نقدی بر معرفی شهادت یا رحلت امام رضا(ع) در نگاه مستشرقان

دبیر علمی گروه قرآن حوزه های علمیه خواهران به تبیین نقدی بر معرفی شهادت یا رحلت امام رضا(ع) در نگاه مستشرقان پرداخت.


زینب بهجت پور در گفتگو با خبرنگار اندیشه خبرگزاری شبستان با گرامیداشت سالروز شهادت امام رضا(ع) به ابعاد تاریخی شهادت این امام همام پرداخت و با بیان نقدی بر معرفی شهادت یا رحلت امام رضا در نگاه مستشرقان اظهار داشت: ویلفرد فردیناند مادولونگ، زاده ۲۶ دسامبر ۱۹۳۰ در اشتوتگارت، اسلام‌شناس آلمانی و استاد دانشگاه تاریخ اسلام دانشگاه آکسفورد آثاری در حوزه اسلام شیعی اعم از دوازده امامی و زیدیه دارد و همچنین رویکرد ایران شناسی نیز در آثارش دید می‌شود؛ وی در دانشنامه ایرانیکا مقاله ای با محوریت بحث شهادت یا وفات امام رضا (ع) دارد، لکن نحوه مطالعه او و به طور عمده مستشرقان با روش‌های مطالعات مسلمانان تفاوت ماهوی دارد و نقدهایی بر مقاله او وارد است.


این قرآن پژوه و پژوهشگر بیان کرد: غفلت از محوری ترین رکن منظومه کلامی شیعی یکی از نقدهای مهم این مقاله است؛ در بسیاری از اثار مستشرقان دیده می‌شود که چهره امام رضا(ع)را در حصار اتفاقات سیاسی و حتی گاه پیش پا افتاده تلقی می‌نمایند. معمولا جهت معرفی چهره ایشان به اطلاعات شناسنامه‌ای و اتفاقات هم عصر با ایشان اکتفا می‌شود، گویی که معصوم (ع)فقط چهره‌ای ویژه و شاخص در تاریخ است که با حکومت زمان خود تعاملات و تعارضاتی داشته است؛ اما در نگاه و اندیشه کلامی شیعه امام نقشی محوری و شاخص و تاثیر گذار در ابعاد اجتماعی، فردی، دینی و معنوی دارد.


وی با اشاره به یادکرد حوادث و جریان های فرعی به جای اصلی به عنوان یکی از نقدهای مقاله ویلفرد فردیناند مادلونگ تصریح کرد:حوادثی که مادلونگ در مقاله خود به آنها اشاره کرده است، غالبا فرعی و میزان تأثیر آن بر زندگی امام (ع)بسیار کمرنگ است؛ مواردی مانند کاشت درخت بادام توسط امام رضا(ع) و نیز تبرک جستن از حمامی که ایشان در آن استحمام نموده‌اند، اما در کمال تعجب کلامی از حدیث سلسله الذهب به میان نمی‌آورد! یا درخصوص مبارزات فکری و سیاسی امام با فرقه‌های منحرف مانند واقفیه، مجسمه، و مشبهه مطلبی نقل نمی‌کند! او حتی درباره حوادث و رویدادهای زمان امامت امام رضا (ع)در حکومت هارون که حدود ده سال است، چیزی نمی‌گوید.
بهجت پور ادامه داد: موارد دیگری مانند نقش امام رضا ع در گسترش دانش، حکمت، فلسفه و تمدن اسلامی و یا سیره اخلاقی، تربیتی، عبادی و اجتماعی امام و نیز تربیت شاگردان دانشمند فراوان در مقاله او جایی ندارد!


وی ترسیم ناصحیح و ناقص از روابط امام رضا (ع)و مامون را یکی دیگر از نقدهای مهم به این مقاله برشمرد و عنوان کرد: مادولونگ در مقاطع بسیاری از مقاله خود رابطه امام و مأمون را بسیار حسنه و همسو معرفی می‌کند، و به هر دلیلی از طرح موارد اختلاف به دست رسیده در تاریخ و روایات خودداری می‌نماید، مانند سلطان جائر خواندن مأمون توسط امام(ع)؛ در روایات به نقل از ابوسعید خراساتی آمده است: دو مرد بر ابوالحسن الرضا(ع) در خراسان وارد شدند و از او درباره احکام نماز در سفر پرسش کردند. امام به یکی از آنان فرمود:« چون تو آهنگ دیدار مرا داشته¬ای، واجب است نمازت را شکسته بخوانی» و به دیگری اما فرمود: « چون هدف تو از این سفر ملاقات سلطان بوده است نمازت کامل است.» ( وسائل الشیعه، ج8، ص478) توضیح آنکه در احکام شرعی است که سفری که برای دیدار ظالم و سفر معصیت باشد نماز کامل است بر خلاف سفری که در مسیر طاعت یا مباح باشد.


دبیر علمی گروه قرآن حوزه های علمیه خواهران خاطرنشان کرد: دومین مثال نقض نحوه توصیف مادولونگ از روابط امام و مامون، بازداشتن امام از نماز عید فطر توسط مأمون است، در روایتی از یاسر خادم امده است: هنگامی که عید قربان فرا رسید، مأمون کسی را برای دعوت از امام برای امامت نماز و خطبه عید فرستاد. امام در پاسخ او را به شروط پذیرش ولیعهدی یادآور شدندکه بنا بر معاف بودن امام از این امور بود، مأمون آرامش دل مردم را بهانه و پافشاری کرد و امام در نهایت فرمودند بهتر است مرا از این کار معاف کنی و الا بر اساس سیره پیامبر و امیرمؤمنان علی ع نماز را خواهم خواند.
وی در این باره افزود: مامون در پاسخ گفت هر آن گونه میخواهی بخوان، و دستور داد سرداران و مردم صبح زود جلوی خانه امام حاضر باشند. راوی نقل میکند که تمام مردم در جلو و پشت بام های اطراف خانه و لشگریان جلوی خانه ایستاده بودند که دیدند امام هنگام طلوع غسل کرد و عمامه سفیدی که از پنبه بود به سر گذاشت، یک سر عمامه را روی سینه و سر دیگر را میان دو شانه گذاشت، دامن لباسش را به کمر بست و به همه یارانش نیز گفت چنین آماده شوند، ایشان با عصای پیکان داری از خانه بیرون آمد، راوی میگوید مردم جلوی خانه منتظر او بودند و دیدند که امام پابرهنه و پیرهن خود را تا نصف ساق به کمر زده است، با همراهی مردم حرکت کرد و رو به آسمان برد و چهارمرتبه تکبیر گفت چنان که گویی آسمان ها و زمین با او تکبیر می‌گفتند.


بهجت پور تصریح کرد:هنگامی جمعیت پیش رفت و به سرداران رسیدی سلاح پوشیده و مهیا بودند، امام جلوی در ایستاد و فرمود: «اللّهُ أَكْبَرُ، اللّهُ أَكْبَرُ، لَاإِلهَ إِلّا اللّهُ، وَاللّهُ أَكْبَرُ، اللّهُ أَكْبَرُ، اللّهُ أَكْبَرُ عَلَى مَا هَدَانا، اللّهُ أَكْبَرُ عَلَى مَا رَزَقَنا مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعامِ، وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلَى مَا أَبْلانا» و مردم هم مراه ایشان تکرار می‌کردند، یاسر در این جا نقل می‌کند که راوی میگوید: شهر مرو از گریه و فریاد به لرزه درآمده بود. سرداران نیز چون امام را پابرهنه دیدند از اسب های خود پایین آمدند و کفش های خود را درآوردند، حضرت حرکت می‌کردند و بعد از هر ده قدم می‌ایستاد و تکبیر می‌گفت. خبر که به مأمون رسید فضل به سهل را گفت: یا امیر المومنین اگر امام رضا با این شرایط به مصلی برسد و نماز را بخواند مردم فریفته او می‌شوند. صلاح این است که او برگردد و مآمون نیز چنین کرد و امام را بازگردانید.


وی اظهار داشت: امام یکی از مهم ترین نقدها به مقاله او قطعی گرفتن مرگ طبیعی امام است. او می‌نویسد: هنگامی که کاروان به طوس رسید، رضا احساس بیماری کرد و پس از چند روز درگذشت. باید از ایشان پرسید چرا بدون ذکر دلیل یک نقل را معتبر می‌شمارد؟! و می‌گوید خلیفه پس از درگذشت رضا، گروهی از خویشاوندان و ایشان وعلویان را از جمله عمویش محمدبن جعفر را خواست تا بدنش را بررسی کنند و تایید کنند ایشان به مرگ طبیعی فوت کرده اند، و دستور داد که بدنش را کنار قبر پدر خود یعنی هارون الرشید در منزل حمید بن قحطبه طایی در سناباد نزدیک نوغان به خاک سپرده شود. و نقل میکند مامون بدون عمامه در مراسم تدفین شرکت کرد و تا سه روز در آنجا مشغول عزادارای بود. حال آنکه این وقایع با شهادت امام سازگار است هم با مرگ طبیعی. زیرا می تواند ناشی از تدبیر سیاسی او باشد.


دبیر علمی گروه قرآن حوزه های علمیه خواهران گفت: شهادت امام رضا در منابع شیعی از مسلمات تاریخی به شمار می‌آید، وفاق شیعیان درباره این مطلب بهترین دلیل بر این مطلب است؛ چون شیعیان بر احوال امامان خود از دیگران آگاه ترند و دلیلی بر تحریف وجود ندارد.
وی در این باره افزود: نظر علامه مجلسی درباره مسموم شدن امام رضا ع توسط مامون این گونه است: علامه روایات رسیده درباره خبر شهاد را به سه دسته تقسیم می‌کند: گروه اول روایاتی که به نقل از پیامبر و ایمه شهادت امام در طوس را پیشگویی کرده اند. وَ قَالَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ : سَيُقْتَلُ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِي بِأَرْضِ خُرَاسَانَ بِالسَّمِّ ظُلْماً اِسْمُهُ اِسْمِي وَ اِسْمُ أَبِيهِ اِسْمُ اِبْنِ عِمْرَانَ مُوسَى عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَلاَ فَمَنْ زَارَهُ فِي غُرْبَتِهِ غَفَرَ اَللَّهُ لَهُ ذُنُوبَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْهَا وَ مَا تَأَخَّرَ وَ لَوْ كَانَ مِثْلَ عَدَدِ اَلنُّجُومِ وَ قَطْرِ اَلْأَمْطَارِ وَ وَرَقِ اَلْأَشْجَارِ.( شیخ صدوق، من لایحضر الفقیه، ج2، ص584)است.


بهجت پور همچنین در مورد دسته دوم از این روایات اشاره و بیان کرد: روایاتی که شخص امام رضا(ع) از شهادت خود به دست مامون خبر می دهد و محل قبر خود را نیز نشان میدهد. ابن المتوكّل ، عن عليّ ، عن أبيه ، عن الهروي ، قال: سمعت الرضا عليه السلام يقول: و اللّه ما منّا إلاّ مقتول شهيد، فقيل له: فمن يقتلك يا بن رسول اللّه ؟ قال: شرّ خلق اللّه في زماني، يقتلني بالسمّ، ثمّ يدفنني في دار مضيعة و بلاد غربة، ألا فمن زارني في غربتي كتب اللّه له أجر مائة ألف شهيد، و مائة ألف صدّيق، و مائة ألف حاجّ و معتمر، و مائة ألف مجاهد، و حشر في زمرتنا، و جعل في الدرجات العلى من الجنّة رفيقنا .( شیخ صدوق، عیون اخبارالرضا ج2 ص 256 است.
وی عنوان کرد: دسته سوم نیز روایاتی که نحوه مسموم شدن امام را تشریح میکند و راویان آن اشخاصی مانند ابوصلت هروی، هرثمه بن اعین، علی بن حسین کاتب، ریان بن شبیب، محمد بن جهم یا عبدالله بن شبیر هستند. که این روایات بسیار زیادند، علاوه بر این در کتب تاریخی نیز به کثرت گزارش نحوه شهادت امام رضا ع آورده شده است، مثلا ابن خلدون علت یام ابراهیم فرزند امام موسی ع را شهادت امام رضا ع دانسته است.
 

کد خبر 1219903

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha