خبرگزاری شبستان: توجه به آیات و مضامین کلام الله می تواند راه گشای بسیاری از مشکلات روزمره شود تا حقیقت قرآن برای عمل کردن اجرا شود نه خواندن به تنهایی الفاظ آن بدون درک معنا.
در ادامه نکات مطروحه پیرامون آیات ابتدایی سوره مبارکه انسان از امام امیرالمؤمنین(ع) منقول است: حَلاوَهُ الدُّنیا مَرارَهُ الآخِرَه، وَ مَرارَهُ الدُّنیا حَلاوَهُ الآخِرَه؛ شیرینی دنیا، تلخیآخرت است و تلخی دنیا، شیرینیآخرت.
البتّه، اشتباه نشود؛ مقصود از اینگونه تعبیرات، آن نیستکه بگویند: دنیا وآخرت تضادّ با یکدیگر دارند؛ بدانمعنا که اصلاً با هم قابل جمع نمیباشند؛ آنگونهکه برخورداری از لذائذ دنیا، مطلقاً مستلزم محرومیّت از زندگی پرحلاوت آخرت میگردد و آخرتگرایی نیز، قهراً سبب محرومیّت مطلق از لذائذ دنیوی میشود؛ بهطوریکه انسانهای متّقیکه در مسیر تقوا و تأمین سعادت عُقبا حرکت میکنند، ناگزیر، باید از تلذّذات حلال دنیا برکنار باشند تا به حلاوت لذّات اخروی نائلگردند! خیر؛ این نسیت مقصود بزرگان دین از بیاناتشان! چهآنکه این، امامالمتّقین، امیرالمؤمنین(ع) استکه میفرماید: وَ اعلَموا عِبادَ الله، أنَّ المُتَّقین ذَهَبوا بِعاجِلِ الدُّنیا وآجِلِ الآخِرَه، فَشارَکوا أهلَ الدُّنیا فی دُنیاهُم وَ لَم یُشارِکهُم فیآخِرَتِهِم، سَکَنُوا الدُّنیا بِأفضَلِ ما سُکِنَت وَ أکَلوها بِأفضَلِ ما أکِلَت، فَحَظّوا مِنَ الدُّنیا بِما حَظی بِهِ المُترَفون وَ أخَذوا مِنها ما أخَذَهُ الجَبابِرَهُ المُتَکَبِّرون؛ بدانید ای بندگان خدا که پرهیزگارانِآخرتگرا، نقدینة دنیایگذرا و نسیة آخرتِآینده را توأماً بردند و به سود و بهرة هر دو جهان رسیدند، لذا آنها با اهل دنیا در برخورداری از لذّات دنیاشان شریک شدند، امّا اهل دنیا در بهرة آخرتآنها شریک نگشتند!آخرتطلبان در مساکن دنیا به بهترینوجهآن مسکن نمودند و خوردنیهای دنیا را به برترینگونة آن خوردند! پس،آنان نیز، بهره از دنیا بردند، همچنانکه مردم خوشگذران عالَم بردند! کام از دنیا گرفتندآنچنانکه متکبّرانگردنکشگرفتند! امّا با اینتفاوتکه اینان با تقوا و توأم با رضای خدا وآنان بیپروا و مشمول خشم خدا. ببین تفاوت ره از کجاست تا بهکجا!
بنابراین، تضادّیکه بین دنیا وآخرت در ضمن بیاناتگذشته، بهآن اشاره شدهاست و برخورداری از حلاوت دنیا را سبب محرومیّت از حلاوتآخرت دانستهاند، در واقع مربوط به یک مرتبة اعلای از مراتب زهد است وآن، مقامآزادگی و پیراستگی روح از همة قید و بندهای مَشتَهَیات نفسانی و وابستگیهای حیوانی است تا قادر بر عروج درآسمان عرفان و ذکر و اُنس با خدا گردد. یعنیآنها که روزنهای از فضای قلبشان بسوی عالم بالاگشودهشده و با دیدنگوشهای از مَجالیِ انوار حُسن و بهاء، دل به جمال اعلا دادهاند و عَلَیالدَّوام، بهگوش جان خویش، صفیر ازکنگرة عرش عظیم میشنوند:
که ای بلندنظرِ شاهبازِ سِدرهنشین نشیمنِ تو، نه اینکُنجِ مِحنتآباد است
دست و پاییکن و دامن از ایندامگه پررنج و مِحَن برچین و بال و پرزنان، همراهآسمانیان، به جمع ملکوتیان بپیوند!
آری؛ اینان، دیگر روحآزادشان نمیتواند در اسارتآنچهکه در نظر ما لَذّت و حلاوت است، هرچند حلال و مُباح باشد، درآید و پایبندی از اینامور غیر قابل اعتنا، به پای خود بسته و بِالمَآل، از پرواز در اوجآسمانکمال و تقرّب باز بماند! چنانکه تردیدی نیست در اینکه سبکباری و سبکبالی، شرط مسلّمآزادی در پرواز است! و برهنگی، شرط لازم در شناوری است! که بهقول شاعر:
در شَطّ حادثات، برونآی از لباس اوّل برهنگی استکه شرط شناوری است
و ازآنسو نیز، طبیعی استکه تلذّذ از مُلِذّاتِ زائد بر ضروریّاتِ حیات، در حدّ خود، تعلّق و وابستگی است! و به همانمیزان، نتیجهاش رکود و واماندگی است! که مولا و پیشوایآزادگان، امیر مؤمنان(ع) میفرماید: تَخَفَّفوا، تَلحَقوا؛ سبک شوید تا ملحق شوید!
غلام همّت آنم که زیر چرخ کبود ز هر چه رنگ تعلّق پذیرد،آزاد است
در اینمرتبة از زهد استکه میگوید: ما لِعَلِیٍّ وَ لِنَعیمٍ یَفنی وَ لَذَّهٍ لاتَبقی؛ علی را چهکار با زندگی بهظاهر خوشی که رو به فنا میرود و لذّتیکه پایدار نمیماند!
پایان پیام/
نظر شما