خبرگزاری شبستان: بحث تحول حوزه های علمیه یکی از مباحثی است که در سال های اخیر مورد تاکید بوده، مسئله ای که می تواند تاثیر مستقیم بر روند اسلامی سازی علوم و ارائه سبک صحیح زندگی به جامعه داشته باشد از این رو با حجتالاسلام محمدجواد زارعان، رییس موسسه آموزش عالی اخلاق و تربیت، استاد حوزه و دانشگاه در این باره گفتگو کرده ایم که در ذیل می آید:
حوزه های علمیه چه نقشی در تحول علوم دارند و این بحث تا چه میزان به حوزه ها باز می گردد؟
وقتی صحبت از تحول علوم میکنیم یعنی در واقع صحبت از این است که وضع حاضر علوم را به دلایلی قبول نداریم و به وضعیت آن انتقاد داریم که این علوم یا کامل نیست یا مسیرش را صحیح نمیدانیم. حال باید دید چرا این وضع را قبول نداشته و نیاز به تحول علوم که عمدتا بحث علوم انسانی در آن مطرح است داریم.
مدعی هستیم جایگاه اولیه و بستر علوم انسانی که امروز در اختیار داریم فضای فلسفی و بنیانی غرب است و نگاه غربی و بنیانی علمی و اجتماعی در فضای غربی زمینههایی فراهم آورده که ما مجموعهای از علوم انسانی در اختیار داشته باشیم و متأسفانه ورود این علوم به ایران هم اساسا با انتقال بستهبندی شده بدون دخالت، از فضای غربی بوده که از آن به عنوان ترجمه یاد میکنیم. ایرانیهایی که تمایلات روشنفکری داشتند یا خالصانه به دنبال گسترش علوم بودند قبل از اینکه خود به دنبال تحلیل باشند، اولویت را به بحث ترجمه دادند و ترجمه وارد فضای علمی کشور شد و هیچگاه نیز مورد تحلیل جدی قرار نگرفت. پشتیبان اصلی آن فضای سیاسی قبل از انقلاب بود و طاغوت میپسندید ما گرایشات غربی داشته باشیم. بنابراین این روند ما را دعوت به یک تحول میکند. در نگاه اسلامی معتقدیم رویکرد اسلامی در خصوص علوم انسانی و مسایلی که حول آن میگردد حرفهای اساسی دارد که با علوم غربی متفاوت است. بنیان علوم غربی، امانیستی و لیبرالیستی است و فلسفه آن انسانمحور است و اساسا با ماهیت نگرش اسلامی که خدامحور است، تناقض دارد. اگر از مسیر مباحث بنیانی و فلسفی نیز بگذاریم (حتی مباحثی که احیانا از نظر بنیانهای فلسفی ما در تضاد نباشد) مشکل دومی در این زمینه وجود دارد و آن این است که اکثر مطالعات انسانی در فضای جامعه غربی انسانی صورت گرفته که مربوط به فرهنگ دیگری بوده است بنابراین از نظر علمی معنا ندارد بدون توجه به فرهنگ و سوابق غرب نتایج علمی برگرفته از آن را بخواهیم در جامعه پیاده کنیم.
ماموریت اصلی حوزه های علمیه چیست و تا چه میزان تحول آن با تحول علوم که مورد تاکید رهبری است، پیوند دارد؟
حوزه مأموریتی دارد که آن را به طور طبیعی دعوت میکند تا به این عرصه وارد شود. مأموریت حوزه فهم صحیحی از دین و تفقه در آن است که باید آن را به دیگران منتقل کرده و نشر دهد در واقع حوزه برای این تأسیس شده که دین اسلام را به خوبی بفهمد و منتشر کند. فهمی که از دین داریم این است که اسلام نسبت به همه جزییات زندگی بشر برنامه دارد. حداقل بعد از مباحث احکام و فقه و اصول، بخش وسیعی از زندگی انسان مربوط به مسایلی میشود که در علوم انسانی مطرح هستند مانند اخلاق، سیاست، اقتصاد، حقوق و تربیت اجتماعی. تمام این موارد زندگی بشر را تشکیل میدهد و نمیتوان آن ها را از هم جدا کرد.
بنابراین با توجه به گستردگی مسایل علوم انسانی و دخالت آن در زندگی فرد طبیعی است که دین در این زمینه نقش داشته باشد. نمیتوانیم مسلمانی را فرض کنیم که بگوید من عبادت خود را از دین میگیرم ولی مسایل مربوط به اقتصاد و تربیت را از جایی دیگر. این حرف را هم قبول نداریم که علوم انسانی مانند علوم تجربی اسلامی و غیراسلامی ندارد. علوم انسانی از نگاه اسلامی و غیراسلامی هم در بنیاد و هم در فروعات فرق دارد. اگر علوم انسانی متکفل مسایل انسان است پس نگاه اسلامی در این زمینه تأثیر مستقیم و صددرصدی دارد. حوزه باید در بخش وسیعی، به مسایل علوم انسانی و آموزش و تربیت پرداخته و بخش قابل توجهی از امور خود را به مسایل روانشناختی انسانی اختصاص دهد. انتظار میرود حوزه در این زمینه درصد بالایی از ظرفیتهای خود را به علوم انسانی و فهم آن اختصاص دهد، بنابراین، این مباحث، موازی با احکامی است که در حوزه علمیه آموزش داده میشود، مانند بحث ازدواج که هم احکام دارد و هم سلسله مباحث تربیتی.
حوزه های علمیه تا کنون چه اندازه در تحول علوم ورود داشته اند؟
خوشبختانه از ابتدای انقلاب اسلامی نظر امام خمینی (ره) به این مسئله معطوف بود و این نگاه باز و بیدار ایشان به مسئله تحول علوم موجب شد از همان سالهای اول انقلاب بخشی از حوزه به این مسئله حساس شده و دفتر همکاری حوزه و دانشگاه تأسیس شود. این دفتر به امر امام (ره) و با مسئولیت آیتالله مصباح یزدی تأسیس شد و اساتید حوزه و دانشگاه مطالعات و مباحثی را در حوزه علوم انسانی در آن شروع کردند که بعدها شکل رسمیتر به خود گرفت و به پژوهشگاه حوزه و دانشگاه تبدیل شد. پس از این اتفاق فعالیتهای گستردهای در حوزه انجام شد و در تربیت طلاب و محققان برای ورود و بررسی به علوم انسانی اقدام شد. امروز آثار و تالیفات زیادی در حوزه تحول علوم انجام شده و محققان برجستهای در این زمینه داریم.همه این موارد لیست مفصل و بلندبالایی از حرکت حوزه در طول 30 سال گذشته برای تحول در علوم انسانی است اما نکته اینجاست جادهای که در این زمینه باید طی شود آنقدر طولانی است که هنوز جای کار بسیاری دارد. امروز نیازمند صاحبنظرانی هستیم که با توجه به مسایل دینی وارد عمل شده و حرکت جهشی سریعی در بنیاننهادن علوم اسلامی و بومی انجام دهند. کارهای انجام شده ضمن اینکه قابل اعتنا است اما باید گفت هنوز در اول مسیر هستیم. هر چند حوزه وارد این عرصه شده اما از دانشگاه انتظار داشتیم که این تعامل و همراهی بهتری با حوزه انجام میداد .امروز کتابهای زیادی در زمینه علوم انسانی از حوزههای علمیه داریم که در دانشگاه مورد توجه قرار نمیگیرد. حوزه وظیفه مستقل دارد و دانشگاه نیز هم. اما این دو باید با یکدیگر تعامل داشته باشند. اگر این اتفاق بیفتد دغدغه رهبری در بحث تحول علوم به وقوع میپیوندد.
حوزه و دانشگاه چگونه می توانند در این زمینه با یکدیگر ارتباط داشته و تعامل برقرار کنند؟
روز وحدت حوزه و دانشگاه شعاری سمبلیک است که نتایج درخشانی می تواند داشته باشد. نامگذاری این روز ارمغان امام (ره) بوده و باید بدانیم در این زمینه چه سرمایههایی مورد نیاز است. هر ساله از نظر ظاهری کارهایی انجام میشود اما باید پشتسر آن نیز همکاری طولانی باشد. باید زبان تفاهم بیشتری صورت گیرد و دانشگاه و حوزه یکدیگر را درک کرده و باور کنند و آن حرکت جهشی که در ابتدای انقلاب انجام شد دوباره زنده شود. امروز نیازمندیم کسانی متکفل این کار شوند. البته افرادی در حوزه و دانشگاه به صورت فردی این دغدغه و دلسوزی را دارند اما این امر نظاممندی خاص خود را می طلبد و باید از ظرفیتها و پتانسیلهای حوزه و دانشگاه استفاده شود.
آیا تحول علوم از دغدغه ها و اولویت های حوزه های علمیه بوده؟
اینکه بگوییم اولویت برای عدهای یا بخشی بوده بله اما برای همه آنها نه. اگر تحول علوم جزو اولویتها و دغدغههای اصلی تمامی حوزهها بود، قاعدتا باید نتیجهاش را امروز میدیدیم و میگفتیم این حد از فعالیتهای حوزه به علوم انسانی معطوف شده و در این زمینه کارهایی انجام شده. حوزه توانایی و پتانسیل زیادی دارد که میتواند در این زمینه بیش از این موثر باشد.
اگر علوم انسانی دچار تحول شوند، چقدر این تحول می تواند بر سبک زندگی مسلمانان اثرگذار باشد؟
علوم انسانی با محوریت انسان، به بررسی ابعاد مختلف او میپردازد. این ابعاد بخشهایی نظری دارد و بخشهایی عملی که در شکل زندگی او مصداق پیدا میکند. مسایلی همچون تعامل با همسر، همسایه، فرزند، رانندگی، کسب و کار، امور سیاسی، اینکه چگونه باشد مولفههای زندگی هستند که هر یک به مباحثی باز میگردد که به علوم انسانی مربوط است. اینها جزییاتی از زندگی ماست که بنیان نظری دینی و فلسفی دارد و علوم انسانی با هر نگرشی اتفاق بیفتد میتواند در زندگی انسان تاثیر داشته باشد که این مهم نیاز به فرهنگسازی دارد.
پایان پیام/
نظر شما