خبرگزاری شبستان: آزاداندیشی از جمله مفاهیم پرکابردی است که در سال های اخیر نه تنها در مجامع علمی بلکه در فضای رسانه ای نیز جای خود را باز کرده است. دغدغه ای که رهبری آن را مطرح کردند امروز به ضرورتی انکارناپذیر است که اگر با تسامح از آن عبور کنیم نمی توانیم در چرخه تولید علم همچون رقبای خود عمل کنیم. از این رو در گفتگو با علیرضا واسعی، دبیر هیئت حمایت از کرسی های نظریه پردازی و استاد دانشگاه در تبیین چیستی و چرایی این مفهوم و موانع موجود در مسیر آن در جامعه اسلامی ایرانی خود به گفتگو پرداخته ایم که قسمت دوم و پایانی آن در ذیل می آید:
شما به موانع خارجی اشاره داشتید گاه دیده می شود که در جامعه علمی و در میان اندیشمندان ما نیز روحیه آزاداندیشی وجود ندارد، این نقیصه از کجا ناشی می شود؟
این را من به عنوان مانعی دیگر می شناسم، چارچوبهای درونی افراد؛ یعنی متفکران و اندیشمندان ما رغبت ارائه یافتههای خود را در جامعه نمیبینند، چرا که احساس بدی در جامعه رواج پیدا کرده که ناشی از رفتارهای برخی دولتمردان سادهاندیش است، امروز بسیاری از متفکران ما احساس بیهودگی میکنند و می پندارند دغدغههای علمیشان شنیدنی نیست که این فاجعه است و باید ذوق و اشتیاق علمی جایگزین این حس رخوت گردد تا افراد به بروز و عرضه دانش خود مشتاق شوند. هم اکنون نوعی دلمردگی و رخوت در جامعه علمی دیده می شود و افراد در امر تحصیل و آموزش و هم تعلیم و فرادهی دانش دچار یاس و بیهودگی شده اند و تا حدی نسبت به این مسئله بدبیناند. بسیاری از اساتید به بسط، تبیین و تفسیر متون علمی بسنده کرده و میلی به مرزشکنی ندارند، چرا که احساس میکنند در بازار داد و ستد علمی و دانش ورزی خریداری برای آرای آنها نیست و این فاجعه است. این بیشتر در علوم انسانی خودنمایی دارد، هر چند حوزه های دیگر علمی نیز از این بلیه در امان نیستند. مناظره در فضای بانشاط علمی شکوفا می شود و الا چه انتظاری از جامعه بی انگیزه و مرده می رود!
آیا موانع آزاداندیشی چرخه تولید علم را نیز با نقص روبرو می کنند؟
آزاداندیشی بسترساز رشد و تولید علم است. روشن است که علم امری جمعی و برآیند تبادل علمی دانشمندان است. هرگز دانش در خفا تولید نمیشود و هیچ انسانی نمیتواند ادعای تولید علم در خفا را داشته باشد، چراکه دانش محصول تضارب آرا و عقاید و جدال های میان متفکران است و از این طریق علم پدید می آید و فربه می شود یا از بین می رود. زمانی نظریه پردازی جدید به ویژه در علوم انسانی رخ می دهد و میتوان ادعای نظریهپردازی کرد که اولا نظریه های موجود دیده دیده شود و نظرات دیگران را بشنویم، ثانیا نقد عالمانه و منصفانه نسبت به آنها داشته باشیم و نهایتا فضاهای خالی که نظریات موجود هنوز در آن پای نگذاشته اند را شناسایی کرده و در گام بعد با نظریه جدیدی به پر کردن آن خلاءها بپردازیم. اگر آزاداندیشی نباشد نظریهپردازی محقق نمیشود، لذا رهبری معظم انقلاب در نامه خود به شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال 81 به تأکید آمده بود که نهادی تأسیس و مکانی برای شناسایی شخصیتهای نظریهپرداز شکل بگیرد و به افراد نظریه پرداز بها داده شود و آن شورا را به چنین کاری ملزم می فرمایند، چرا که ایشان به خوبی میدانستند نظریات در مجامع دانشی رشد بالنده دارند و این مهم، زمینه پیشرفت کشور را فراهم میکند. تابع همین خواسته ایشان نهادی با عنوان "هیئت حمایت از کرسیهای نظریهپردازی" در همان زمان ها تأسیس شد و بعد ها با مصوبه دیگر شورای عالی انقلاب فرهنگی خانه ملی گفتوگوهای آزاد نیز به آن ملحق شد تا عهده دار این امر خطیر گردد و واقعیت آن است که این نهاد با همه فراز و فرودها توفیقاتی داشته است، هر چند به فرموده دبیر محترم شورا فعلا متوقف است، ولی قطعا چنین فعالیت هایی در تیول آن نهاد نیست و نباید باشد و این وظیفه همگان است که به ترویج نظریه پردازی دامن بزنند و اط صاحبان آن حمایت کنند.
این هیأت و دبیرخانه آن از سال 82 تا زمان توقف فعالیت چه دستاوردهایی داشت و چرا فعالیت آن متوقف شد؟
البته این خود مجال مستقلی را می طلبد و در این مختصر شاید نتوان همه ابعاد آن را بیان کرد، ولی به حکم مسئولیت چند ساله ام، نکاتی را اشاره می کنم. چنان که عرض شد گرچه این نهاد از سال 82 رسما وارد فعالیت شد، اما تا زمان شکل گیری اصولی سال ها گذشت و در نهایت از سال86- 87 بود که هویت تعریف شده ای پیدا کرد و به لحاظ سازمانی ذیل پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی قرار گرفت. در طول این سه چهار سال توانست جایگاه خوبی بیابد و ساختاری برای خود تعریف کند، نیروهای کیفی مناسبی جذب کرده و با مجامع علمی مرتبط شود و در این راستا 20 کرسی علمی مرتبط با حوزههای علوم انسانی و دینی تعریف نماید و برای هر یک از این کرسی ها بیش از ده تن از اعضای هیات علمی که هر یک از وجاهت علمی در مجامع دانشگاهی و حوزوی برخوردار بودند جذب کند. به نظر می رسد از حیث داشتن چنین سازمان و نیروهایی بی بدیل بود؛ اندیشمندان سراسر کشور به تازگی با این هیئت آشنا شدند و دبیرخانه این هیئت با نیروهای اندک توانست خود را به مجامع علمی معرفی کرده و آنها را به همکاری فرا بخواند، همین امر باعث شد در سالهای 89 و 90 استقبال بالایی از سوی اعضای محترم هیئت علمی در پرداخت موضوعات، نگارش مقالات و پاسخ به پرسشها رقم بخورد، در آیین نامه ارتقای اعضای هیأت علمی وزلرت علوم بندی به این فعالیت اختصاص داده شود، همچنین در جشنواره فارابی افراد موفق این کرسیها تابع شرایطی مورد حمایت قرار گیرند. بدین گونه توانست تا حدودی جای خود را بیابد، اما باید توجه داشت فعالیتهای علمی دیربازده و تدریجیاند، ما منتظر به بار نشستن اقدامات بودیم و سال 91 را سال ثمردهی می دانستیم، دانشگاهها به شدت دنبال حضور این نهاد در مراکز خود بودند، برنامهها مشخص بود و حتی حوزه علمیه قم به دنبال این موفقیت ها در مقام تأسیس دبیرخانه برآمد، ولی مثل خیلی از نهاد های عمری مستعجل داشت. شاید بزرگ ترین مشکل این نهاد نداشتن هویت مستقل و مبتنی بر ظوابط تعریف شده بود که البته حرف و حدیث های بسیاری با خود دارد و همین امر آن را با عدم حمایت مالی مواجه کرد، نداشتن ردیف بودجه خاص و مکانی مستقل برای پی گیری امور باعث شد فعالیت دبیرخانه از سال گذشته متوقف شود. خوب برخی از مسائل جانبی در تشدید این سستی تأثیر گذاشت، مثل عدم حضور رییس محترم هیأت به علت مریضی، عدم حمایت نهاد های فرادست و ابهام در نوع نگاه شورای عالی به این نهاد. طبیعی بود به تدریج این وضعیت با انتقاد و اعتراض اعضا و افراد مرتبط روبرو شود و در نهایت اساس مشروعیت هیأت با پرسش مواجه گردد، در نتیجه آن اعضای فعال و اثرگذار علمی منفعل و پراکنده شوند. البته قرار بود دستور توقف بسیار موقت باشد و حد اکثر پس از یک ماه برای آن راه چاره ای اندیشه شود که به هر دلیلی چنین نشد. امیدوارم دست اندرکاران در احیا آن بکوشند تا مطالبه مقام معظم رهبری بر زمین نماند.
معاونت اجتماعی فرهنگی وزرات علوم نیز مدعی برپایی کرسی های آزاداندیشی در فضای دانشگاهی کشور است، آیا می توان از این مسیر به مطالبه و دغدغه رهبری پاسخ گفت؟
آنچه از سوی معاونت اجتماعی فرهنگی وزارت علوم اعلام شده، حرف درستی است و اگر مشروط به تعدیل ضوابط و آییننامه سخت مصوب باشد، اقدامی مبارک است. باید توجه داشت که سطوح مناظره میتواند کاملا متفاوت باشد؛ یعنی زمانی بین دانشآموزان، گاهی میان دانشجویان و گاهی در سطح بالاتر یا متصدیان امور اجتماعی می تواند باشد. آنچه در وزارت علوم رخ داده و الان در برخی دانشگاه ها ذیل دفتر آزاد آندیشی فعالیت دارند، ارزشمند است، اما در سطح دانشجویی است که از طرف هیأت به انجام آن توصیه شده اند. ولی نگاه هیئت حمایت از کرسیهای آزاداندیشی به سطحی کلان تر و بالاتر بود. دولت میتواند در این باره نقشی حمایتی بالایی داشته باشد البته نه نظارتی، چرا که در دنیا، مجامع علمی برخوردار از استقلال و در عین حال بهره مند از حمایتهای سیاسی اجتماعی و مالی و بودجه ای دولت اند. دولت بیشتر از این دخالت نمی کند، امری که در کشور ما متاسفانه جای خود را به دخالت داده است. در ایران به محض درخواست کمک، نظارت رخ میدهد نه حمایت. جالب است که شورای عالی نام هیئت را با عنوان از نظریهپردازی حمایت شناسانده بود و این توجهی ارزشمند بود؛ یعنی نمی خواست دخالت کند، بلکه در صدد حمایت و پشتیبانی از صاحب نظران بود. مقام معظم رهبری نیز دولت همین را می خواستند که به این عرصه ورود حمایتی داشته باشد. به نظر می رسد توفیق علمی در یک جامعه مرهون توجه بیش از پیش به این گونه فعالیت ها و حمایت از آنهاست و اگر این اتفاق نیفتد قطعا علم در آن جامعه خواهد مرد و نمی توان انتظار تولید دانش و شکوفایی دانشمندان را داشت.
پایان پیام/
نظر شما