رشد کاسب کارانه مراکز تحصیلی فرآیند تحول را کرخت می‌کند

خبرگزاری شبستان: رشد کاسب کارانه و غیرعلمی مراکز تحصیلی و آموزش عالی که بدون اصول و ضابطه و هیئت علمی و تنها با نگاه مدرک دادن است، آسیبی جدی است که فعالیت‌های تحول علوم انسانی را کرخت و خنثی می‌کند

خبرگزاری شبستانهمسو با اهمیت بحث تحول علوم و تامین زیرساخت های لازم برای تحولی چنین شگرف با امیر سلمانی رحیمی عضو هیات علمی دانشگاه آزاد سلامی و عضو هیات علمی بنیاد پژوهش‏های اسلامی آستان قدس رضوی به گفتگو نشسته ایم؛ گفتگوی ما را با مدیر گروه و زبان ادبیات عربی در دانشگاه امام رضا (ع) می خوانید:
 

بحث تحول علوم انسانی از مباحثی است که به گفته موافقان این طرح و پروژه عظیم، در صورت تحقق، آینده و چشم انداز روشنی را برای کشور رقم می زند که در سایه آن بسیار از مسائل مبتلابه جامعه رفع می شود؛ ایا اساسا نیاز به این موضوع در جامعه علمی احساس می شود؟
تحول علوم البته اگر منظورمان علم به معنای آن واحد دانایی یا علم های خاص باشد، باید گفت که نمی توان در آن تحول ایجاد کرد بلکه منظور شیوه تغییر پژوهش و رشد دادن علم مورد نظر است که باید در این موضوع تامل شود؛ به عبارت دیگر شیوه بحث و پژوهش و تحقیق باید مورد توجه قرار گیرد و در حقیقت راه های توسعه پژوهش در عرصه علوم با تاکید بر علوم انسانی مورد نظر است چرا که این اتفاق اگر بیفتد، تحول و تعالی و تکاملی که انتظار داریم و رشد مورد قبول در توسعه علم محقق می شود. در این جایگاه البته نگاه ما بیشتر به تحول علوم انسانی است چراکه اولا موضوع آن انسان است و ثانیا متاسفانه بسیاری از متون دانشگاهی ما در زمینه اقتصاد، سیاست، مباحث تربیتی، روان شناسی و ... ترجمه شده و وارداتی است که این امر لزوم تحول علوم را روشن می کند.
 

چه راهکارهایی می توان ارائه داد تا به تحول علوم انسانی نزدیک تر شد؟
مهمترین راهکار در این زمینه، ایجاد دلشمغولی و دغدغه در استادان و پژوهشگران و دانشجویان نسبت به این موضوع است؛ به تعبیر دیگر تبدیل این موضوع به یک گفتمان عمومی از طریق تبلیغات، انجام مصاحبات و گفتگو، تشکیل سمینار، ارائه مقالات و ... و این امر باید در ادبیات روزمره اهل فضل و مرتبطان علوم انسانی ظهور و بروز یابد. همچنین عمق بخشیدن به متون و منابع درسی در دوره متوسطه، دانشگاه و به ویژه دوره های تحصیلات تکمیلی. نقد صحیح و عالمانه از آنچه در حال حاضر به عنوان علوم انسانی آموخته می شود، می تواند کمک شایانی در شناسایی ضعف ها و کاستی های منابع درسی موجود داشته و در حقیقت مقدمه ای باشد برای تکامل و این نقد جدی می تواند در خصوص همه متون مطرح شود.
اما مساله دیگر روزآمد کردن و نو کردن منابع است؛ این واقعا پذیرفته نیست که جزوه ها و کتب درسی که در دوره های مختلف از کارشناسی تا تکمیلی می بینم، منابع کهن یا صرفا روایی و نقلی باشد، بلکه لازم است به منابع جدید که در آنها مباحث انتقادی و تحلیلی به شکل پررنگ تر مطرح است، توجه شود. بنابراین اگر نگوییم همه ساله، حداقل در فاصله ای سه ساله، منابع درسی به ویژه در سطوح عالی بازنگری شده و از این کنه خواری دست برداریم و البته لازم است این به صورت قانون علمی تصویب شود.
 

از دیگر راهکارهایی که در خصوص تحول علوم انسانی از آن بهره جست، به چه مواردی می توان اشاره کرد؟
توجه به درس هایی مانند روش تحقیق و درس منطق در دانشگاه ها. پیش از این در مقطع کارشناسی، دانشجویان موظف به ارائه پایان نامه بودند اما امروز به گونه برنامه ریزی می شود که دانشجویان دروه کارشناسی ارشد هم رساله ای در دوره پایانی تحصیلات خود ارائه ندهند. این موضوع روح تحقیق و پژوهش را از بین می برد. اما مهم تر از همه آن است در جریان تحول علوم انسانی نباید شتابزده عمل کرد و باید دایره این فعالیت را محدود کرد.
 

منظورتان از محدود کردن دایره فعالیت در بحث تحول علوم انسانی چیست؟
یعنی برای این فرآیند کشور را به سه یا چهار یا چند قطب تقسیم کرد و در چند دانشگاه تنها به مسائل اقتصادی، در چند دانشگاه دیگر به مسائل سیاسی، در دانشگاه های مشخص دیگری به تحول مباحث روان شناسی و ... پرداخت و به این ترتیب هم از تکرار و موازی کار پرهیز کرد و هم از استعدادهای فراوانی که در کشور داریم بهره جوییم و هم ظرف چند سال (حتی دو تا سه سال) به نتایج بسیار مطلوبی دست یافت.
 

چه اقداماتی می تواند روند و فرآیند تحول علوم انسانی را سرعت بخشد؟
اینکه برخی مراکز ماند پژوهشگاه صدرا یا مرکز الگوی اسلامی پیشرفت در این خصوص فعال هستند و کار می کنند، در مفید بودن و ثمر بخشیدن اقدامات آنها شکی نیست اما باید توجه داشت رشد کاسب کارانه و غیرعلمی مراکز تحصیلی و در واقع رشد قارچ گونه و بی رویه مراکز آموزش عالی که بدون اصول و ضابطه و هیئت علمی است و تنها با نگاه مدرک دادن نه گرفتن از سوی طرفین است، آسیب جدی است که فعالیت های تحول علوم انسانی را خنثی می کند.
 

رشد روحیه اندیشه ورزی تا چه اندازه می تواند در این راستا اثربخش باشد؟
در حقیقت موتور محرکه رواج پژوهش، حاکمیت روح اندیشه است؛ قطعا منشا تحول نیز پژوهشگران کشور هستند. تحول علوم امری بیرونی و کالای وارداتی نیست که بتوان آن را در اختیار افراد قرار داد ضمن آن که هیچ بخشی بی نیاز از پژوهش نیست. بنابراین باید روحیه اندیشه ورزی و تحقیق در جان استاد و دانشجو و طلبه و مترجم نهادینه شود نه اینکه افرادی با روحیه آماده خواری و پخته خواری تربیت کنیم.
پایان پیام/

 

کد خبر 330444

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha