به گزارش خبرگزاری شبستان، پس از 11 سپتامبر، نومحافظه کاران آمریکا جنگ روانی و تبلیغی را علیه مسلمانان به وسیله مسخ و از بین بردن روحیه انقلابی مسلمانان، القای ناکارآمدی ارزش های دینی و استفاده از هنر سینما و تئاتر برای تاثیرگذاری بر رفتارهای اجتماعی به راه انداختند تا با همسو دانستن اسلام با نقض حقوق بشر، تروریسم، بکارگیری سلاح های کشتار جمعی و متهم کردن کشورهای اسلامی به افراطی گری، دیکتاتوری و نفی دموکراسی، مسلمانان را به عنوان دشمن غرب جلوه دهند. در این رهگذر، رسانه ها در ایجاد این فضای منفی نسبت به مسلمانان به حدی تاثیرگذار بودند که با تحریف واقعیت ها از طریق حجم انبوه اطلاعات، رسانه سالاری یا حاکمیت رسانه بر دموکراسی را به منصه ظهور رساندند.
غول های رسانه ای با اتکاء به اطلاعات و ارتباطات به عنوان منبع ثروت و قدرت، سلطه گری اطلاعاتی و ارتباطی جنگ روانی به عنوان بازوی اصلی کاخ سفید عمل کردند و با مطرح کردن "جنگ علیه ترور" در پی انفجارهای 11 سپتامبر به اسلام هراسی دامن زدند. آنها با بکارگیری اصطلاحات مغشوش مانند تحجر، تروریسم و بنیادگرایی و کاربرد آن به جای یکدیگر موجب بروز سوء تفاهم های خطرناک شدند، به گونه ای که اسلام به عنوان مظهر دینی ارتجاعی، زن ستیز و سرکوب گر قلمداد شود. همچنین با تبیین هویت فراملی تروریسم القاعده ای که به نمایندگی از ملت های مسلمان پنج قاره، منافع آمریکا را هدف قرار داده و از قابلیت بکارگیری شیوه ها و فناوری مدرن در عصر جهانی شدن برخوردار است، میزان وحشت آمریکایی ها را نسبت به مسلمانان خاورمیانه دو چندان کردند.
استفاده کاخ سفید از رسانه ها به عنوان ابزار سلطه در جهت دستکاری فکری توده ها و نگاه جانبدارانه ژورنالیسم خبری آمریکا در نحوه پوشش اخبار 11 سپتامبر و تلاش غول های رسانه ای برای ترویج نگاه یکسان ساز به همه جریان های اسلام گرا اعم از سلفی، جهادی، حنفی و شیعی بر اساس رویکرد کلیشه ای به مسلمانان از رهگذر افراطی قلمداد کردن اسلام، مطرح کردن اسلام و مسلمانان به عنوان حامی احساس گرایی و تعقل زدایی و بزرگ نمایی احساسات و تمایلات غلط برخی جوانان اسلامی به بن لادن به عنوان نماد خشونت و تروریسم، همگی زمینه را برای کاربست الگوی "جنگ خفیف" علیه مسلمانان فراهم آورد.
شاید بتوان رسانه سالاری آمریکایی را مظهر چیرگی تکنولوژی فریب بر فناوری حقیقت دانست چرا که رسانه ها با دستکاری افکار عمومی و تلاش برای تحریف مفاهیم و واقعیت ها و بکارگیری واژگان دو پهلو و مبهم، زمینه ساز تعرض به مسلمانان به نام مبارزه با افراطی گری گردیدند و حملات پیشدستانه علیه کشورهای اسلامی را امری مشروع، اخلاقی و مقدس ساختند.
یکی از روش های ترویج اسلام هراسی تاکید بر "دادائیسم سیاسی" بود؛ یعنی نفی حق مطلق و تاکید بر نسبی بودن حقیقت تا از این رهگذر نه فقط دین الهی را به عنوان مجموعه ای از قواعد ثابت و لایتغیر کتمان سازند، بلکه به تبع چنین کتمانی، پذیرش اصل وجودی سیاست دینی و هر امر ثابت و انسانی را نیز غیرموجه معرفی کرده و آن را متاثر از انگیزه های مذهبی قلمداد کنند.
مطرح کردن موضوعاتی از قبیل جدایی دین از سیاست، ناسازگاری اسلام و دموکراسی، عدم امکان پیوند دین و آزادی و زیر سوال بردن عملیات مقاومت استشهادی و معرفی آن به عنوان مظهر تروریسم و خشونت گرایی حکایت از حاکمیت امپریالیسم اطلاعاتی یا استعمار اطلاعاتی امپریالیسم سایبرنتیک یا استعمار فرانو بر جامعه آمریکا دارد.
در واقع، پس از 11 سپتامبر، نومحافظه کاران آمریکا تلاش کردند اسلام هراسی را با اسلام ستیزی همراه سازند و اسلام ستیزی را با مقابله با انقلاب اسلامی به عنوان مظهر بنیادگرایی اسلامی و موتور محرک بیداری اسلامی و تقویت کننده "هلال شیعی" مترادف قلمداد کرده و در این راه روش ها و شیوه های زیر را به کار ببندند:
1. تردید و تزلزل در ارزش ها و مفاهیم تمدن اسلامی و ادعای استیلای تمدن غرب بر تمدن اسلامی و برتری اعتقادات مسیحیت بر اعتقادات اسلامی درباره حقوق بشر و حقوق زنان.
2. تعمیق کینه توزی و دشمنی غرب نسبت به مسلمانان و مظاهر اسلامی مانند مساجد و مراکز اسلامی و زیرفشار گذاردن اقلیت های اسلامی به حمایت از مهاجرت های غیرقانونی و ایجاد کانون های تروریسم و افراطی گری.
3. برنامه ریزی برای حملات گسترده رسانه ای و پلیسی علیه موسسات ملی اسلامی و و نهادهای خیریه و تبلیغی و اعمال فشار به کشورهای اسلامی جهت جلوگیری از فعالیت این موسسات.
4. برنامه ریزی برای ضربه زدن به موسسات آموزشی اسلامی و از میان بردن استقلال آنها از رهگذر ایجاد تغییراتی در برنامه های آموزشی دینی آنان به نام اصلاحات آموزشی.
5. اقدام برای تضعیف نقش نهادهای بین المللی اسلامی از جمله سازمان ها همکاری اسلامی.
6. تشدید حملات علیه مسلمانان پس از 11 سپتامبر با دامن زدن به اهانت و هتک حرمت علیه مقدسات آنها و ایجاد تردید درباره توان اسلام برای پاسخگویی به نیازهای زمان.*
* برگرفته از کتاب "اسلام هراسی در غرب" اثر محمدرضا دهشیری
پایان پیام/
نظر شما