به گزارش خبرنگار سرویس قرآن و معارف خبرگزاری شبستان آنچه در ادامه می آید گفتگوی ما با حجت الاسلام و المسلمین دکتر سیدمحمدحسین هاشمیان، عضو هیات علمی و مدیرگروه سیاستگذاری فرهنگی دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام درباره چرایی نیاز ما به تبلیغ دینی، معنای حداقلی و حداکثری تبلیغ دینی، ماهیت تبلیغ به ویژه در نگاه به سیره پیامبر و اهل بیت علیهم السلام است.
شاید این سوال از زاویه برخی سوال از بدیهیات به نظر برسد اما می توان همواره از زاویه ای نو به آنچه که حتی بدیهی به نظر می رسد نگریست. از این جهت می پرسیم که نیاز ما به تبلیغ دینی از کجا می آید؟
ضرورت این نیاز مبتنی بر آیات قرآن آشکار می شود. وقتی به آیات قرآن نگاه می کنیم می بینیم به این ضرورت در قالب نیاز به تذکر می پردازد. حیات مادی و دنیوی انسان، مشحون از موقعیت هایی است که غفلت آفرین است و انسان را از آن هدف اصلی و غایی دور می کند لذا ما در قرآن می بینیم که خداوند مکررا به پیامبر (ص) ضرورت تذکر را یادآوری می کند: "فذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرَىٰ تَنْفَعُ الْمُؤْمِنِينَ / تذکّر و پند ده که پند و تذکّر مؤمنان را سودمند افتد." در این آیه به صراحت بر این موضوع تکیه و تاکید می شود که تذکر به مومنان، نفع و سود می رساند.
مستحضر هستید که بزرگ ترین مبلغ، وجود نازنین پیامبر اکرم (ص) است. حضرت والاترین درجه در حوزه تبلیغ دینی را دارند و سرور و آقای همه مبلغان هستند همچنان که قرآن کریم هم بر مقام مبلغ بودن پیامبر صحه می گذارد: مَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ. یا آن جا که می فرماید: انا ارسلناک شاهدا و مبشرا و نذیرا و داعیا الی الله باذنه و سراجا منیرا
اگر بخواهیم به تبلیغ از دریچه حداقلی و حداکثری نگاه کنیم چه نکاتی برجسته خواهد شد؟
ببینید گاه برخی به تبلیغ نگاه حداقلی دارند و ماحصل این نگاه، ایصال پیام دین به مخاطبان و مردم است. یعنی در این جا مبلغ کسی است که پیام دین را به مخاطبان می رساند. البته این نگاه درستی است اما صرفا یک گام از تبلیغ است. البته که پیامبر (ص) و ائمه و مبلغان بزرگ دینی که در مسیر انبیا و اولیا حرکت می کنند از جمله تکالیف آن ها این است که پیام دین را برسانند اما این افراد در این گام متوقف نشدند بلکه یک گام بالاتر غیر از رساندن پیام، ایجاد زمینه و بستر هدایت و دستگیری و به تعبیر دقیق تر مهیا کردن زمینه های تربیت است. وقتی ما از رساندن پیام صرف عبور می کنیم و در واقع زمینه چینی برای تعالی مخاطب انجام می دهیم این دیگر معنای حداکثری تبلیغ است که در حقیقت تربیت دینی، هدایت و ارشاد آحاد جامعه است.
در واقع تبلیغ در معنای حقیقی آن مشتمل بر دو گام است: رساندن پیام و پرورش دادن آن در قلب و ذهن افراد جامعه؟
بله، این طور نیست که مثلا با یک بار گفتن، چالش های جامعه حل و فصل شود. جامعه بشری نیاز مستمری دارد به این که هم پیام دین را به او برسانیم و تذکر دهیم و هم این که فراتر از آن، زمینه هدایت، تعالی، رشد و تربیت را برایش مهیا و تدارک ببینیم لذا این ضرورتی است که نمی توان از آن به سادگی عبور کرد. از زاویه ای دیگر می توان این گونه گفت که انسان از حیث خلقت هم دارای بُعد متعالی و الهی است و هم بُعد حیوانی. آن بعد الهی و انسانی در حقیقت فطرتی است که خدا بر اساس آن انسان را خلق کرده است و اگر می بینیم که انسان ذاتا گرایش به کمال جویی، زیبایی، تعالی جویی، حق دوستی و خداپرستی دارد به خاطر همان فطرتی است که خداوند در وجود انسان به ودیعه نهاده است. اما فراموش نکنیم که همین انسان، دارای بُعد حیوانی هم است و زمینه های حیوانی و غرایزی چون شهوت و غضب و قس علی هذا در انسان وجود دارد. در حقیقت این ها نیازهایی است که انسان با حیوانات در آن ها مشترک است و وقتی نتوانستیم از این نیازها به اندازه و در مسیر همان فطرت استفاده کنیم انسان از آن بعد الهی و فطری خود خارج می شود.
در حقیقت مبلغان دینی می خواهند ما را به یک توازنی در ابعاد وجودی خودمان برسانند. اما این توازن چگونه محقق می شود؟ آیا دین نمی خواهد روی خوشی به آن بعد حیوانی نشان ندهد و در حقیقت آن را نادیده بگیرد؟
ببینید دین نیامده است که آن بُعد غریزی را نادیده بگیرد یا حتی آن را سرکوب کند بلکه دین آمده که غریزه را تحت فرمان عقلانیت و فطرت پیش ببرد. در حقیقت آنچه که مایه آزار انسان است این است که نمی داند چگونه آن بُعد حیوانی را به اختیار خود درآورد. در این میان مبلغان دینی تلاش می کنند با چراغ عقلانیت و فطرت، راه را به انسان درمانده در امیال و غرایز نشان دهند. لذا یکی از وظایف مبلغان، کمک کردن به جامعه انسانی است که در سطح غرایز متوقف نمانند. همچنان که این حقیقت در دین اسلام و در سیره پیامبر (ص) و اهل بیت علیهم السلام می درخشد و جوهره سخن آنان این است که به انسان نشان دهند او از ملک هم افزون تر است و حیف و افسوس بزرگی است که این انسان که می تواند از ملک و فرشته هم بالاتر برود در سطح غرایز و خواست های نفسانی متوقف بماند و به تعبیر قرآن حتی از آن هم فروتر برود: أُوْلَئِکَ کَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ. این خسران ابدی است که انسان حتی از چهارپایان هم در مرتبه پایین تری قرار گیرد لذا ضرورت تبلیغ از این جا مشخص می شود و مبلغ وظیفه دارد که در مسیر اعلی علیین و تعالی فطرت انسان گام بردارد و انسان را به مفهوم حقیقی کلمه احیا کند و احیای انسان هم به این است که مرتبه واقعی او را به او نشان دهیم و اجازه ندهیم که در نازل ترین مرتبه های وجود خود مستقر شود و با خاموش کردن عقل و فطرت خود در تاریکی ها گم شود.
پرسشی که در این باره می توان طرح کرد این است که محتوای تبلیغی قرار است دربرگیرنده چه خوراکی باشد؟ آیا این یک خوراک فکری است مثلا در برابر شبهات یا یک خوراک از جنس احکام است یا خوراک عقیدتی است یا خوراک اخلاقی؟
محتوای تبلیغی بستگی به نیازسنجی تبلیغ دارد. به این معنا که ما ببینیم مخاطبان آن تبلیغ به چه محتوایی نیازمند هستند در حقیقت هم محتوا و هم فرم ارائه بسیار مهم و کلیدی است. امروز به ویژه با توسعه رسانه های نوین فرم ارائه صرفا استفاده از منبر نیست. ما امروز با اشکال و فرم های زیادی روبرو هستیم که با فهم دقیق اقتضائات می تواند گره گشای کار ما باشد بنابراین این همه، بستگی به نیازسنجی و انتظارسنجی از مخاطبان دارد پس باید مخاطب شناسی دقیقی صورت گیرد که آن دریافت کننده تبلیغ دینی، نیازمند چه لایه ای از لایه های معارف دینی است چون همچنان که شما هم در سوال اشاره کردید دین لایه های مختلفی دارد از احکام و بحث های فقهی تا مباحث اخلاقی و معرفتی، گاهی ممکن است نیاز مخاطب ما به بحث های اخلاقی باشد بنابراین پیام تبلیغی هم باید متضمن حوزه اخلاق باشد. گاهی شبهات اعتقادی و کلامی در جامعه رواج پیدا می کند بنابراین مخاطب باید بتواند محتوای تبلیغی را دریافت کند که به این شبهات پاسخ دهد. همچنان که امروز می بینیم دشمن امروز متاسفانه بیشتر در این فضاها حرکت می کند بنابراین محتوای تبلیغی ما هم باید با در نظر گرفتن این نکات و ویژگی ها باشد.
نظر شما