روایت سرپرستار بیمارستان مهرگان از درگیری شهیده مدافع سلامت با کووید ۱۹

سرپرستار بخش مراقبت های ویژه بیمارستان مهرگان که ۴ سال با شهیده مدافع سلامت جدای از همکار، دوست هم بوده، ماجرای ابتلای او به کووید ۱۹ را روایت می کند که چگونه با وجود رعایت همه پروتکل های بهداشتی اما درگیر ویروس شد.

خبرگزاری شبستان-کرمان

 

« اگر آه تو از جنس نیاز است/ در باغ شهادت باز، باز است/ نمی‌دانم که در سر، این چه سودا است! همین اندازه می‌دانم که زیبا است»

 

روز دهم بهمن ماه سال ۱۳۶۸ در شهرستان سیرجان به دنیا آمد؛ در خانواده ای با ۹ فرزند؛ دو خواهر بیشتر نبودند و ام البنین خواهر کوچکتر؛ قطار زندگی او را به ایستگاه پرستاری رساند؛ همان جا که حتی مرگ مادر هم مانع از ادامه فعالیتش نشد؛ پدرش جانباز جنگ تحمیلی است و مادر را هم دو ماهی است که بر اثر ابتلا به سرطان از دست داده است.

 

مراسم چهلم مادر که برگزار شد، علیرغم اصرار برادران به دلیل نگرانی از کووید ۱۹  اما باز در کسوت پرستاری شروع به ادامه خدمت کرد.

 

 

مرضیه سادات میرتاج الدینی، سرپرستار بخش مراقبت های ویژه بیمارستان مهرگان که ۴ سال با ام البنین جدای از همکار، دوست هم بوده در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری شبستان به ماجرای ابتلای ام البنین به کووید ۱۹ اشاره می کند و می گوید: این بیمارستان بیمار کرونایی پذیرش نمی کند؛ اما اواخر شهریور ماه بود که یک بیمار مشکوک داشتیم که ۲۴ ساعت طول کشید تا نتیجه تست او مشخص شد.

 

 

همان شب ام البنین شیفت بود و با اینکه همه پروتکل ها را رعایت کرده بود اما چند روز بعد سرفه های او شروع شد که باز هم شک نکردیم تا اینکه تب و بدن درد گرفت و این شد که تست داد و متأسفانه نتیجه مثبت و منجر به بستری او در ۲۸ شهریور ماه شد؛ ابتدا در بیمارستان پیامبر اعظم و پس از آن در بیمارستان افضلی پور؛ کادر درمان هر کاری که لازم بود برای ام البنین انجام دادند حتی شخص دکتر یوسفی، رییس بیمارستان مهرگان و خانم نخعی، جانشین مترون؛ اما متأسفانه ریه خیلی درگیر شده بود.

 

 

طی مدتی که بستری بود با هم در ارتباط بودیم، یک بار که تماس گرفتم نفسش بالا نمی آمد و از آن پس ترجیح دادم پیامکی با هم در ارتباط باشیم تا چند روز قبل از شهادت که دیگر گوشی تلفنش خاموش شد اما باز هم حال او را از یکی از همکاران قبلی که الان در بخش مراقبت های ویژه بیمارستان افضلی پور است می پرسیدم و می دانستم که بدحال است.

 

 

 

شنبه شب(۱۲ مهر) ساعت حوالی ۲۴ بود که به من اطلاع دادند ام البنین از دنیا رفت.

 

 

میرتاج الدینی با اشاره به اینکه شهیده شاهمرادی حیلی دلسوز و کم حرف بود به ویژه آنکه بعد از مرگ مادرش خیلی ناراحت بود‌؛ تصریح کرد: اما اینکه این همه سال کار کنی و در نهایت با عنوان شهید از دنیا بروی لیاقت می خواهد.

 

وی افزود: با کادر خدمات هم مهربان بود؛ همین دیروز بعد از شهادتش یکی از خانم های بِهکار بیمارستان گفت: روزی برای رسیدگی به یک بیمار در بخش ایزوله می خواستم وارد اتاق شوم که خانم شاهمرادی مرا دید که وسایل حفاظتی مناسب ندارم و به جای من رفت و کار مریض را انجام داد.

 

 

میرتاج الدینی با تأکید بر اینکه مردم باید پروتکل های بهداشتی را رعایت کنند؛ از اینکه عده ای این بیماری و حتی مرگ ناشی از آن برایشان عادی شده گلایه کرد و با ابراز تأسف گفت: مردم را می بینیم که خیلی راحت در کافی شاپ و جاهایی که ضروری نیست رفت و آمد دارند در حالیکه نمی دانند در فصل سرما چه فاجعه ای ممکن است رخ بدهد.

 

 


عبدالرضا شاهمرادی پور، برادر بزرگ شهیده مدافع سلامت ام البنین شاهمرادی پور هم با چشمانی بارانی و در حالیکه آماده انتقال پیکر خواهر به شهرستان سیرجان است؛ به خبرنگار خبرگزاری شبستان می گوید: خیلی دلسوز و ساکت بود و حرف کسی را نمی زد؛ چندین بار به او گفتیم در این شرایط کرونایی بیمارستان نرود اما گفت وظیفه ام هست و جان مردم عزیزتر است.

 

 

وی تأکید کرد: از مردم درخواست دارم پروتکل های بهداشتی را رعایت کنند زیرا در قبال آن مسئول هستند.

کد خبر 979795

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha