آزاداندیشی در گروی طرح سوالات بدون پیامدهای سوء است

خبرگزاری شبستان: اگر مشاهده کردیم این اندیشه جدید از نظر مبانی مشکل داشته و آثار سوء برای جامعه دارد، باید با این مساله هم منطقی برخورد کرده و پاسخ درخور توجه همراه با راه حل مناسب ارائه دهیم.

خبرگزاری شبستان: هر کشور و ملتی برای رشد و توسعه و همگام شدن با جامعه جهانی در بهره مندی از پیشرفت ها و فناوری های روز ناگزیر به تولید علم است. مسئله ای که همواره باید به عنوان دغدغه ای جدی مطرح بوده و اولویت نخست مجامع علمی را به خود اختصاص دهد.

از این رو در واکاوی چیستی تولید علم، دایره دربرگیری و ملزومات و موانع آن با حجت الاسلام والمسلمین محمدرضا مصطفی پور، عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی به گفتگو پرداخته ایم که در ذیل می آید:

 

تولید علم به چه معنا است و چه دایره ای را دربر می گیرد؟ 
همان طور که از واژه تولید معلوم است این کلمه اکتسابی است یعنی چیزی که وجود ندارد و آن را به وجود بیاوریم یا اگر وجود دارد آن را متناسب با نیاز انسان ها تغییر دهیم. در علم وقتی صحبت از تولید می کنیم، یعنی آگاهی جدیدی از علوم مختلف داشته باشیم چه در علوم تجربی چه انسانی. لذا تولید علم در فضایی قابل طرح است که زمینه هایی وجود داشته باشد. به طور مثال مساله ای در جامعه به وجود بیاید و بخواهیم برایش پاسخ پیدا کنیم؛ مانند مساله شبیه سازی که قبلا این مورد نبود. گاهی تولید هم به معنای توسعه علمی است که وجود دارد. بنابراین اگر بخواهد علمی در جامعه تولید شود، متوقف بر آن است که مساله و سوال داشته باشیم. سوال هم زمانی مطرح می شود که انسان با مشکل مواجه شده و این مساله فرد را وادار به تفکر کرده و پس از آن تلاش می کند با ابزارهایی که در اختیار دارد پاسخ و حل مساله را بیابد که با راه هایی مانند مطالعه میدانی، کتابخانه ای یا آزمایش های تجربی و ... محقق می شود. بنابراین تولید علم یعنی زایش علم. مبنای علم سوال است. اگر جامعه ای سوال داشته باشد و افرادی باشند که قدرت پاسخ داشته باشند طبیعتا علم تولید می شود.
 

چه موانعی در بر سر راه چرخه تولید علم وجود دارد؟
در درجه نخست ممکن است مسائل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی یا اقتصادی مانع باشد. به طور مثال در جامعه ای که امنیت وجود ندارد، تمام همت مردم این است که بتوانند خود را حفظ کنند. بنابراین طبیعتا به سراغ تولید علم به معنای گسترده نمی روند. یا در جامعه ای مشکل اقتصادی باشد مردم ذهنشان به سمت تولید علم نمی رود و به دنبال امور معیشتی و نیازهای اولیه خود می روند. البته ممکن است افراد خاصی به صورت خودجوش به دنبال تولید علم بروند. مساله دیگر مساله فرهنگی است. در یک جامعه افراد اصولی را برای خود می پذیرند و هر شخص از آنها خارج شود با او برخورد می شود. بنابراین اگر می خواهیم به تولید علم بپردازیم، این موانع را باید شناسایی و برطرف کنیم. رفع این موانع با برنامه ریزی است و پس از آن باید برنامه ریزی برای شکوفایی استعدادها هم بشود.
 

اگر بخواهیم دایره این موانع را تنگ تر کنیم و سخن را به سمت تحول علوم انسانی و تولید علوم بومی که از تاکیدات رهبری است، معطوف کنیم، چه موانعی به چشم می خورد؟

علوم انسانی دایره وسیعی دارد، بومی کردن یک مساله است و اسلامی کردن مساله دیگر. اگر علم مجموعه قوانین باشد مثل قوانین طبیعی، درستی آن، این سرزمین و آن سرزمین ندارد و قانون است. طبیعتا ما نمی توانیم اصل قوانین را بومی کنیم، اصلا این سخن معنا ندارد. اما بحث در این است که اگر بخواهیم این قوانین را به کار بگیریم باید به اصطلاح قوانین را تطبیق دهیم، باید اولا درست آنها را شناسایی کرده ثانیا تطبیق با موارد خود کنیم. اینجا می توان گفت صحبت از بومی کردن است. یعنی بنده وقتی در ایران می خواهم قوانینی مطرح کنم، طبیعتا نباید مطابق و همگام با تفکر لیبرالیسم باشد. بنابراین آموزه هایی داریم و به این باور داریم که اسلام دین فطرت است یعنی دینی که هماهنگ با خواست طبیعی و فطری انسان است. پس باید قوانین اسلام را که در قالب کتاب و سنت آمده در جامعه پیاده کنیم و آن را در واقع به یک معنا تولید و به معنای دیگر توسعه دهیم.

جالب است که در اسلام دین را مساوی با آنچه که در کتاب و سنت است، نمی دانیم و دین یعنی آنچه که خدا اراده می کند، اراده خدا برای کشف دو راه دارد؛ یک راه وحی است و یک راه هم عقل. اگر ما با عقل سالم و برهانی به قانونی برسیم، آن قانون برای ما لازم الاجراست. بنابراین وقتی به سراغ مبانی و آنچه که در اختیار داریم می رویم و سوال مطرح کنیم و این سوال را به مجموعه آنچه که رهیافت دینی است عرضه کنیم، در مقابل چند جواب ممکن است یک سوال داشته باشد؛ یک جواب را بر اساس مارکسیست بدهند، یک جواب را بر اساس لیبرالیسم یا یک جواب را هم بر اساس دینی اسلامی بدهند. طبیعتا باید ضمن اینکه تمام آن اندیشه ها را بشناسیم بتوانیم ضعف های اندیشه های غیراسلامی را هم مطرح کرده و برتری اسلام را ثابت کنیم، این می شود تولید علم.

بنابراین ما نخست باید به سراغ منابع خود برویم. به طور مثال اگر دنبال عدالت اجتماعی هستیم، ببینیم در مجموعه آموزه های دینی خود اصلا این بحث را داریم، وقتی آن را یافتیم بعد قانون آن را تنظیم کنیم و برنامه ریزی کنیم. متاسفانه از اول بنا را بر این می گذاریم که دین به عنوان یک سنت متعلق به گذشته است و قدرت پاسخ به سوال امروز ما را ندارد برای همین به سراغ آن نمی رویم. متخصصان دین باید به سراغ مساله رفته و برنامه ای منظم و مدون عقلانی تنظیم کنند تا بر اساس آن مشکل جامعه حل شود.
 

آزاداندیشی چه ارتباطی با تولید علم دارد و آیا می تواند منجر به تولید علم شود؟
آزاداندیشی می تواند برای تولید علم زمینه ساز شود اما خود به تنهایی تولید علم نیست. معنای آزاداندیشی این است که اگر ابهامی وجود دارد، بدون اینکه پیامد سوئی برای طرح کننده سوال باشد (منتها در جمع متخصصان مطرح کند) سوال بیان و متخصص هم پاسخ دهد. یعنی آزاداندیش مساله ایجاد کن است. ما باید به لحاظ اجتماعی زمینه را برای طرح سوال و ارائه اندیشه جدید فراهم کنیم و اگر مشاهده کردیم این اندیشه جدید از نظر مبانی مشکل داشته و آثار سوء برای جامعه دارد، باید با این مساله هم منطقی برخورد کرده و پاسخ درخور توجه همراه با راه حل مناسب ارائه دهیم.
پایان پیام/

 

کد خبر 270976

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha