چه تفاوتی است میان عرفان شیعی با انواع کاذب آن؟

خبرگزاری شبستان: سالک در عرفان شیعی در متن جامعه و همراه با مردم زندگی می کند؛ چنانکه عرفای شیعه از جمله امام خمینی (ره) و آیت الله بهجت در متن جامعه زندگی و برای حل مشکلات مردم تلاش می کرده اند.

خبرگزاری شبستان، به مناسبت فرا رسیدن سالروز ولادت چهارمین امام و پیشوای شیعیان حضرت زین العابدین (ع)، با حجت الاسلام علی صدرایی نیا، استاد حوزه و دانشگاه و سرپرست میراث حدیث شیعه موسسه دارالحدیث پیرامون صحیفه سجادیه یا همان زبور آل محمد(ص) که تبلور عرفان شیعی است و نیز تفاوت های عرفان تبلور یافته در این کتاب ارزشمند با عرفان های کاذب و نوظهور به گفتگو پرداختیم که در ذیل می آید:

 

عرفان شیعی که اوج تبلور آن در صحیفه سجادیه مشاهده می شود، چه تفاوتی با عرفان های نوظهور دارد؟

عرفان اسلام و گرایش شیعی از زمان امیرالمومنین (ع) آغاز می شود؛ تمام سلسله های عرفانی اسلامی به جز دو سلسله به حضرت علی(ع) می رسد بعد از ایشان معارف شیعی به وسیله ائمه معصومین (ع) به ویژه امام حسن (ع) و امام حسین (ع) بیان شده و معارف بلندی همچون دعای عرفه که به طور مفصل از زبان امام حسین (ع) بیان شده بالاترین درجات عرفان شیعی را دربر دارد.

پس از آن امام سجاد (ع) به صورت تفصیلی و مبسوط در صحیفه سجادیه که مرامنامه عرفانی شیعه است موضوعات و مباحث مختلف اعم از مسایل معنوی و درونی انسان ها را در قالب دعا بیان کرده است. دعاهای دیگری به جز صحیفه نیز در منابع شیعه وجود دارد که رشد و تعالی روحی انسان را در پی داشته اما در این میان صحیفه از ویژگی خاصی برخوردار است و از نظر تربیتی و معنوی با هیچ یک از کتاب های عرفانی قابل مقایسه نیست و در بلندای معرفت قرار دارد. توحید خالص و ربوبی که در اسلام است، توحید والا و دارای تنزیه خاصی است که از سوی پیامبر (ص) به بشریت عرضه شده و این توحید در صحیفه سجادیه به ویژه دعای نخستین آن عاری از شرک و مشکلات عقیدتی که در دیگر افکار کلامی وجود دارد، بیان شده است.

ویژگی دیگر صحیفه، بیان معارف پس از توحید از طریق اهل بیت (ع) است و این نظریه که عده ای بیان می کنند تنها با قرآن صرف می توان به معرفت رسید را رد می کند. به این معنا که در تمامی مضامین و در فرازهای مختلف دعاهای صحیفه صلوات ذکر شده که این به دعاکننده نشان می دهد راه توحید و معرفت به جز از طریق پیامبر (ص) و ائمه معصومین (ع) میسر نیست و پافشاری که عالمان شیعی بر این قضیه دارند به این دلیل است که این عرفان از مسیر اهل بیت (ع) می گذرد. این اعتقاد در راستای آموزه های امام سجاد (ع) است؛ ایشان با تکرار صلوات در هر فراز دعا به افراد این مفهوم را القا می کنند که این عرفان جز از طریق معصوم (ع) میسر نمی شود.

دعا یعنی اظهار عجز و خضوع در برابر معبود و در واقع دعا می خواهد به فرد مسلمان یاد دهد که اگر می خواهد رشد پیدا کند و به سوی درگاه الهی تقرب جوید به جز مقام خضوع و خشوع و همان چیزی که امام سجاد (ع) به آن تمسک جسته، راهی (دعا) نیست ضمن اینکه از نظر شیعه هر آموزه عرفانی اگر مخالف با قرآن باشد در عرفان شیعه پذیرفته نیست.

 

ویژگی بارز عرفان اهل بیت (ع) که آن را در مقایسه با انواع دیگر منحصر می سازد، چیست؟

یکی از ویژگی های آموزه های اهل بیت (ع) بیان توحید خالص و صرف و در حد اعلای معرفت است. توحیدی که در کلام اهل بیت(ع) بیان شده به حدی ناب و استدلالی است که هیچ کس نه فرقه های کلامی اسلامی و نه کلامیون یهودی و مسیحی، نتوانسته به این توحید اشکال و ایرادی وارد کند. تکیه بر توحید اصیل و به دور از همه پیرایه هایی که بشریت به آن وارد کرده، از خصایص این عرفان است و این میسر نیست به جز تاکیدی که اهل بیت (ع) بر این مقوله داشته است.
از سوی دیگر مصادیق عرفانی شیعی که در دعاها به ویژه صحیفه سجادیه ذکر شده، تاکید می کند سالک رفتارهایش باید مطابق با شریعت باشد و حق ابداع روش هایی از جانب خود ندارد. در حقیقت رساله های عملیه ای که علمای اسلام با رسیدن به مقام اجتهاد به مسلمانان ارائه کرده اند، سالک باید رفتارهای خود را با این نوشتارها تطبیق دهد.
 

 

آیا رهبانیت در عرفان شیعی توصیه شده و مشکل عمده عرفان های نوظهور و کاذب در مقایسه با عرفان ناب شیعی برگرفته از منابعی همچون صحیفه سجادیه در چیست؟
تاکید به دوری از انزوا از مردم ویژگی دیگر عرفان ناب شیعی است و در این عرفان سالک در متن جامعه همراه با ارائه خدمات به مردم و همزیستی مسالمت آمیز با آنها زندگی می کند. همه عرفای شیعه از جمله علامه طباطبایی، امام خمینی (ره) و آیت الله بهجت در متن جامعه زندگی می کرده اند و برای حل مشکلات مردم تلاش می کردند با اینکه این افراد معارف بلند عرفانی را داشتند و در عالم تشیع بلندمرتبه شناخته می شدند، اینطور نبود که از جامعه دوری گزینند و برای خود خانقاه درست کنند.

مشکل عمده عرفان های کاذب، این است که در آن التزام به دین و اسلام قید نشده است. مسلمانی که ایمان به قرآن دارد نمی تواند از آموزه های این عرفان ها پیروی کند. از سوی دیگر گاهی برخی از عملکردهای این عرفان ها نادرست و خلاف شرع است به طور مثال بسیاری از این عرفان ها خارج از محدوده اسلام عمل کرده و اعتقاد به محرم و نامحرم و حلال و حرام وجود ندارد؛ چطور یک مسلمان می تواند به مکتبی معتقد شود که با اصول اولیه اسلام در تضاد است. بنابراین با عرفانی که اساس آن نادیده گرفتن شریعت اسلام است نمی توانیم ارتباط برقرار کنیم حتی عرفان های غیرشیعی تاکید بر این دارند که سالک باید پیرو شریعت باشد.

از طرف دیگر در باورهای اعتقادی، نظریه های علمی که این عرفان های کاذب ارائه می کنند، خالی از ایراد نیست. به طور مثال درباره توحید بسیاری از اعتقادات خود را از مسیحیت که معتقد به تثلیث است گرفته اند. یک مسلمان شیعه یا سنی نمی تواند به این مباحث معتقد باشد. برخی از جوان ها بر اثر ناآگاهی به این عرفان ها گرایش پیدا کرده اند. اگر آموزه های رفتاری و اعتقادی این گروه ها به خوبی تبیین شود، این اتفاق به وقوع نمی پیوندد. برخی اینگونه مطرح می کنند عرفان، عرفان است و اسلامی و غیراسلامی ندارد. اما در واقع تفاوت بسیاری بین این دو وجود دارد. باید متفکران، اساتید و کسانی که در این وادی دستی در کار دارند به تبیین عرفان اصیل شیعی بپردازند و باورهای عرفانی های کاذب را تشریح کرده و در این زمینه روشنگری کنند. متاسفانه اعتقادات و باورهای این عرفان ها به خوبی بیان نشده و گاه به رفتارهای عملی اینها استناد می شود. به طور مثال بیان می شود در عرفان های نوظهور نیز مراقبه که در عرفان شیعی هم وجود دارد، توصیه شده است. در اینجا این نکته فراموش شده کسی که مثلاً معتقد به عرفان بودایی است و مراقبه دارد، این مراقبه او اساس صحیحی ندارد چرا که توحید او از پایه خراب است و کسی که توحیدش درست نباشد، بقیه رفتارهای او باطل است. پس این دو مراقبه با یکدیگر متفاوتند. بنابراین اشتباه اصلی خطا در تشابه رفتارهاست و مبادی فکری این دو مکتب مختلف است.

عرفان اسلامی برگرفته از قرآن کریم و بیانات پیامبر (ص) و ائمه معصومین(ع) از جمله صحیفه سجادیه است و از غرب و شرق گرفته نشده اگرچه ممکن است در این عرفان ها تشابه رفتاری وجود داشته باشد همانطور که در شریعت های مختلف ممکن است این اتفاق و تشابه وجود داشته باشد اما این جفا است که بگوییم عرفان اسلامی آموزه های خود را از دیگر مکاتب گرفته است.
 

جایگاه امروزی صحیفه سجادیه را در جهان تشیع چطور ارزیابی می کنید؟
دوره ای که امام سجاد (ع) در آن می زیست دوران سختی بود و بسیاری از بزرگان دین در کربلا به شهادت رسیده بودند. از سوی دیگر خفقان حاکم بر جامعه شرایطی ایجاد کرد که امام سجاد (ع) دست به ابتکار زدند و از طریق دعا و نیایش که جنبه شخصی برای هر فرد دارد، وارد شدند و معارف دینی و شیعی را بر اساس دعا برای بشریت به ودیعه نهادند. به طور مثال در دعایی که مربوط به پدر و مادر است ایشان بیان می کنند: خداوندا هر احسانی که من به والدین خود می کنم در نظر من قلیل بگردان! این فراز نشان می دهد مسلمان باید خدمات خود را به پدر و مادر کوچک شمرده و خود را به آنها مدیون بداند. در واقع تمامی وظایف و اعتقادات شیعی در لابه لای دعاهای صحیفه بیان شده است.  امام زین العابدین (ع) با توجه به شرایط زمان خود نمی توانستند معارف اسلامی را در کلاس های آکادمیک بیان کنند؛ برای همین این موارد با ظرافت در صحیفه سجادیه بیان شده و آن را از نگاهی که تا به امروز به این کتاب بود و آن را در حد دعا نگه می داشت - که وقتی انسان می خواهد با خالق خود خلوت کند و با به راز و نیاز بپردازد این کتاب می تواند وسیله خوبی برای او باشد – خارج کرده و امروز این کتاب به عنوان منبعی عقیدتی، اجتماعی و اعتقادی برای شیعه مطرح است و اگر بتوانیم آن را از مهجوریت درآوریم و با ترجمه و چاپ و شرح مناسب یا با گزینشی عمل کردن مباحث آن را منتشر کنیم، چراغ هدایتی به دست جوان ها داده ایم. حتی می توان در دانشگاه صحیفه را در دو واحد به دانشجویان عرضه کرد و در این زمینه راهگشا بود.

پایان پیام/

 


 

 


 

کد خبر 263075

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha