اعتقاد به گفتگو در بین ما ایرانیان کم است/ «گفتگو» سنت پیامبر اکرم(ص) و امامان(ع) بود

فروزش با اشاره به تاکید دین اسلام بر لزوم گفتگو و مذاکره، گفت: در زندگی پیامبر اکرم(ص) و امامان معصوم(ع) مبنا بر گفتگو بوده است.

به گزارش خبرگزاری شبستان، مهدی فروزش ،استاد دانشگاه و فعال فرهنگی و اجتماعی در یادداشتی با عنوان «گفتگو» نوشت:در مورد گفت و گو در کشورمان نقص زیادی داریم. میزان تنش هایی که در جامعه می بینیم اعم از نزاع های خانوادگی ، قبیله ای، مذهبی و سیاسی نشان می دهد که در بحث گفت و گو ضعف داریم. گفت و گو یک ابزار فرهنگی است که در خدمت فرهنگ و تمدن است. فرهنگ مقوله ذهنی است یعنی مجموعه ای از باورهای ذهنی . تمدن یک مسئله عینی است زیرا ما نمادها و رفتارها را عینا می بینیم. مفهوم گفت و گو مشخص است. گفت و گو بین حداقل دو نفر صورت می گیرد.انسان موجودی مدنی است و زندگی اجتماعی دارد و ضرورت داشته که گفت و گو داشته باشد. کمبود منابع باعث شده که انسان ها رو در روی هم قرار گیرند و مسایل خود را حل کنند حال یا با گفت و گو یا با نزاع و درگیری. انسانی که ییلاقی و قشلاقی زندگی می کرده گفت و گو در او دیر صورت گرفته است زیرا با مهاجرت نیازهایش را تامین می کرده است. در یکجانشینی مالکیت و حقوق مطرح می شود و یکی از اساسی ترین مسایل حقوق گفت و گو ست. بحث دیگر اشتراکات انسانی است؛ مثلا نوع لباس و سلیقه باعث شد که انسان به گفت و گو بپردازند. بحث دیگر احساسات است. انسان ها بر اساس احساسات گفت و گو می کنند، عاشق می شوند، شعر می گویند و در نهایت توسعه شکل می گیرد.

 

 گفت و گو از بدو تولد انسان و زمان آدم و حوا بوده است.قلم و خط یکی از ابزارهای گفت و گوست که به توسعه جامعه انسانی کمک می کند. یکی از ویژگی هایی که گفت و گو دارد، پویایی است. گفت و گو ایستا نیست، توسعه می یابد تا به هدف برسد. در ایران بحث پدرسالارانه را داریم، معضلی است که بوده و هست. رییس طایفه و یا پدر هر چه می گفتند، دیگران اطاعت می کردند. خصلت زورگویی همچنان در ایرانیان وجود دارد، با همسایه به خاطر سر و صدای که داشته است، دعوا می کنیم. به خاطر تصادف ،دعوا راه می اندازیم. به جای داشتن تعامل زود دست به دعوا می شویم.

 

 گفت و گو الزاماتی دارد که اولین آن، اعتقاد به گفت و گوست. گفت و گو مسایل ما را حل می کند و اگر نباشد دعوا پیش می آید. اعتقاد به گفت و گو  باید در بین ما ایرانیان زیاد شود. الزام بعدی مفهوم شناسی است. اگر مفاهیم را به استاندارد نرسانیم، نمی توانیم گفت و گو داشته باشیم. مفهوم باید مشخص باشد. در قرون اخیر به این نتیجه رسیدند که زبان بین المللی داشته باشند ریرا درک کردند که منشأ جنگ ها عدم گفت و گوست. به عنوان مثال در عراق حرف همدیگر را نفهمیدند و جنگ آغاز شد، در افغانستان زبان هم را درک نکردند و آمریکا آمد و اوضاع بدتر شد. مرور تجربه و تاریخ هم از الزامات گفت و گوست. دیگر تک صدایی، تک محوری و زورگویی جایی در دنیا ندارد و باید بپذیریم که اینها منشأ جنگ و نزاع در قرون گذشته بوده است و نباید تکرارشان کنیم. از الزامات دیگر گفت و گو، خوش بینی نسبت به گفت و گوست. باید بدانیم با گفت و گو به صلح، آرامش و پیشرفت می رسیم. اعتماد الزام دیگر است که اگر نباشد وحشت و ترس ایجاد می شود. یکی دیگر از الزامات تلاش برای حل مسئله است نه اینکه مسایل جدید به وجود آورد. الزام دیگر صداقت است. یک طرفه نبودن الزام بعدی گفت و گوست؛ به عنوان مثال در عرصه بین الملل باید با شرایط برابر مذاکره شود و یا اینکه می گوییم سطح دانشگاه از مدرسه بالاتر است به خاطر گفت و گوست زیرا دانشجو نظرش را بیان می کند و استاد تنها متکلم وحده نیست.

 

 نهادینه سازی گفت و گو مقدماتی دارد. خانواده رکن اصلی در نهادینه سازی گفتگوست. پدر و مادری که به شکل احترام آمیز با هم گفت و گو کنند، به طور غیر مستقیم گفتگو و عدم جدل را به فرزندان آموزش می دهند. مرحله بعد دوستان خوب است. دوستی  با کسی که همسطح انسان نباشد، زورگویی و تحمیل عقیده می آورد، یک نفر مظلوم و دیگری ظالم می شود. آموزش و پرورش مرحله بعد است که باید بر پایه گفت و گوی صحیح باشد. سازمان های مردمی نیز در نهادینه شدن گفت و گو اثر دارند. اینکه حزب و اتحادیه تشکیل می دهیم برای این است که گفت و گو داشته باشیم؛ به عنوان مثال اتحادیه نانوایان تشکیل شد که از حقوق نانوایان دفاع کند. یکی دیگر از مباحث نهادینه سازی گفت و گو، هنر است؛ به عنوان مثال نقاشی و آثار تاریخی از مسایل قدیم به ما خبر می دهند. اگر هنرهای اصیل را حفظ کنیم به نهادینه کردن گفت و گو و توسعه جامعه کمک کردیم. یکی دیگر از مسایل مردم سالاری است که در بحث سیاسی مطرح است. نظام سیاسی برآمده از مردم نشان از وجود گفت و گو در آن جامعه است در غیر این صورت در آن جامعه دیکتاتوری وجود دارد.

 

 گفت و گو ابزاری دارد. یک زمان، زبان فقط ابزار گفت و گو بود، بعد آواها نوشته شدند و گفت و گو تکمیل تر شد. دومین ابزار گفت و گو ،قلم است، برای همین نقش و نگارهایی روی کوه و سنگ و دیوار در قدیم دیده می شود. ابزار دیگر گفت و گو ،هنر اعم از فیلم، تئاتر، موسیقی، خوشنویسی، نقاشی، کاریکاتور است؛ به عنوان مثال کتاب نوعی گفت و گوست. فردی می نویسد و دیگران نقد می کنند و نویسنده بازخورد می گیرد. در موسیقی نیز همین طور است. دست زدن و هیجان مخاطب در کنسرت ،بازخورد است پس اینجا هم گفتگو شگل گرفته است. این ابزار باعث شده  است که جنگ و نزاع کمتر شود و جهان به سمتی به غیر از جنگ برود تا مسایل را حل کند. برای همین در جنگ های جدید خبری از تیر و تفنگ و تانک نیست و  به عنوان مثال تحریم اقتصادی می بینیم که آن هم با گفت و گو قابل حل است.

 

و اما ابعاد گفت و گو. گفت و گوی انسان با انسان مانند گفت و گوی معلم با دانش آموزان، والدین با فرزندان، فرماندار با مردم. بعد دیگر فرهنگ با فرهنگ است؛ به عنوان مثال فرهنگ لری با فرهنگ ترکی، فرهنگ ایرانی با فرهنگ اروپایی. بعد دیگر، گفت و گوی ادیان است که در تاریخ زیاد داشتیم؛ به عنوان مثال امام رضا(ع) افرادی از ادیان مختلف را دعوت کرد و با هم صحبت کردند. دین اسلام تاکید بر مذاکره و گفت و گو دارد و سنت پیامبر اکرم(ص) و امامان(ع) گفت و گو بود. پیامبر اکرم(ص) دعوتش را با گفت و گو شروع کرده است. در زندگی پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) مبنا بر گفت و گو بوده است. امام حسین (ع)تا آخرین لحظه دعوت به گفت و گو  و حل مساله کردند اما طرف مقابل لجاجت و دشمنی کرد و نپذیرفت. بعد دیگر،گفت و گوی انسان با خداست. انسان با خدا راز و نیاز می کند و از طرفی آرامشی نصیبش می شود.

 

 عدم جنگ و ستیز، برقراری عدالت، ایجاد آرامش و امنیت از نتایج مهم گفت و گوست؛ به عنوان مثال معلمان احساس می کنند که حقوق شان پایمال شده اما به جای آتش زدن اموال عمومی با نماینده خود صحبت می کنند. پیشرفت و توسعه جامعه از دیگر نتایج گفت و گوست. امید است که با نهادینه شدن گفت و گو در کشورمان شاهد توسعه روزافزون و حل بسیاری از مشکلات خانوادگی، اجتماعی و بین المللی باشیم.

 

 

کد خبر 953991

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha