خبرگزاری شبستان: تحول علوم به عنوان یکی از اصل ترین دغدغه های امروز جامعه علمی کشور نیازمند بسترسازی و اتخاذ راهبردهایی است که بدون انحراف از مسیر اصلی بتواند به مقصد اصلی ما را رهنمون شود. از این رو در گفتگو با حجت الاسلام والمسلمین قاسم ترخان، عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی درباره چیستی و چگونگی این مهم به بحث و بررسی نشسته ایم که در ذیل می آید:
دایره معنایی تحول علوم شامل چه معنایی را در بر می گیرد و چه راهکارهایی برای این امر پیشنهاد می کنید؟
تحول علوم به این معنا است که از وضعیت موجود به مطلوب (در بحث علم) برسیم؛ در این راستا باید آسیب شناسی از علوم موجود داشته و بررسی کنیم نقدی که به علوم انسانی متداول است چه مواردی را شامل می شود و این علوم چه نقیصه هایی دارند. از سوی دیگر وضعیت مطلوب را هم تبیین کنیم. وقتی این دو مرحله روشن شد باید برای گذار از وضعیت موجود، برنامه ریزی و مرحله بندی اولویت بندی کنیم. همه این مراحل مانند کاری در الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی در حال انجام است، باید بر اساس طرحی پژوهشی برای تحول علوم انسانی انجام شود و گام به گام پیش رفته تا به نقطه مطلوب برسیم.
به عبارت دیگر باید مباحثی که ناظر به چیستی، هستی، چرایی، و چگونگی علوم دینی است، در مراحل مختلف طراحی کرد، و شبهات ناظر به این مراحل را پاسخ گفت. اینکه اساسا چگونه امکان دارد علوم دینی تولید شده و بر فرض که تولید شود، چه دردی می تواند دوا کند؟! و چه نیازی است تا به دنبال آن رویم؟
باید هدف، روش، قلمرو و پارادایم حاکم بر علوم دینی تبیین شود و با محوریت رفع مشکلات جامعه، به مرور زمان نظریه هایی که تولید می شود را مورد ارزیابی موشکافانه قرار داد تا به علم دینی دست یابیم.
تقویت روحیه اندیشه ورزی تا چه اندازه می تواند در تحول علوم انسانی موثر باشد؟
در ابتدا باید ثابت کنیم رشد روحیه خردورزی امری لازم و ضروری است؛ رکن اساسی و مهم تحول علوم انسانی اندیشه ورزی و خردورزی است. با این مهم می توان به علم دست یافت و علم همان گونه که رهبر انقلاب اسلامی فرمودند بر طبق منابع و متون دینی، قدرت و سلطان است. با علم است که می توان به فناوری دست یافت.
دانش مایه اقتدار و ثروت آفرین است و قدرت سیاسی و نظامی به بار می آورد. اگر علم باشد، می توان سخن برتر را بیان کرد و اگر علم نداشتیم، کسی که علم دارد دست برتری را بر ما خواهد داشت و در سرنوشت ما دخالت می کند. از سویی دیگر تولید علم بدون خردورزی امکان ندارد.
در تحول علوم انسانی اگر بخواهیم از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب حرکت کنیم، نیاز است وضعیت موجود و وضعیت مطلوب را ابتدا به خوبی بشناسیم و اینکه چطور باید به آن برسیم و از چه ابزاری باید استفاده کنیم را بررسی کنیم. به عبارت دیگر تحلیل و تبیین وضعیت موجود، تحلیل و تببین وضعیت مطلوب و شناخت ابزار با خردورزی امکان پذیر است. بنابراین بدون تعقل نمی توان بحث تحول علوم را مطرح کرد و همه اینها در پرتو اندیشه ورزی و برنامه ریزی صورت می گیرد. از اینجا است که سرّ تأکید آیات و روایات بر تفکر و اندیشه ورزی را در می یابیم اینکه در منابع دینی وارد شده است:"افلا تعقلون"،"افلا تتفکرون" اول ما خلق الله العقل"،" تفکر ساعه افضل من عباده سبعین سنة" و ... بر همین اساس است.
رشد روحیه اندیشه ورزی در کشور نیازمند چه ملزوماتی است؟
در واقع باید این تفکر و روحیه را در جامعه نهادینه و فرهنگ سازی کنیم چرا که از جهت مذهبی ما وارث فرهنگ شیعه هستیم و ممیزه اصلی شیعه از مذاهب دیگر همین بحث خردورزی است. شیعه در تعقل نه افراط می کند و نه تقریط را می پذیرد و همین جزو ویژگی های اصلی تشیع است لذا باید این فرهنگ را در کشور نهادینه و شکوفا کنیم.
در گام بعدی باید بستر مناسب رشد خردورزی را آماده کنیم؛ در زمین شوره زار گیاهی نمی روید اما چگونگی تحقق این امر با اقداماتی همچون برپایی کرسی های آزاداندیشی، بها دادن به اندیشمندان، ارزش قائل شدن برای علم و خرد در کشور و ... انجام می شود. ما باید برای پژوهش ارزش قائل شویم و آن را هزینه ندانیم چرا که هزینه کردن در راه پژوهش در واقع سرمایه گذاری است و باید حمایت های لازم در این زمینه انجام شود.
از سوی دیگر من به صورت موجبه جزئیه مدیریت علم و اندیشه ورزی را کاری شدنی می دانم. مدیریت تعقل و تحول علوم باید معطوف به نیازهای جامعه باشد و در جهت رفع نیازها و مشکلات مردم.
ما در استفاده از امکانات پژوهشی مشکل داریم؛ دنیای امروز، دنیای فن آوری است. فناوری های روز هنوز جای خود را در عرصه پژوهش و خردورزی باز نکرده است. می توان با استفاده از این فناوری ها از آخرین نظریات مطرح شده مطلع شد و آنها را مورد نقد و بررسی قرار داد. این امر در فضای مجازی قابل دست یابی است و ما نباید شیوه های پژوهش را منحصر به روش های سنتی کنیم. در اثر همین ارتباطات، محققان به یکدیگر نزدیک شده اند. از طرف دیگر نباید به محصولات ترجمه ای بسنده کرد و باید در مورد نیاز جامعه نوآوری و نظریه پردازی داشته باشیم.
از دیگر ملرزمات اندیشه ورزی این است که باید مسائل اخلاقی را مهم شمرده و نسبت به آن بی توجه نباشیم و لذا باید ارزش های اخلاقی را در درون خردورزی اشراب کنیم.
چطور می توان این روحیه را بر بدنه دانشگاه و حوزه حاکم کرد؟
اگر بتوانیم این روحیه را در تمام مقومات دانشگاه و حوزه رسوخ دهیم، که در تمام مراحل این روحیه تبلور پیدا کند، می توان از آن به عنوان اقدامی در خور و شایسته یاد کرد.
دانشگاه و حوزه مجموعه هایی هستند که مقوم وجودی آنها را شش مساله تشکیل می دهد که از جمله به هدف تاسیس، علوم و معارفی که در آنجا تدریس می شود، کتاب درسی، اساتید، دانشجویان، نظام مدریت و اجرا می توان اشاره کرد. اگر همه دست به دست هم دهیم تا این روحیه را در تمامی این مراحل تسری دهیم، موفق عمل کرده ایم.
پایان پیام/
نظر شما