رابطه شمس آل احمد با امام رابطه پدر و فرزندی بود

امیر حسین فردی گفت: چهره امام خمینی برای زنده یاد شمس آل احمد چهره مهربان پدر را تداعی می کرد، به دلیل همین احساس بود که پس از اولین دیدارش با امام از کانون نویسندگان برید و به اردوگاه انقلاب پیوست.

به گزارش خبرنگار شبستان، مراسم گرامیداشت چهلمین روز درگذشت شمس آل احمد با قرائت یک جزء از قرآن مجید توسط کریم منصوری در تالار مهر حوزه هنری شروع شد و سپس امیرحسین فردی رییس مرکز آفرینش های حوزه هنری ضمن تسلیت به مناسبت درگذشت شمس به خانواده و اهالی فرهنگ و هنر گفت: ما رسم شاگردی در نزد شمس را به جا نیاوردیم و زمانی که وی از بین ما رفت دریافتیم که چه خلائی داریم و امیدواریم بعد از این بتوانیم قدردان زحمت های آن بزرگوار باشیم.

 

وی افزود: فقدان شمس بسیار دردناک بود چرا که وی خدمات ارزنده زیادی به انقلاب داشت.

 

فردی در ادامه با اشاره به خاطره اولین دیدار شمس با امام خمینی (ره) تصریح کرد: شمس در نخستین برخورد خود با امام خاطرات جذابی دارد، چنانکه پس از این دیدار می گوید که سال 40 پدرم از دنیا رفت، اما روزی که امام را دیدم فکر کردم پدرم آنجا نشسته است، در آن  لحظه خیال کردم که بار دیگر پدرم را می بینیم و از آنروز به بعد بود که دیدن خمینی برای من یک هدف شد.

 

نویسنده رمان اسماعیل در ادامه خاطر نشان کرد: پس از این دیدار بود که شمس دچار تحول شد و به اردوگاه انقلاب پیوست و از جایی مثل کانون نویسندگان برید و خدمات فرهنگی زیادی را به انجام رساند.

 

 وی تصریح کرد: مساله دیگر درباره شمس این است که وی بی اندازه به برادر بزرگوارش جلال وفادار بوده  است و در همه آثارش از جلال به نیکی یاد می کند و این معرفت و ادب چیز کمی نیست که ما در وجود این فرد می بینیم .

 

در ادامه این مراسم کلیپی از زندگی شمس آل احمد پخش شد، سپس سید محمود سجادی اشعاری را در سوگ شمس آل احمد قرائت کرد. وی همچنین گفت: شمس دومی نداشت، اما کرم داشت و همه جا تجلیل را متمایل به جلال می کرد، روزی در مراسمی به دانشجویانش گفت «جلال فرزند نداشت همه شما فرزندان جلالید» به یاد می آورم شبی را در خانقاهی با شمس بودیم و آن روز در مراسم تجلیل از خودش هدیه ای دریافت کرده بود و در نزدیکی آن خانقاه مردی نابینا دوچرخه تعمیر می کرد، دوستان که او را می شناختند به او تبریک گفتند شمس پرسید مگر چه شده است گفتند عروسی پسر اوست، به همین دلیل او سکه هایی را که هدیه گرفته بود به مرد نابینا به عنوان هدیه عروسی پسرش داد.

 

دانایی خواهرزاده شمس و جلال، در ادامه مراسم به بیان خاطراتی از شمس پرداخت و گفت: زنده یاد شمس آل احمد 20 سال از بهترین سالهای عمرش را در انزوا به سر برد، انزوایی که برای ما اندوهبار و برای خودش مرگبار بود، حتی یکی از آقایان گفته بود که این انزوا، انزوایی خودخواسته است اما این نکته در مورد شمس جای تامل دارد و اگر خوب حلاجی نشود، باعث قلب حقایق می گردد بنابراین باید علل انزوای شمس را ریشه یابی کرد.

 

وی ادامه داد: شمس در دو دوره از زندگیش فعالیت سیاسی کرد، اوایل انقلاب که به حکومت انقلابی نزدیک شد و این مساله موجب کناره گیری دوستان روشنفکرش شد، چرا آنها او را به سازشکاری و فرصت طلبی متهم کردند و این آغاز انزوای اول شمس شد، اما او اواسط سال 70 از فعالیت های سیاسی کناره گیری کرد و همین این مساله سبب شد که همه خدماتش به فراموشی سپرده شوند و این ضربه مهم دیگری بود که وی را به انزوا کشانید و جالب اینجاست که بازیگران هر دو صحنه حتی یک تسلیت و ابراز همدردی را از او دریغ کردند.

 

وی تصریح کرد: شمس همواره یاور جلال و در کنار او بود اما این از ارزش نویسندگی او کم نمی کند، در واقع نه شمس می خواست جلال شود و نه جلال می خواست که شمس باشد و بعد از مرگ جلال چنان احساس تکلیف کرد که تمام کارهای خودش را کنار گذاشت و کارهای جلال را در اولویت قرار داد در واقع شمس آل احمد با فداکاری خودش در مورد برادر نمره بیست گرفت.

 

غلامرضا امامی مترجم و پژوهشگر گفت: همه دوستداران این خانواده حقیقتاً می دانند که من اباء دارم که در مراسم تجلیل زندگان و ترحیم مردگان سخنی بگویم، چرا که رسم است در چنین مراسمی بسیار از باید ها سخن برانند و من از بایدها بیزارم، اما به فرمان خاندان آل احمد پذیرفتم که مختصری درباره آشنایی خودم با شمس بگوییم.

 

 

وی تصریح کرد: آنچه در مراسم تشییع شمس در باغ هنرمندان گفتم و هنوز هم به آن اعتقاد دارم امروز هم تکرار می کنم، با وجود اینکه تاکنون با هیچ خبرگزاری داخلی و خارجی سخن نگفته ام، اما خبرگزاری ها گفته های آنروزم را تحریف کردند. در آن روز من نگفتم که شمس زیباترین کتاب دنیا را نوشت بلکه گفتم از شمس قصه ها به جا ماند اما زیباترین کتاب قصه از وی، قصه زندگیش بود بنابرای نقل قول های دیگری که خبرگزاری ها نقل کردند، حرف من نیست.

 

 

امامی درباره چگونگی آشنایی خود با شمس خاطرنشان کرد: آنچه در مورد شمس می بینیم این است که وی شمسی بود در سایه و خود را فدایی جلال می دانست، اولین بار سال 1345 با او آشنا شدم. روزها دوشنبه ها من به دانشسرای عالی می رفتم و آنجا بزرگانی در کافه فیروز دانشرا که در خیابان نادری قرار داشت، گرد هم می آمدند، شمس و جلال نیز آنجا حضور داشتند و من در همین جا با شمس آشنا شدم.

 

 

وی تاکید کرد: شمس مردی بود در قامت شبیه جلال، با موهای افشانتر اما بر خلاف جلال که پرجوش تر بود، شمس آرام و ساکت و در خود فرو رفته می نمود، جلال او را به من معرفی کرد و بعدها به خانه او در کوی مهر می رفتم، ذره ای کبر در وجودش نبود و حتی بعدها که به مقامی هم رسیده بود، همیشه گره گشای مشکلات دوستان بود.
 

 

 

این مترجم و پژوهشگر در ادامه یادآور شد: شمس عشقی به قدرت نداشت، اما قدرت عشق را دریافته بود، عاشق مرگ نبود به زندگی عشق می ورزید و حقیقت را فدای مصلحت نمی کرد، اما مهمترین مطلبی که می توان درباره او گفت این است که شمس یک انسان واقعی بود، جلال فرزند نداشت و بار فرزندی و برادری او را شمس بر دوش می کشید.

 

 

وی درباره هنر شمس عنوان کرد: اگر هنر فتح آسمانی زمین باشد، شمس یک هنرمند است و اگر هنر آزادی زیبایی و آگاهی است باز هم شمس یک هنرمند است اما آنچه را که امروز نباید از یاد ببریم این است که یاد و خاطرات این دو برادر را حفظ کنیم.

 

 

امامی ادامه داد: شمس در کوی مهر زندگی می کرد، خانه اش خانه دل ما بود و امیدوارم این خانه به همین وضع به صورت موزه ای حفظ شود با همه یادداشت ها و کتابهایی که در آن وجود دارد و بهانه ای برای نسل ما باشد تا جوانان بدانند که در این خانه کوچک چه شورهای بزرگی برپا می شد، خانه دیگری که باید در حفظ آن کوشید خانه جلال است که اگر چه عمر سیمین دراز باد، باید بگوییم این خانه هم خانه تاریخ است در این خانه چه چیزهایی که اتفاق نیافتاده و چه کسانی که به دیدار جلال نرفته اند بنابراین این خانه نیز باید حفظ شود.

 

 

وی تصریح کرد: شمس آل احمد بنده کلام بود، کم نوشت اما بسیار خواند و یادداشت کرد، یادداشت هایی از سال 1332 از او به یادگار مانده است و یکی از ویژگی های خوب این دو برادر این بود که در تمام کتابهایی که خوانده بودند، یادداشت می زدند و امروز اگر جسم آنها رفته کلام آنها ماندگار است و این مرد به گردن همه اهالی قلم حق دارد.

 

 

در پایان این مراسم نیز عباسعلی براتی پور یکی از دوستان شمس به ذکر یاد و خاطره ای از وی پرداخت و خاطراتی را از وی تعریف کرد و سپس یکی از مداحان به مداحی و مصیبت خوانی پرداخت.


مراسم گرامیداشت یاد شمس آل احمد عصر روز گذشته در تالار مهر حوزه هنری با حضور اهالی هنر و هنرمندان و خانواده وی برگزار شد.

 

پایان پیام/

کد خبر 11826

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha