«علی محقق مقدم»
واقعاً چرا باید امسال سال «جهاد اقتصادی» باشد و اصولاً این نامگذاری چه دستاوردهای جهانی و داخلی را برای مسلمین به ارمغان خواهد آورد؟
چرا واقعاً در سالی که عجین شده با انقلاب ها و انتفاضه های مسلمین در اقصاء نقاط دنیا و سالی که مقارن شده با ضعف شدید تمدن غرب در حل بحران های مالی، معیشتی و اقتصادی دول و مللشان که همه حاکی از اهمیت روزافزون تحرکات بین المللی است؛ باید شعاری اینچنین داخل گرا بر تارک مَهد تمدن نوظهور اسلامی در عرصه گیتی بنشیند؟ با این تفسیر خیلی ها فکر می کردند امسال باید سالی باشد که به لحاظ شعاری توجه بیشتری به مسائل بین الملل داشته باشد چرا که ایران اسلامی را پرچمدار انتفاضه های اسلامی می دانستند. و صد البته اینکه احتمالاً نکته نامگذاری سال 1390 هجری- شمسی بدین شعار پُرمحتوا هم به همین مسئله باز می گردد. برای حلّ شبهه پیش گفته کافیست ابتدا به سئوال ذیل پاسخ داده شود: «چرا منطقه خاورمیانه در سال 1389 هجری- شمسی معادل با 2010- 2011 میلادی دستخوش انتفاضه های دومینو وار ملل مسلمان علیه استبداد و وابستگی حکّامشان قرار گرفت؟» به تعبیر بهتر «چرا ظهور بیداری اسلامیِ سلسله وار در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا طیّ سال 1388 یا حتی 1384 صورت نگرفته است؟».
آیا مردم کشورهای مورد انتفاضه مانند بحرین، یمن، اردن، عربستان، مصر، لیبی و حتی تونس تا قبل از سال 89، 88 و یا حتی 84 به معرفت انقلابی امروزشان واقف نبوده اند؟ یا اینکه مثلاً در آن سالها چُنان سال گذشته تحت فشار ظلم و استبداد حکّام وابسته شان نبوده اند؟ یا اینکه تحقیر غرور و عزتشان بصورت فزاینده فقط در سال 89 صورت گرفته بود؟ اطلاعات واصله از وضعیت اجتماعی کشورهای فوق و اعتراضات مردمی و نارضایتی عمومی مخصوصاً در کشورهایی چون یمن، اردن و مصر و نیز سابقه خدمات بی سابقه مسئولین بلندپایه این کشورها در راه تحقق منافع اسرائیل و مجموعه استکبار جهانی؛ منافی گذاره های فوق است و نشان می دهد که این بیداری اسلامی در یک بستر زمانی طولانی و تدریجی بعد از انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (ره) در حال شکل گرفتن بوده است و این بیداری دفعتاً و یک روزه و حتی یکساله قابل بازیابی نیست.
اصولاً خبرگان امر روان شناسی اجتماعی و نظریه های انقلاب خوب می دانند به بار نشستن یک نهضت عام و توده ای در یک کشور طیّ یکسال و حتی دو سال قابل شکل گیری نسیت. لذا معمولاً انقلاب ها در بستر زمان شکل می گیرند و بیداری مردم طیّ سال های متمادی نزدیک به دهه و حتی دهه ها در اذهان و افکار عمومی ملل انباشت می شود لکن طیّ یک واقعه ی زمانی کوتاه مدت و بصورت رعدآسا در یک نقطه تاریخی خود را بروز می دهند. به تعبیر بهتر انقلاب انباشتی است از احساسات و اعتقادات مردم نسبت به حکومتهایشان و آنچه می خواهند و نمی خواهند که تحت یک اتفاق و براساس «پدیده اثر پروانه ای» در یک دوره کوتاه زمانی و بصورت مواج و خروشان به ظهور می رسد. بطور مثال سابقه انباشت تفکرات ضد پادشاهی و اسلامگرایانه در ایران به زمان مشروطه باز می گردد اما 15 خرداد سال 42 و یا واقعه 19 دی و حتی خود 20، 21 و 22 بهمن بروز این انباشت اعتقادی چند دهه ای است که در قالب پدیده اثر پروانه ای خود را به منصه ظهور رساند.
در حقیقت انباشت تفکرات انقلابی و آزادیخواهانه ملل مسلمان منطقه از آغاز حرکت حضرت روح الله (ره) در سال 1342 و حتی به موازات انقلاب اسلامی ایرانیان متولد شده است و عواملی بازدارنده باعث گردیده به اعتماد بنفس ملی این مردم حدود 32 سال بعد از انقلاب اسلامی 1979 ایران خدشه وارد شود و مانع انقلاب جسمانی و فیزیکی در این کشورها گردد. یعنی انقلاب فکری و عقیدتی این مردمان حداقل 3 دهه متراکم شده است و به یکباره در سال 1389 بدلایلی قوت و قدرت بروز یافته است. اما براستی چه عواملی باعث شد که در سال 89 اعتماد بنفس ملت های منطقه جزم شود و مردمان کشورهای مسلمان شجاعت یافته و دست به مقابله با زور حاکمیت های جور و طاغوتشان بزنند؟
انقلاب اسلامی در سال 1357 شمسی معادل 1979 میلادی به لطف خداوند و با رهبری داهیانه خمینی کبیر (ره) و بیداری و مجاهدت امت اسلامی ایران به بار نشست. بعد از این حدوث مبارک تا سال 1367 ملت مسلمان ایران در حال دفع تهاجم نظامی بودند و همچنان انقلابگری مسئولین و مردم مستدام بود. فاز بعدی بالندگی جمهوری اسلامی ادامه داشت تا در دوران سازندگی تکنوکرات ها بر کرسی های اجرایی و تقنینی کشور دامن گسترانیدند و با ایده الهام برداری تکنیوکراتیک از غرب در پی توسعه از سنخ غربی رفتند. سال 1376 محمد خاتمی و تیم همراهش با شعار اصلاح طلبی در امتداد راه تکنوکرات ها و در اوج شعار رنسانس اسلامی این پالس را به نفع استکبار جهانی به کل دنیا مخابره کردند که مسئولین بلند پایه جمهوری اسلامی از اسلامی گری و انقلابی گری بریده اند و دور نیست که اصلاحات در ایران به بار بنشیند و آرمان حکومت الهی- اسلامی در دنیای مدرن بشری به اسطوره ای تو خالی تبدیل گردد. بدیهی است ملل مسلمان با دیدن خم شدن کمر جمهوری اسلامی الگوی خودشان برای بذل جان و مال در راه آرمان های والای اسلامی- انسانی را از دست می دادند؛ چرا که 8 سال جمهوری اسلامی را بدست تکنوکرات هایی می دیدند که تمام حرفشان این بود که اسلامی هیچ الگوی مناسبی برای پیشرفت مادی بشر امروز ندارد و باید سیستم های غربیساز چنگ انداخت و بعدها نیز 8 سال شاهد دولتداری اصلاح طلبان خائنی بودند که تمام حرفشان این بود که اسلام و نظام جمهوری اسلامی نه تنها الگویی برای پیشرفت تؤمان معنوی و مادی مردمان عالَم ندارد که هیچ؛ بلکه اسلامیت آن را مانع تعالی جمهوریتش معرفی می نمودند. پُرواضح است تبلیغات مسموم بنگاه های خبری غرب بیشتر از آنکه به اصولگرایی امت و رهبر ایران اسلامی توجه نشان دهد بر انحراف تعداد اندکی از مسئولین اجرایی و تقنینی جمهوری اسلامی تمرکز می کرد تا به افکار عمومی دنیا اثبات کند جمهوری اسلامی نیز مانند شوروی در حال فروپاشی از درون است. لذا تصویر مخدوش از الگوی اسلامی حکومتداری هیچ انگیزه و رمقی را برای به بار نشستن انقلاب های مردمی در خاورمیانه باقی نمی گذاشت و اینچنین است که نباید از سال 57 تا 84 را سال های مناسبی برای انتفاضه عربی- اسلامی در خاورمیانه دانست.
اما سوم تیر 1384 ورق به اراده الهی و مدیریت داهیانه رهبر معظم انقلاب اسلامی به یکباره بر می گردد. در سال 84 دولتی روی کار می آید که تمام حرفش زنده شدن آرمان های ناب انقلاب اسلامی و راه امام راحل و پیروی از ولایت مطلقه فقیه است. نفر اول این دولت در محافل بین المللی حاضر می شود و دنیای استکبار را به چالش می کشد. پس آنچه در دوره سال 84 تا 88 باید بدان توجه نشان داد این است که دولت اصولگرای نهم این پالس را بدستان خود رسانه های غربی به ملل منطقه مخابره کرد که اسلامیت و انقلابی گری در ایران بعد از یک رُبع قرن نمرده است و ایران در حال اعتلای اقتصادی، علمی و اجتماعی است. لکن باز هم تصویری که در این دوره زمانی از ایران به جهان مخابره می شود این است که مردم حامی دولت اصولگرای نهم نیستند و در واقع این دولت با ترفندهای گوناگون تبلیغاتی و لطایف الحیل به قدرت رسیده و به هیچ وجه دارای پایگاه مردمی نیست؛ چیزی که در تبلیغات و مصاحبه های تلویزیونی رسانه های غربی به کرّات تکرار می شد. لذا مشخص است که مردم مسلمان منطقه همچنان به درستی راه الگوی جمهوری اسلامی واقف نشده اند و همچنان منتظرند تا ببینند آیا این الگو به بار خواهد نشست یا خیر. در واقع سال های 84 تا 88 هم برهه ی مناسبی برای ظهور انقلابی گری مردم منطقه نیست.
و اما سال 1388. این سال در کمال تعجب همراه می شود با کودتایی مخملی و فتنه ای که با همراهی رسانه های غربی تؤمان می شود. در واقع تصویر ساختگی غرب از ایران در این سال باعث شد مردم منطقه همچنان منتظر بمانند تا ببینند آیا جمهوری اسلامی می تواند روی پا بایستد؟ لذا این سال را با تمامی تلخی هایش باید یک نقطه عطف دانست.
و سال 89 با قرین شدن به چند فاکتور اساسی زمینه های انتفاضه اسلامی در منطقه را ایجاد نمود. فاکتورهایی چون انتخابات با شکوه 84 درصدی مردم در دهمین دوره ریاست جمهوری اسلامی ایران و رأی 24 میلیونی به کاندیدای اصولگرا، پیروزی جمهوری اسلامی در عرصه دیپلماتیک پرونده هسته ای ایران، نیل ایران به فناوری های برتر جهانی، عبور موفق از کودتای مخملین و فتنه سبز، غلبه ایران بر انواع و اقسام تحریم های اقتصادی بالاخص تحریم بنزین و عدم گیر افتادن ایران در رکود اقتصادی جهان و شروع بزرگترین جراحی اقتصادی ایران اسلامی درست در اوج رکود اقتصادی بین المللی از این جمله اند که وقتی با حدوث پیروزی حزب الله لبنان در جنگ 33 روزه سال 1385 شمسی (2006 میلادی)، مقاومت انقلابی مردم مسلمان غزه در قبال تهاجم رژیم غاصب قدس، منازعات لفظی و دیپلماتیک ترکیه (از بزرگترین حامیان سابق آمریکا و رژیم صهیونیستی در منطقه) با رژیم صهیونیستی، شکست جریان نزدیک به غرب در عراق و لبنان و پیروزی جناح های نزدیک به جمهوری اسلامی در این کشورها جمع گردد؛ بهترین شرایط را برای جزم اعتماد بنفس مردم منطقه و ایجاد روحیه شجاعت با توجه به الگوی موفق جمهوری اسلامی ایران بوجود می آورد. لذا اینچنین است که سال 1389 بهترین زمان برای بروز انقلاب در خاورمیانه شد.
با این تفاسیر مشخصاً شعار «جهاد اقتصادی» که مربوط به سال 1390 یعنی سال سوم دهه پیشرفت و عدالت در جمهوری اسلامی و سال اول برنامه پنجم توسعه و نیز سال ششم آغاز سند چشم انداز بیست ساله کشور می شود؛ با یک تیر چند نشان را می زند.
اول آنکه در نقطه کانونی انتفاضه های اسلامی اعراب و شروع فروپاشی های اقتصادی و اجتماعی کشورهای غربی مانند آمریکا، انگلیس و فرانسه چنانچه ایران تحت لوای یک سیستم اسلامی- بومی به موفقیت های چشمگیر در استانداردهای رشد اقتصادی دست یازد، به تمامی جهانیان اثبات خواهد شد که یگانه راه تعالی مادی و معنوی و رسیدن بشر به آرمان رستگاری در الگوی حکومتداری اسلامی و الهی نهفته است. جالب آن است که هم اکنون پرچمدار سیستم لیبرال امپریالیستی غرب یعنی ایالات متحده آمریکا دستخوش پدیده ویسکانسین شده است که به تعبیری دیگر سرپوشی است بر پیش بینی های برخی اساتید امور بین الملل و استراتژیک درباره فروپاشی حکومت ایالات متحده تا 20 سال آینده. لذا «جهاد اقتصادی» حداقل به همان میزان که می تواند درون گرا باشد، بیرون گرا نیز هست.
دوم آنکه جهاد اقتصادی ایرانیان باعث خواهد گردید کشور به لحاظ مسائل داخلی نیز به فاکتورهای اساسی موفقیت و رشد اقتصادی نائل گردد. تمرکز وسیع دولت در سال پیشرو برای حلّ مسئله اشتغال که در فرمایشات رهبری عزیز نیز بدان اشاره شد هر چند با مقاومت های جناحی در برخی ارکان تقنینی کشور همراه است اما می تواند با این شعار همراهی و اتحاد همگی مسئولین را در پی داشته باشد؛ چیزی که بیش از تمامی عوامل بر جهش اقتصادی یک کشور تأثیرگذار است. خوب است گفته شود که کشوری مثل آلمان بخش اعظمی از تولید ملی و صادراتش را مدیون طرح های اشتغال بصورت زودبازده و بنگاه های کوچک است، از این حیث ایران می تواند با حل معضل همیشگی اشتغال هم به سطح بالاتری از رضایتمندی عامّه مردم برسد و هم رشد اقتصادی خود را چند برابر نماید.
سوم آنکه کشور از سال 1384 وارد عملیاتی شدن سند چشم انداز بیست شده و در راه تعالی تؤمان اقتصادی و معنوی کشور ایران با یک الگوی اسلامی- ایرانی گام نهاده است. چنانچه این سند بالادستی و مهم که با تذکرهای پیاپی رهبر حکیم انقلاب اسلامی به مسئولین مبنی بر اجرای صحیح آن همراه شده است؛ خدای نکرده در سال 1404 به درصد مناسبی از عملیاتی شدن کل مطالبات نرسد می تواند آثار دهشتناکی بر اعتماد بنفس امت اسلامی ایران و نیز وجه بیرونی جمهوری اسلامی داشته باشد. چه آنکه عدم موفقیت در دستیابی به درصد بالایی از مطالبات سند در افکار عمومی جهانی بواسطه سَم پراکنی های بنگاه های خبری غرب تعبیری جز ناکارآمدی الگوی پیشنهادی نخواهد داشت. از این روی مهم است دولت دهم که با شعار اصولگرایی و خدمت بر سر کار است قبل از آنکه کشور دوباره وارد بازی های جناحی انتخاباتی شود جهش مناسبی را برای کشور در امر پیش گفته بردارد.
چهارم آنکه ایران اسلامی از سال های دور با دوراندیشی رهبر فرزانه انقلاب اسلامی به آرزوی عدم وابستگی هزینه های ملی به فروش نپفرآورده های نفتی می اندیشد. دولت نهم و دهم با کاهش قابل توجه وابستگی بودجه به درآمدهای نفتی، ذخیره 20% درآمد حاصل از فروش نفت برای اولین بار در تاریخ کشور، خودکفایی در تولید بنزین، علملیاتی کردن طرح سهمیه بندی بنزین، افزایش قابل توجه صادرات غیرنفتی در دولت نهم و دو ساله اول دولت دهم و بالاخره عملیاتی کردن طرح بزرگ تحول اقتصادی نشان داده بهترین ظرفیت ها را برای جهش در رسیدن به این معیار ناسب اقتصادی دارد؛ از این روی واجب است امسال کشور در این زمینه قدم های جهادگونه بردارد.
پنجم آنکه هدفمندی یارانه ها از سه ماهه پایانی سال 1389 به لطف پروردگار، حمایت های رهبر معظم انقلاب اسلامی، هت مسئولین کشور و همراهی امت اسلامی ایران به خوبی شروع شده است. اخیراً اخباری واصل می شود که برخی نمایندگان که از ابتدا دل خوشی با اجرای طرح نداشته اند؛ سعی دارند برای سال آینده مانند سال گذشته درباره میزان درآمدهای حاصل از سهمیه بندی دولت و مجلس را به چالش بکشند (هر چند امید است این اخبار شایعاتی بیش نباشد.). این شعار با توجه به تذکرهای اکید رهبری در روزهای اولیه سال مبنی بر اتحاد و همبستگی مسئولین در حقیقت محور اتحاد را نشان می دهد. در اینصورت سال 1390 می تواند سال بهتری برای اجرای هدفمندی یارانه ها نسبت به سال 89 باشد.
آنچه از پیش اذهان گذشت نشان می دهد که نامگذاری این سالِ ان شاء الله مبارک به نام «جهاد اقتصادی» دست کم پنج هدف والا و تأثیرگذار را با هم نشانه رفته است و گذشته از آنکه حکمت والای هدف گذار را بازتبیین می نماید؛ انگیزه ی بیشتری را در مسئولین و مردم جمهوری اسلامی ایران تولید می نماید تا در سایه وحدت و تبعیت از ولی امر مسلمین عالَم خود را در سال پیشرو چند پلّه به رضایت حضرت صاحب الامر (عج) نزدیکتر نمایند.
پایان پیام/
نظر شما