی آنها نادرست است؛ بنابراین به همین سبب جلاالدین سیوطی از علمای اهل سنت  می گوید: این حدیث سند حسنی دارد و بزرگان دیگری مثل طهابی این را صحیح دانسته اند لذا نتیجه می گیریم که روایات رد الشمس که ابن جوزی و ابن تیمیه آن را ساختگی می دانند به تصریح علمای رجالی اهل سنت هیچ مشکل سندی ندارد و همگی مورد وثوق و اعتماد علمای رجال اهل سنت هستند.

 

اشکال دیگری که  وهابیون در خصوص ابطال رد الشمس وارد می کنند چیست؟

اشکال  دیگراین است که منکرین رد الشمس ادعا کرده اند که واقع شدن ردالشمس باعث تغییر در نظام عالم هستی می شود، آنها می گویند: ما یکی از براهین اثبات وجود خداوند را نظم دقیق عالم می دانیم،اگر بخواهد کسی ادعا کند که خورشید جا به جا شده این امر در معارض با این مسئله است بنابراین پاسخ ما است، چون این حادثه کرامتی است که با درخواست پیغمبر یا امیرالمومنین (ع) واقع شده است لذا هیچ خلل و تعارضی با نظام عالم هستی ندارد.

 

 

 

 

کد خبر 936213

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha